تحولات منطقه

درسال‌های اخیر هشدارها درباره «بحران سواد پایه» به یکی از محورهای اصلی بحث‌های آموزشی در کشور تبدیل شده است؛ بحرانی که به ناتوانی بخش قابل توجهی از دانش‌آموزان دوره ابتدایی و متوسطه اول در کسب حداقل مهارت‌های خواندن، نوشتن و محاسبات ساده اشاره دارد

بحران در ابتدایی‌ترین آموزش‌ها
زمان مطالعه: ۶ دقیقه

به عقیده کارشناسان، این بحران پیامدهایی فراتر از ضعف تحصیلی دارد؛ کاهش اعتماد به نفس دانش‌آموزان، افت منزلت اجتماعی آن‌ها، گسترش نابرابری آموزشی و تأثیرات منفی بر توسعه اقتصادی، فرهنگی و سیاسی کشور، تنها بخشی از نتایج نگران‌کننده این وضعیت است.

باید از این وضعیت خجالت بکشیم

محمدباقر قالیباف، رئیس مجلس شورای اسلامی چندی پیش در اظهاراتی تند و صریح، وضعیت آموزش ابتدایی را در برخی نقاط کشور «شرم‌آور» توصیف کرده و گفته بود: ما باید از این وضعیت خجالت بکشیم؛ دانش‌آموزی که سال‌ها در مدرسه حضور دارد، اما در پایان دوره ابتدایی حتی نوشتن اسم خودش را نمی‌داند، نشان‌دهنده یک شکست بزرگ در نظام آموزشی کشور است.
به گفته وی، در برخی از مناطق کشور امکانات آموزشی به حدی ضعیف است که دانش‌آموز پس از گذراندن دوره ابتدایی، حتی قادر به نوشتن نام و نام‌خانوادگی خود هم نیست؛ اگر می‌خواهیم آینده کشور را تضمین کنیم، باید از آموزش ابتدایی آغاز کنیم. بی‌توجهی به این دوره، پایه‌های توسعه را سست خواهد کرد.
اظهارات رئیس مجلس در حالی مطرح می‌شود که نتایج آزمون‌های بین‌المللی نیز گویای عمق این بحران هستند؛ در آزمون پرلز ۲۰۲۱، بخش زیادی از دانش‌آموزان ایرانی به حداقل سطح توانایی در خواندن و درک مطلب دست نیافتند. همچنین در آزمون تیمز ۲۰۲۳، میانگین نمره ایران در درس ریاضی پایه چهارم حدود ۴۲۰ بود، در حالی که میانگین جهانی در همین آزمون حدود ۵۰۰ اعلام شده است. در درس علوم نیز شرایط مشابهی وجود دارد.
این ارقام بیانگر شکاف بسیار زیاد میان کیفیت آموزش در ایران و استانداردهای جهانی است. بررسی‌های داخلی نیز نشان می‌دهد درصد قابل توجهی از دانش‌آموزان در مهارت‌های پایه همچون نوشتن املا، انجام محاسبات ساده و درک متون کوتاه با مشکل مواجه‌اند.‌
در کنار ضعف زیرساخت‌ها و سیاست‌گذاری‌های آموزشی، یکی از عواملی که به‌ویژه در سال‌های اخیر به تشدید این بحران دامن زده، آموزش مجازی در دوران کروناست؛ رضوان حکیم‌زاده، معاون آموزش ابتدایی وزارت آموزش و پرورش در این‌باره می‌گوید: شاهد افت چشمگیر در یادگیری مهارت‌های اساسی خواندن و نوشتن در میان دانش‌آموزان پایه اول دبستان هستیم. دانش‌آموزانی که به دلیل فقر، کمبود امکانات یا نداشتن ابزار دیجیتال از آموزش مجازی جا مانده‌اند، بیشترین آسیب را دیده‌اند.
