به گزارش قدس آنلاین، در جهان امروز، مرز میان هنرها بیش از پیش محو شده است. سینماگران، شاعران، موسیقیدانان و بازیگران در جستوجوی راههای تازه برای بیان خویشتناند. در ایران نیز، چندین چهره شناختهشده عرصه بازیگری با ورود به قلمرو ادبیات و ترجمه، وجه تازهای از خلاقیت خود را آشکار کردهاند. آنان گاهی از تجربهی زیستهشان در صحنه الهام گرفتهاند، گاهی از خلأ منابع آموزشی و فلسفی، و گاهی تنها از شوق واژهها.
در ادامه، نگاهی داریم به آثار ترجمهای و تألیفی این بازیگران؛ آثاری که هرکدام به نوعی، پیوندی میان تصویر و کلمه ساختهاند.
پیمان معادی | ترجمهای تازه از دنیای بازیگری
پیمان معادی، بازیگر و فیلمنامهنویس شناختهشده سینمای ایران و جهان، امسال با انتشار نخستین ترجمهاش وارد دنیای کتاب شد.
او کتاب «استادان بزرگ بازیگری و شیوههای آموزش آنها» اثر ریچارد برستوف را ترجمه کرده است. این کتاب در سال ۲۰۲۴ میلادی منتشر و نسخه فارسی آن نیز به تازگی به انتشار رسید. اثر برستوف به بررسی متدهای آموزشی چهرههای تأثیرگذار در تاریخ تئاتر و سینما میپردازد؛ از کنستانتین استانیسلاوسکی تا لی استراسبرگ. معادی در گفتوگویی کوتاه گفته است که هدفش از ترجمه، پر کردن خلأ منابع تخصصی آموزش بازیگری به زبان فارسی بوده است. این اثر توسط انتشارات «نشر قطره» منتشر شد.
ترانه علیدوستی | صدای آرام ادبیات مدرن
ترانه علیدوستی را بیشتر با نقشهایش در سینما میشناسند، اما او از سال ۱۳۹۶ با ترجمه کتاب «رویای مادرم» اثر آلیس مونرو جایگاه متفاوتی در ادبیات معاصر ایران پیدا کرد. کتاب توسط نشر مرکز منتشر شد و تا سال ۱۴۰۲ بیش از ده نوبت تجدید چاپ شده است. «رویای مادرم» مجموعهای از پنج داستان کوتاه است که به رابطهی میان مادران و دختران، خاطرات، عشق و گذر زمان میپردازد. نثر مونرو سرشار از جزئیات روزمره و احساسات نهفته است و علیدوستی با زبانی ساده و دقیق، روح داستانها را به فارسی منتقل کرده است. پیشتر، او ترجمه کتاب «تاریخ عشق» اثر نیکول کراوس را نیز آغاز کرده بود؛ پروژهای که هنوز بهطور رسمی منتشر نشده است. علیدوستی از معدود بازیگرانی است که ترجمه را بهصورت حرفهای دنبال کرده و حتی دورههای تخصصی زبان و ترجمه ادبی گذرانده است.
نیکی کریمی | ترجمهای عاشقانه از جهان حنیف قریشی
نیکی کریمی، بازیگر و کارگردان برجسته سینمای ایران، سالها پیش در کنار فعالیت سینمایی خود، به ترجمه ادبی روی آورد. او در سال ۱۳۹۴ کتاب «عشقِ سالهای غم» (Love in a Blue Time) نوشته حنیف قریشی را ترجمه و توسط نشر افراز منتشر کرد. این کتاب شامل ده داستان کوتاه است که درونمایههایی چون بحرانهای هویتی، عشق، روابط میانفرهنگی و تنهایی انسان مدرن را بررسی میکند. در بسیاری از داستانها، نویسنده به کشمکشهای اخلاقی در جامعه مهاجران آسیاییتبار در انگلستان میپردازد. کریمی پیشتر نیز در مصاحبهای گفته بود که ترجمه برایش راهی است برای نزدیک شدن به ذهن نویسندگان معاصر و یادگیری زبان احساس در ادبیات. ترجمه او زبانی روان و وفادار به متن اصلی دارد و در محافل ادبی با استقبال خوبی روبهرو شد.
