در روزگاری که بازار تمثالنگاری در فضای ایران عزیزمان رواج خاصی داشت و ما از زندگانی درخشان ائمه اطهار(ع) فقط چند پرتره خیالی داشتیم و هنرمندان هر عصر که دلباخته سیره اهل بیت(ع) بودند، سودایی جز تکرار آن صور خیالی نداشتند، استاد محمود فرشچیان مسیر متفاوتی در پیش گرفت و طرحی نو در انداخت و با خلق اثر بیبدیل و ماندگاری همچون «عصر عاشورا»، انقلابی در عرصه نقاشی ایجاد کرد که سالهای بعد مسیر بسیاری از هنرمندان را روشن کرد و چراغ راهی برایشان شد. این هنرمند بزرگ با ذهن زیبا و خلاق خود و با دلی مالامال از عشق اهل بیت(ع) به هنرمندان رویکرد و راه جدیدی را نمایاند که میشود جور دیگری دید و قلم زد.
در حقیقت اثر فاخر «عصر عاشورا» فصل الختام آثار بیمحتوا و صرفاً خیالی بود که تا پیش از این وجود داشت. استاد به هنرمندان این پیام را داد که میتوان آثار عاشورایی را با رویکرد و نگاهی غیرمستقیم و استعارهگونه دید و خلق اثر کرد و به جرئت میتوان گفت آثار آیینی امروز ماحصل اثر ماندگار «عصر عاشورا» است.
و اینجانب نیز با الهام از این اثر ارزشمند یک مجموعه عاشورایی با عنوان «فصل سرخ» در قالب ۲۰ تابلو و با تکنیک رنگ روغن اجرا کردهام. در واقع استاد ذهن و دست ما را پر کرد و مسیر را در امتداد سر انگشتان متبرکش به ما نشان داد.
استاد فرشچیان در طول عمر بابرکت خود همواره گوهر عشق به خاندان رسالت را چون گنجینهای گرانسنگ محفوظ داشت و در این رهگذر آثار ارزشمندی به گنجینه آثار معنوی جهان تشیع افزود که هر اثر به نوبه خود جای سخن دارد و قابل بررسی است، اما در این مجال قصد اطاله کلام نیست.
علاوه بر راهبری نقاشی آیینی، او فردی بسیار خودساخته و دلباخته فرهنگ و سیره اهل بیت(ع) و خود را در مذهب ذوب کرده بود.
استاد فرشچیان هیچ گاه خود را در اوج ندید و به دیگران نگاهی از صدر به ذیل نداشت. او فردی خاضع و کوچک نفس بود. این استاد و هنرمند بزرگ همواره در حال یادگیری بود و حتی سالهای پایانی عمر پربرکتش هم دست از آموختن و یاد گرفتن برنداشت. استاد فرشچیان به حق پدر نقاشی آیینی ایران زمین است. شاگردان، رهروان و هنرمندان خلف ایران عزیز میبایست مسیر نورانی و سیره او را ادامه دهند.
اما ذکر چند نکته مهم در ادامه این مقال ضرروی به نظر میآید و میتواند تلنگری برای همگان باشد. واقعیت این است که ما در تولید محتواهای ارزشمند دینی در ابتدای راه قرار داریم و مسیر طولانی پیش روی ماست. و نکته اینجاست که هر چند از گنجینههای پایانناپذیر سیره اهل بیت(ع) و ارزشهای والای الهی برخورداریم اما استفاده درستی از آنها نمیکنیم.
سالیان سال هنرمندان عرصه تجسمی کمکاری کردهاند و دولتها نیز فضای لازم برای رشد این گونه آثار را فراهم نکردهاند و از سویی دیگر معیشت هنرمندان همواره به عنوان وعدهای بدون حل و بر زمین مانده، باقی مانده است. شما کلیساها را ملاحظه کنید که چگونه مملو از آثار هنرمندان زمانههای مختلف هستند. آنان هنر و خلاقیت بهترین هنرمندان را به کار گرفتهاند و اکنون آثاری که از آنها به یادگار مانده، بسیار ارزشمند، ستودنی و در تاریخ ماندگار است. اما به هنر شیعی که میرسیم هیچ گونه حامی و متولی مشخصی نمیبینیم و متأسفانه این فضا دچار یک ولنگاری و نابسامانی تاریخی شده است.
نباید فراموش کنیم که اگر فضایی برای ارائه آثار ارزشی نباشد این تولیدات اندک نیز به نقطه پایان خواهند رسید. حال این پرسش مطرح است که چرا دستگاههای فرهنگی و هنری ما بازتابدهنده هنر فاخر و ارزشی ایرانی نیستند؟ چرا ما برای آثار هنری و ارزشی ایرانی حراج سالانه برگزار نمیکنیم؟ ضعف ما برای بازاریابی آثار اسطورههای دینی همسو چیست؟ چرا حسینیهها و تکیهها خواستار تولید آثار عاشورایی نیستند و در این حوزه مطالبهگری ندارند؟ چرا در سینمای ما سکانسی را به تبلیغ ارزشهای آثار دینی اختصاص نمیدهند؟
متأسفانه پرسشهایی از این دست سالهاست که بیپاسخ مانده و حتی به آن فکر هم نمیشود.آیا از خود پرسیدهایم که چرا استاد فرشچیان با آن هنر فاخر و اصیلش جلای از وطن را پذیرفت و سالهای زیادی را در آمریکا سپری کرد؟ و با توجه به عشق عمیقی که به وطن داشت در غربت بدرود حیات گفت؟چندین سال پیش ایشان در مصاحبهای عنوان کرده بود در ایران به کارهایش بهایی داده نمیشود و به اجبار به جمع فرزندانش در آمریکا میپیوندد. در واقع این بها ندادن به آثار این هنرمند ارزشمند و بزرگ، ترک سرزمین مادری را برایش تسهیل کرده بود.
کاش ما بیشتر از این، قدر داشتههای خود را بدانیم، پیش از آنکه خیلی دیر شود.
۲۷ شهریور ۱۴۰۴ - ۰۶:۵۰
کد خبر: ۱۰۹۶۳۳۸
در زمانی که نقاشی ائمه(ع) محدود به پرترههای خیالی بود، استاد محمود فرشچیان با آثاری چون «عصر عاشورا» مسیر تازهای گشود و انقلابی در نقاشی ایران پدید آورد که الهامبخش نسلهای بعد شد.
زمان مطالعه: ۳ دقیقه
منبع: روزنامه قدس



نظر شما