در چهار دهه اخیر سعی شده مشکلات کشور را با فشار بر منابع آب برطرف کنیم یعنی اشتغال ایجاد شده در کشور توسط دولتهای مختلف همگی آبمحور بوده و موجب شدهاند در سال ۱۳۶۰ با بیلان منفی ۲۰۰ میلیون مترمکعب آب در سال روبهرو شویم و بر اساس این سیاست امروز به بیلان منفی ۲۰ میلیارد مترمکعب یعنی ۱۰۰ برابر گذشته رسیدهایم.
متأسفانه یکی از مهمترین ریشههای برداشت بیرویه، سیاست خودکفایی در تولید محصولات کشاورزی به ویژه گندم بود.
این سیاست که با انگیزه کاهش وابستگی به واردات و ارتقای امنیت غذایی دنبال شد، به افزایش سطح زیر کشت محصولات پرآببر در مناطق خشک کشور انجامید.
در حالی که تولید گندم در مناطقی مانند خوزستان، گلستان یا دیگر استانهای شمال کشور میتوانست با بهرهوری بالا و بدون فشار جدی بر منابع آبی صورت گیرد، بسیاری از استانهای مرکزی و شرقی که وابسته به آب زیرزمینی بودند، به کشت گسترده گندم و سایر محصولات آببر روی آوردند.
این رویکرد بدون در نظر گرفتن ظرفیت واقعی منابع آبی سبب برداشتهای بیش از حد از سفرههای زیرزمینی شد و در برخی مناطق تعادل آب زیرزمینی را به طور کامل بر هم زد.
رودخانههایی که به مقصد نمیرسند
در حال حاضر غیر از رودخانههای سفیدرود و کارون که کمی نفس دارند، بقیه رودخانهها به مقصد نمیرسند و هیچ رودخانهای در کشور غیر از دو رودخانه مذکور، زنده نیست و متأسفانه انتهای رودخانهها مثل تالابها، محل گرد و غبار شدهاند.
اگر میزان آبهای تجدیدپذیر در دهه۶۰ حدود ۱۳۲میلیارد مترمکعب تخمین زده میشد اکنون باید اذعان کرد این رقم به ۹۰ میلیارد مترمکعب رسیده و این در حالی است که ما ۹۶ میلیارد مترمکعب آب برداشت میکنیم و دیگر چیزی برای طبیعت نگذاشتیم.
در حالی که در دهه ۶۰ کارشناسان سازمان جنگلها تعداد ۶۵ میلیون واحد دام در کشور را به دلیل تحمیل بر منابع طبیعی عامل تخریب و از بین رفتن پوشش گیاهی میدانستند و معتقد بودند مراتع کشور جوابگوی این تعداد دام نیست اما امروز با افتخار این رقم را به ۱۲۰ میلیون واحد دامی رساندیم تا فشار بر منابع طبیعت را دو برابر کنیم!
آمارها نشان میدهد تا دهه ۶۰ سطح زیر کشت باغهای پسته در استان کرمان ۴۰ هزار هکتار بوده که با توسعه این بخش امروز به رقم ۲۰۰ هزار هکتار افزایش یافته یعنی ما پنج برابر گذشته آب از عمق زمین بیرون کشیده و پای درختان تبخیر کردیم که امروز به جز فرونشست، خشکسالی، گرد و غبار و سیل مهاجرت دستاورد دیگری برای مردم این استان نداشته است.
پاسخ طبیعت
بخش عمدهای از گرد و غباری که در استان کرمان در حوزه جازموریان دیده میشود، گرد و غبارهای استانهای فارس و خوزستان به دلیل سیاستهای ناپایدار در بخش کشاورزی و تحمیلی به منابع طبیعی است.
ما فکر کردیم آبی که به سمت جازموریان به عنوان حقابه زیست محیطی میرود را باید صرف کشاورزی بکنیم بنابراین آب را مهار کردیم، کشاورزی را توسعه دادیم و در نتیجه جازموریان را خشک کردیم.
حال این اقدامهای بدون برنامهریزی موجب شده طبیعت پاسخی معکوس به ما بدهد.
اگر تا ۲۵ سال پیش از استان فارس، ۲میلیون تن خرید گندم صورت میگرفت اما حالا ۵۰۰ هزار تن گندم هم ندارد چون آبهای زیرزمینی تمام شده و جنگ آب میان استانهای اصفهان، چهارمحال و بختیاری، یزد، خوزستان و لرستان شروع شده و متأسفانه این جنگ از استان به استان در حال رسیدن از روستا به روستاست و خبرهایی شامل اعتراض و جلوگیری از انتقال آب در استان های مختلف گواه این مدعاست.




نظر شما