«رژیم صهیونیستی ۲۵سال آینده را نخواهد دید» این نه یک پیشبینی ساده، بلکه تجلی اراده الهی و فریاد رسای رهبر فرزانهمان است که همچون صاعقهای بر سر استکبار جهانی فرود آمده و لرزه بر اندام غاصبان قدس انداخته است. وعدهای که در اعماق سنتهای لایتغیر الهی ریشه دوانده و با تحلیلهای دقیق سیاسی درآمیخته و نویدبخش سپیده رهایی و پایان شب سیاه اشغال است. آیا این سخن، صرفاً یک تحلیل استراتژیک از اوضاع متزلزل منطقه و رژیم رو به اضمحلال صهیونیستی است یا فراتر از آن، نغمهای آسمانی است که از وعدههای محکم قرآن درباره سرنوشت محتوم ظالمان و متجاوزان سرچشمه میگیرد؟
برای یافتن پاسخ این پرسش بنیادین با حجتالاسلام دکتر رضا لکزایی، محقق برجسته و عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم اسلامی امام صادق(ع) همکلام شدیم تا با استناد به مبانی قرآنی، حقایق تاریخی و تحولات شتابان کنونی، ابعاد این پیشبینی الهی را واکاوی کنیم. با ما همراه باشید تا در این سفر روشنگرانه، پرده از رازهای زوال رژیم غاصب برداریم.

با توجه به اینکه رهبر حکیم انقلاب فرمودند رژیم صهیونیستی ۲۵ سال آینده را نخواهد دید، آیا این پیشبینی را باید صرفاً یک تحلیل سیاسی-امنیتی دقیق از وضعیت منطقه و رژیم اشغالگر دانست یا بیشتر ریشه در سنتهای الهی و وعدههای قرآنی درباره سرنوشت ظالمان و متجاوزان دارد که با نگاهی دینی تقویت شده است؟
هر دو؛ به لحاظ تحلیل سیاسی شاهد بودیم در طوفانالاقصی رژیم شکست سختی از مردم مظلوم فلسطین متحمل شد و اگر غربیها ازجمله آمریکا، آلمان، انگلیس و فرانسه، به کمک رژیم نمیآمدند، نابود میشد. طوفانالاقصی و جنایات دیوانهوار رژیم صهیونی در غزه، ماهیت پلید این رژیم را به جهانیان نشان داد و نزد افکار عمومی مردم دنیا منفور شد. شکست رژیم صهیونی در جنگ ۱۲روزه را هم دیدیم. علاوه بر شکست رژیم، بهگونهای که آمریکا برای نجات او مجبور به مداخله مستقیم و آشکارتر شد، آنها در جنگ نرم هم از ایران اسلامی شکست خوردند، زیرا دیدند محاسبات آنها درباره مردم و جمهوری اسلامی ۱۰۰درصد غلط بود. پس رژیم به عنوان پایگاه تمدن غرب در منطقه، در دو جنگ سخت و نرم متحمل شکستهای سنگینی شد. یعنی جبهه نار از جبهه نور شکست خورد. اینها نشان از ضعفها و شکستهای غیرقابل جبران و ترمیم رژیم دارد.
اینطور هم میتوانیم بگوییم که چون صهیونیستها گفته بودند با برجام، خیالمان از انرژی هستهای ایران به مدت ۲۵ سال راحت است، رهبر معظم انقلاب فرمودند تا ۲۵سال دیگر، رژیم صهیونیستی باقی نخواهد ماند. رهبر معظم انقلاب در یک سخنرانی دیگر هم فرمودند رژیم عجله دارد که زودتر از بین برود. در حدیثی چنین میخوانیم: «اِتَّقُوا فِرَاسَةَ اَلْمُؤْمِنِ فَإِنَّهُ یَنْظُرُ بِنُورِ اللَّهِ» یعنی مراقب فراست و زیرکی مؤمن باشید که او با نور خدا پدیدهها را میبیند. این بحثی است که در علوم سیاسی رایج، مغفول واقع شده و در تحلیلها هم به آن کمتر اشاره میشود. وقتی مؤمن تحلیلی ارائه میکند، آن تحلیل، الهی و صائب است. چنانکه تحلیل امام خمینی(ره) در فروپاشی کمونیسم و بلوک شرق رخ داد.