وی با اشاره به نتایج ارزیابی‌های اخیر، عنوان می‌کند: درصد دانش‌آموزانی که در درس فارسی پایه اول نمره «خیلی خوب» کسب کرده‌اند، کاهش معناداری یافته، در حالی که تعداد دانش‌آموزان با سطح «نیاز به تلاش» افزایش یافته است.
حکیم‌زاده هشدار می‌دهد: درس فارسی در پایه اول، نقش کلیدی در بنیان‌گذاری سواد دانش‌آموزان دارد و ضعف در این درس، زنگ خطری جدی برای نظام آموزشی محسوب می‌شود؛ اگر در همین سال‌های آغازین نتوانیم حداقل‌های سواد خواندن و نوشتن را در دانش‌آموزان نهادینه کنیم، در سال‌های بعد با چالش‌های آموزشی، افت انگیزه و در نهایت ترک تحصیل زودهنگام مواجه خواهیم شد.
کارشناسان حوزه تعلیم و تربیت این وضعیت را نتیجه ضعف روش‌های تدریس و کمبود توجه به مباحث پایه‌ای می‌دانند؛ به‌گونه‌ای که در بسیاری از مدارس، تمرکز روی پوشش مطالب آموزشی زیاد است، اما کیفیت یادگیری پایه‌ای مغفول می‌ماند.
یک کارشناس آموزشی با تأکید براینکه بحران سواد پایه، بحرانی ساختاری و چندبعدی است که نیازمند پاسخ‌هایی دقیق، فوری و بلندمدت از سوی سیاست‌گذاران و مجریان آموزشی است، بیان می‌کند: تقویت آموزش ابتدایی، بازنگری در برنامه‌ریزی درسی، ارتقای کیفیت معلمان، بهبود زیرساخت‌های آموزشی به‌ویژه در مناطق محروم و جبران عقب‌ماندگی ناشی از دوران کرونا، ازجمله اقداماتی است که می‌تواند بخشی از این بحران را کاهش دهد.
قاسم رضایی‌راد در گفت‌وگو با قدس اضافه می‌کند: تا زمانی که آموزش ابتدایی به‌عنوان سنگ‌بنای توسعه انسانی جدی گرفته نشود، نمی‌توان انتظار داشت کشور در مسیر توسعه پایدار و عادلانه حرکت کند. یکی از عوامل اصلی ضعف در این حوزه، نبود آگاهی کافی خانواده‌ها درباره اهمیت دوران ابتدایی است؛ بسیاری از والدین هنوز به نقش تأثیرگذار این دوره در شکل‌گیری شخصیت و بنیان آموزشی فرزندانشان پی نبرده‌اند.
متأسفانه اولیا هنوز درک نکرده‌اند که دوره ابتدایی چقدر در آینده‌ تحصیلی و حتی شخصیتی فرزندانشان نقش دارد و همین سبب شده در فرایند آموزش احساس مسئولیت نکنند و خود را کنار بکشند.
این کارشناس با اشاره به زمان ورود رسمی کودکان به نظام آموزشی کشور، تصریح می‌کند: آغاز آموزش رسمی از سن ۶ یا ۷ سالگی یکی دیگر از مشکلات است؛ چرا که تا آن زمان بخش عمده‌ای از شخصیت کودک شکل گرفته و این تأخیر در شروع آموزش موجب می‌شود تأثیرگذاری لازم را در سنین طلایی یادگیری از دست بدهیم.
رضایی‌راد ادامه می‌دهد: قوانین فعلی اجازه نمی‌دهند آموزش رسمی زودتر آغاز شود و این یک مانع بیرونی جدی است که باید مورد بازنگری قرار گیرد؛ سن ورود به مدرسه باید متناسب با روان‌شناسی رشد کودکان تنظیم شود.

