تحولات منطقه

چند ماهی است که اسکناس تازه‌ای در میان مردم ایران دست‌به‌دست می‌شود؛ اسکناسی با رقم ۲۰۰ هزار تومان که در پشت آن تصویری آشنا اما در عین حال شگفت‌انگیز دیده می‌شود.

وقتی هنر، قیمت ندارد / داستان نقش بستن « چوگان» روی اسکناس ملی
زمان مطالعه: ۳ دقیقه

این تصویر، بازتابی از یکی از تابلوهای ماندگار استاد محمود فرشچیان است؛ نقاشی «چوگان». انتخاب چنین اثری برای اسکناس ملی، فراتر از یک تصمیم صرفاً زیبایی‌شناسانه است؛ این انتخاب نوعی ادای احترام به میراث فرهنگی ایران و به هنرمندی است که نامش در تاریخ معاصر هنر کشور جاودانه شده است.
محمود فرشچیان سال‌هاست در جایگاه یکی از برجسته‌ترین هنرمندان ایرانی، آثاری خلق کرده که مرزهای نگارگری کلاسیک را درنوردیده و به زبانی جهانی رسیده‌اند. او در میان مردم نه‌تنها به‌عنوان نقاشی بی‌همتا، بلکه به‌عنوان نمادی از عشق و اخلاص به فرهنگ این سرزمین شناخته می‌شود. هنگامی که خبر نقش بستن تابلو «چوگان» بر پشت اسکناس جدید منتشر شد، پرسشی میان افکار عمومی شکل گرفت: استاد در ازای این همکاری چه مبلغی دریافت کرده است؟ پاسخ اما نشان از جنبه‌ای دیگر از شخصیت او داشت. بانک مرکزی توضیح داد که هیچ پرداختی در این زمینه انجام نشده و استاد فرشچیان خود با رضایت قلبی و به‌طور افتخاری اجازه داده است تا اثرش بر اسکناس نقش ببندد. او در واقع این کار را هدیه‌ای به مردم و به فرهنگ ایران دانست؛ کاری که نشان می‌دهد برای او، ارزش‌های معنوی همواره بر ملاحظات مالی برتری داشته‌اند.

اما چرا «چوگان»؟

چرا از میان ده‌ها اثر درخشان فرشچیان، این تابلو برگزیده شد؟ برای یافتن پاسخ، باید اندکی به گذشته برگردیم؛ به ریشه‌های چوگان در تاریخ این سرزمین. چوگان، ورزشی است باستانی که پیشینه‌اش دست‌کم به ۲ هزار سال پیش بازمی‌گردد. روایت‌های تاریخی آن را به دربار هخامنشیان و سپس به دوره ساسانیان پیوند می‌دهند؛ زمانی که شاهان و بزرگان در میدان‌های بزرگ گرد هم می‌آمدند تا سوار بر اسب، با چوب‌هایی بلند، گوی را به حرکت درآورند. این بازی، تنها سرگرمی نبود؛ نمادی بود از هماهنگی جسم و جان، از چابکی، قدرت و شکوه. خسرو پرویز، یکی از شاهان ساسانی، به چوگان علاقه‌ای ویژه داشت و روایت‌ها از میدان‌هایی اختصاصی برای این بازی حکایت می‌کنند.
چوگان نه‌تنها در دربارها، بلکه در ادبیات ایران نیز حضوری پررنگ دارد. شاعرانی چون فردوسی، رودکی، سعدی و حافظ در اشعار خود به این بازی اشاره کرده‌اند. برای آنان، چوگان استعاره‌ای بود از زندگی، از بازی عشق و سرنوشت. در دوران صفویه، با ساخت میدان نقش‌جهان در اصفهان، چوگان دوباره رونقی تازه گرفت. آن میدان عظیم نه‌تنها مرکز قدرت و شکوه حکومت بود، بلکه صحنه‌ای برای نمایش بازی چوگان به شمار می‌رفت. هنوز هم در میانه میدان نقش‌جهان، نشانه‌هایی از دروازه‌های چوگان باقی مانده که گواهی است بر اهمیت این ورزش در فرهنگ ایرانی.
تابلو «چوگان» فرشچیان درست در همین پیوند میان تاریخ و هنر معنا پیدا می‌کند.
استاد با نگاهی شاعرانه به این ورزش، سوارکاران و اسب‌هایشان را در حرکتی سیال و پرشتاب تصویر کرده است. خطوط نرم و مواج، رنگ‌های زنده و پرتحرک و چیدمان متوازن عناصر، همه دست‌به‌دست هم داده‌اند تا بیننده نه صرفاً یک صحنه ورزشی، بلکه جوهره‌ای از شور و زندگی را ببیند. در این اثر، اسب‌ها گویی از صفحه کاغذ رها می‌شوند و به حرکت درمی‌آیند و سوارکاران در هماهنگی با آنان، تصویری از وحدت انسان و طبیعت می‌آفرینند. تاریخ دقیق خلق این تابلو به‌طور گسترده اعلام نشده، اما آنچه روشن است، جایگاه آن در میان آثار شاخص فرشچیان و توجهی است که بارها در نمایشگاه‌های داخلی و خارجی به خود جلب کرده است.

پلی میان گذشته و امروز

اینکه چنین اثری امروز بر پشت اسکناس ملی دیده می‌شود، معنایی دوگانه دارد. از یک سو، یادآوری تاریخ و میراث کهن ایران است؛ ورزشی که نه‌تنها سرگرمی بلکه بخشی از هویت این سرزمین بوده و حتی در سال‌های اخیر به‌عنوان میراث ناملموس بشری در یونسکو ثبت شده است. از سوی دیگر، نشان‌دهنده احترام به هنرمندی است که زندگی خود را صرف اعتلای فرهنگ ایرانی کرده است.
تصور کنید اسکناسی که روزانه در دست مردم قرار می‌گیرد، حامل تصویری از چنین تاریخ و هنری باشد. این انتخاب، پلی است میان گذشته و امروز، میان میدان‌های چوگان صفویه و زندگی روزمره ایرانیان معاصر. در پس این اسکناس، تنها اعدادی برای خرید و فروش نیست؛ بلکه داستانی نهفته است از شکوه یک بازی، از ذوق یک هنرمند و از فروتنی مردی که حاضر شد اثر خود را بی‌چشمداشت مالی در اختیار ملت بگذارد.شاید بتوان گفت ارزش واقعی این اسکناس نه در رقم ۲۰۰ هزار تومان، بلکه در نمادی است که بر آن نقش بسته است. اثری از فرشچیان، هنرمندی که بارها نشان داده عشق به فرهنگ و مردم برایش فراتر از هر معامله‌ای و یادآوری ورزشی که قرن‌ها پیش در میدان‌های ایران طنین‌انداز بوده است.
داستان اسکناس تازه، داستانی است از پیوند هنر و تاریخ، از گذر میراث به زندگی روزمره، و از آنچه فرشچیان و چوگان در کنار هم به ما یادآوری می‌کنند: اینکه فرهنگ، هنگامی زنده می‌ماند که نه در کتاب‌ها و موزه‌ها، بلکه در دست و دل مردم جریان داشته باشد.

منبع: روزنامه قدس

برچسب‌ها

حرم مطهر رضوی

کاظمین

کربلا

مسجدالنبی

مسجدالحرام

حرم حضرت معصومه

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • مدیر سایت مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظرات پس از تأیید منتشر می‌شود.
captcha