به برخی از آیات کلیدی قرآن کریم یا احادیث معتبری اشاره کنید که میتوانند پشتوانه چنین وعدهای برای زوال یک رژیم غاصب و متجاوز باشند، بهویژه با توجه به ماهیت اشغالگرانه و سابقه ظلم این رژیم؟
در تفکر داروینیستی و هابزی غرب، ضعیف محکوم به نابودی است، اما منظر سنن الهی و وعدههای قرآنی، این منطق را رد و تصریح میکند باطل محکوم به فنا و نابودی است. «إنَّ الْباطِلَ کانَ زَهُوقاً» باطل همچون کف روی آب است که منفعتی هم ندارد. چشم ظاهربین کف را میبیند اما اصحاب تعقل میدانند کف، رفتنی و آب حیاتبخش که همان حق است، ماندنی است. مطلب دیگر این است در اواخر نامه ۵۳ که دستورات امیرالمؤمنین(ع) به مالکاشتر است، حضرت به مالک دستور میدهد خون بیگناهان را نریزد. بعد دلیل این دستور را چنین توضیح میدهد که ریختن خون بیگناهان سبب تزلزل قدرت تو و انتقال قدرت تو به دیگران میشود. با توجه به این کلام امیرمؤمنان(ع) با این ظلم و خونریزی بیسابقه رژیم بیرحم صهیونی، قطعاً آنها دچار شکست و فروپاشی خواهند شد.
شاهد چالشهای داخلی رژیم صهیونیستی (مانند شکافهای قومی-طبقاتی و مذهبی) و شکستهای نظامیشان هستیم. از منظر اسلامی آیا این ضعفهای درونی و شکستهای بیرونی، نشانههایی از تحقق همان سنتهای الهی برای زوال یک رژیم باطل محسوب میشوند که در قرآن به آن اشاره شده است؟
قرآن کریم در تحلیل روانشناسی یهود میفرماید آنها از یک سو مدعی هستند خدا فقط آنها را دوست دارد، از سوی دیگر از مرگ هم بهشدت بیزار و گریزاناند. قرآن این دو نگره را به چالش میکشد و میفرماید اگر مدعی هستید خدا شما را دوست دارد، تمنای مرگ کنید و قرآن میفرماید هرگز تمنای مرگ نخواهید کرد، به خاطر اینکه ظالم هستید. شرط پیروزی، مجاهدت و از جانگذشتگی است و وقتی صهیونیستها از مرگ میترسند و کشته شدن را بزرگترین ضرر میدانند، محکوم به شکست هستند. از طرف دیگر، قرآن میفرماید شما میپندارید آنها متحد هستند اما دچار اختلافات جدیاند. در آیه ۱۴ سوره حشر آمده است «تحسبهم جمیعا و قلوبهم شتی». حتی هر از چندگاهی خبر خودکشی نظامیهای رژیم را میشنویم یا تظاهراتهای پرجمعیتی که خواهان محاکمه نتانیاهو هستند که نشان از آشفتگی درونی رژیم دارد. غرب هم تا جایی از رژیم دفاع میکند و دیر یا زود مجبور میشود این حمایت را متوقف کند. معلوم است شرط پیروزی، اتحاد است و وقتی اتحادی نباشد، پیروزی هم نخواهد بود. حدیثی با این مضمون داریم که دوست داشتن وطن، نشانه ایمان است. یا دوست داشتن وطن سبب پیشرفت آن میشود. صهیونیستها دو گذرنامه دارند و به طمع شیر و عسل پا به خانه مردم گذاشتهاند و وقتی با مشت مقاومت روبهرو میشوند و احساس ناامنی میکنند، تعلق و محبتی به سرزمین غصبی خویش ندارند و فرار میکنند همانطور که امروز در مهاجرت معکوس ساکنان رژیم اشغالگر قدس یا فرار پرهزینه آنها به قبرس میبینیم.