دوره ابتدایی در اولویت نیست

وی در ادامه به عوامل درون‌سازمانی این بحران اشاره و اظهار می‌کند: متأسفانه در ساختار وزارت آموزش و پرورش، دوره ابتدایی در اولویت نیست و سال‌هاست تمرکز اصلی بر دوره متوسطه، به‌ویژه متوسطه دوم و پایه دوازدهم بوده است.
این کارشناس آموزشی با تأکید بر نقش فشارهای بیرونی در این اولویت‌گذاری نادرست می‌گوید: تمام فشارهای افکار عمومی، مجلس و حتی ارزیابی عملکرد وزیر آموزش‌وپرورش براساس معدل امتحانات نهایی پایه دوازدهم انجام می‌شود، در نتیجه، سطوح پایین‌تر به‌ویژه ابتدایی، کاملاً از دایره توجه خارج شده‌اند.
وقتی از وزیر معدل امتحانات نهایی را می‌خواهند، او هم همین خواسته را به ادارات کل منتقل می‌کند. ادارات کل نیز مناطق را بر همین اساس می‌سنجند و مناطق نیز همین رویکرد را به مدارس منتقل می‌کنند؛ بنابراین ابتدایی در این چرخه بی‌توجهی گم شده است.
رضایی‌راد در بخش دیگری از اظهاراتش به نقش رسانه‌ها در تغییر این وضعیت اشاره می‌کند و ادامه می‌دهد: این توجهات باید با هدایت رسانه‌ها و صداوسیما به سمت پایه‌های پایین‌تر سوق داده شود، افکار عمومی باید اهمیت آموزش ابتدایی را درک کند.
وی همچنین بر اهمیت آموزش معلمان تأکید و بیان می‌کند: یکی دیگر از عوامل مؤثر در این بحران، ضعف در توانمندسازی معلمان دوره ابتدایی است. آموزش‌های ضمن خدمت بسیار محدود و نمایشی هستند. ما طرح‌های ویترینی همچون توانا یا خوانا را داریم، اما این طرح‌ها بدون خروجی مفید و قابل ارزیابی بوده‌اند.
رضایی‌راد با مقایسه‌ای از نظام‌های آموزشی موفق جهان تصریح می‌کند: در کشورهای توسعه‌یافته، حدود ۱۰ درصد از حقوق سالانه معلمان صرف آموزش دوباره و حرفه‌ای آنان می‌شود، اما در کشور ما، معلمان سه ماه تابستان را بدون هیچ برنامه آموزشی سپری می‌کنند.

رهاشدگی دوره ابتدایی

وی با ابراز نگرانی از رهاشدگی دوره ابتدایی از سوی نهادهای تصمیم‌گیر می‌گوید: این بی‌توجهی موجب شده وضعیت به جایی برسد که مشاور وزیر اعلام کند ۴۰درصد دانش‌آموزان به حداقل سطح یادگیری نمی‌رسند، این یعنی یک فاجعه آموزشی در حال وقوع است. شما اگر به مناطق مختلف ازجمله مشهد یا شهرستان‌های استان تهران مراجعه کنید، می‌بینید چه تعداد از دانش‌آموزان زیرپوشش طرح‌های حمایتی قرار گرفته‌اند.
در برخی مناطق بیش از ۸۰ درصد دانش‌آموزان ابتدایی شامل طرح‌هایی مانند حامی می‌شوند، یعنی آن‌ها در یادگیری دروس پایه ضعف جدی داشته و نیاز به حمایت آموزشی دارند.
این کارشناس آموزشی در ادامه به شیوه نمره‌دهی فعلی در مدارس ابتدایی نیز اشاره و اظهار می‌کند: ما چهار سطح ارزیابی داریم: خیلی خوب، خوب، قابل قبول و نیاز به تلاش. از میان این‌ها تنها سطح خیلی خوب است که واقعاً نمره قبولی کامل محسوب می‌شود که تازه در آن هم اما و اگرهای فراوان وجود دارد، بقیه در عمل، نمرات رد شده‌اند، اما در ظاهر این‌گونه نشان داده نمی‌شود.
وی با اشاره به نبود ارزیابی‌های استاندارد ملی، عنوان می‌کند: یکی از خلأهای جدی در نظام آموزشی ما، نبود آزمون‌های استاندارد در دوره ابتدایی است. ما باید بتوانیم با چنین آزمون‌هایی وضعیت آموزشی استان‌ها و مناطق مختلف کشور را با هم مقایسه کنیم.‌
رضایی‌راد می‌افزاید: اگر آزمون استاندارد وجود داشت، می‌شد معاون وزیر را بازخواست کرد، می‌شد از مناطق گزارش خواست، اما در حال حاضر همه چیز کیفی و سلیقه‌ای است و هیچ عدد و آماری در کار نیست. آموزش اگر خوب یا بد باشد باید عدد داشته باشد تا بشود در موردش تصمیم‌گیری کرد.

منبع: روزنامه قدس

برچسب‌ها

حرم مطهر رضوی

کاظمین

کربلا

مسجدالنبی

مسجدالحرام

حرم حضرت معصومه

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • مدیر سایت مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظرات پس از تأیید منتشر می‌شود.
captcha