در کنار وعدههای الهی و سنتهای تاریخی، نقش مبارزه و مقاومت ملتها و گروههای اسلامی، بهویژه پس از تجاوزهای اخیر، در تسریع و تحقق این پیشبینی چیست؟ آیا این امر مستلزم جهاد فعال و مجاهدت مستمر است یا صرفاً انتظار برای تحقق وعده الهی کفایت میکند؟
مهمترین شرط تحقق سنتهای الهی، مقاومت، ایستادگی و از جان گذشتگی جبهه حق است. به عبارت دیگر، وقتی قرآن فرموده باطل رفتنی است یا حضرت امیرالمؤمنین(ع) فرموده خون بیگناهان، کاخ ظالمان را ویران میکند، این سؤال مطرح میشود که چقدر باید صبر کرد تا این وعدهها محقق شود؟ پاسخ این است دیری و زودی محقق شدن این وعدهها را قدرت صبر و ایمان مجاهدان راه خدا رقم میزند. خداوند در ماجرای حضرت مریم(س) همه کار کرد، از جمله درخت خرمای خشکیده را زنده و سرسبز کرد و بر آن خرما رویاند، سپس به حضرت مریم(س) گفته شد درخت را تکانی بده تا خرما از درخت بیفتد. خدا میتوانست خرما را هم از درخت بچیند و به حضرت مریم(س) بدهد اما این کار را نکرد. نکتهای که میخواهم از این بحث قرآنی استفاده کنم این است جهان اسلام و مجاهدان و آزادگان جهان باید به خود حرکت و تکانی بدهند، تکان خوردن همان و میوه پیروزی را چیدن همان. یعنی نباید انتظار داشته باشند باد، خرمای پیروزی را به دامن آنها بیندازد. باید به قرآن عمل کنند که فرمود همه انواع و ابزار قدرت را به کف بگیرید تا دشمن جرئت نداشته باشد به شما حمله کند. باز خدا وعده داده هر کس در راه او مجاهدت کند، حتماً راهش را خدا به او نشان خواهد داد. راه قوی شدن، ایمان و صبر است. وقتی توحید و طاغوت و نور و تاریکی با هم میجنگند باید به نور ایمان، صبر و شجاعت و نور توحید پناه برد و به سیدالشهدا(ع) و حضرت اباالفضل(ع) اقتدا کرد و نه تسلیم شد و نه اماننامه دشمن را پذیرفت.
با توجه به اینکه رژیم صهیونیستی از منظر فقهی و کلامی، یک رژیم نامشروع و غاصب محسوب میشود، چگونه این عدم مشروعیت دینی و حقوقی به قطعیت نابودی آن کمک میکند و چه تأثیری بر تحقق پیشبینی رهبر معظم انقلاب دارد؟
عدل چند سطح دارد و یکی از سطوح عدالت، عادلانه بودن اصل نظام سیاسی است. وقتی یک نظام سیاسی نامشروع است، حتی براساس مبانی لیبرالیسم که جمعیت، سرزمین، حکومت و حاکمیت را ارکان نظام سیاسی میداند، رژیم دستکم به وضوح دو رکن آن؛ یعنی جمعیت و سرزمین را ندارد و در نتیجه حق اعمال حاکمیت و حکومت را هم ندارد. حتی به صورت نمایشی با دموکراسی هم سر کار نیامده، پیشنهاد رفراندم را هم نمیپذیرد، بلکه با شمشیر و خونریزی قدرت را به دست گرفته، از این رو نامشروع و ظالم است و ظلم هم رفتنی است. به قول حافظ دور فلکی همه بر منهج عدل است/ دل خوش دار که ظالم نبرد راه به مقصود.




نظر شما