رضا کیانیان | بازیگرِ نویسنده
رضا کیانیان از چهرههایی است که همواره به قلم علاقه نشان داده است. او چندین کتاب تألیفی دارد که معروفترین آنها «این مردم نازنین» و «بازیگری» هستند. کتاب این مردم نازنین که در سال ۱۴۰۰ منتشر شد، مجموعهای از یادداشتها، خاطرات و تأملات اجتماعی و هنری است. در این کتاب، کیانیان از تجربههای شخصیاش در زندگی و هنر، برخورد با مردم و درک او از جامعه ایران سخن میگوید. اثر دیگرش، بازیگری، نگاهی تحلیلی و کاربردی به فن و فلسفه بازیگری دارد. او در این اثر تجربه سالها فعالیت در تئاتر و سینما را به زبانی ساده و آموزشی در اختیار علاقهمندان قرار داده است.
حمیدرضا نعیمی | فیلسوفِ صحنه
حمیدرضا نعیمی، بازیگر و کارگردان شناختهشدهی تئاتر، از نویسندگان فعال در عرصه نمایشنامهنویسی است. نمایشنامه «سقراط» از مهمترین آثار اوست که نخستین بار در سال ۱۳۹۳ روی صحنه رفت و بعدها بهصورت کتاب منتشر شد. این نمایشنامه به واپسین روزهای زندگی فیلسوف یونانی سقراط میپردازد؛ گفتوگویی میان حقیقت، اخلاق و قدرت. نثر نعیمی در این اثر فلسفی و شاعرانه است و به باور بسیاری از منتقدان، از بهترین متون نمایشی دو دهه اخیر ایران به شمار میآید.
محمد رحمانیان | نمایشنامهنویسِ روایتمحور
محمد رحمانیان از نسل کارگردانان و نمایشنامهنویسانی است که همواره مرز میان اجرا و ادبیات را از میان برداشتهاند. کتاب «مصاحبه» یکی از آثار شاخص اوست که در سال ۱۳۹۰ منتشر شد. در این نمایشنامه، رحمانیان با نگاهی اجتماعی و روانشناختی، روابط انسانی در فضای رسانهای را واکاوی میکند. گفتوگو عنصر اصلی روایت است و شخصیتها در چالش میان حقیقت و نمایش قرار دارند.
بهروز غریبپور | مترجم و خالق اپرای ایرانی
بهروز غریبپور، بنیانگذار تئاتر عروسکی مدرن در ایران، از دهه ۶۰ تا امروز، آثار نمایشی متعددی تألیف و ترجمه کرده است. او مترجم نمایشنامههایی از برتولت برشت و آنتون چخوف است و با بازآفرینی آثار کلاسیک، روایتی ایرانی از آنها ارائه داده است. از آثار تألیفی شاخص او میتوان به اپراهای نمایشی چون اپرای عاشورا، مولوی و رستم و سهراب اشاره کرد که بعدها بهصورت متون منتشر شدند. آثار او ترکیبی از ادبیات کهن فارسی و درام مدرن غربیاند و تأثیر قابل توجهی بر تئاتر ملی ایران گذاشتهاند.
صابر ابر | شاعرِ تئاتر
صابر ابر با انتشار دو مجموعه شعر با عنوانهای «هزار و سیصد و مثلاً چهار»۱۳۹۶ و «بعد از سکوت» ۱۳۹۹، جنبه شاعرانهی خود را به نمایش گذاشت. شعرهای او نثری ساده، شخصی و تأملبرانگیز دارند و اغلب در قالب یادداشتهای احساسی کوتاه نوشته شدهاند. در گفتوگویی، ابر گفته بود: «نوشتن برای من مثل تمرین سکوت است؛ جایی که دیگر بازی نمیکنم، فقط نگاه میکنم.»
پانتهآ بهرام | بازیگرِ بازنویس و نمایشنامهپرداز
پانتهآ بهرام از چهرههای مطرح تئاتر و سینمای ایران است که علاوه بر نقشآفرینیهایش، در چند پروژهی نمایشی نیز بهعنوان نویسنده مشترک و بازنویس متن حضور داشته است.
او در کنار بازی در آثار صحنهای مانند مخاطب خاص و مرغ دریایی من، در مرحلهی بازنویسی و اقتباس متون نمایشی با کارگردانان همکاری داشته است. بهرام در گفتگوهایی با رسانهها گفته که نوشتن برایش بخشی از فرایند درک نقش است. او معتقد است بازنویسی متن باعث میشود بازیگر به عمق شخصیت و موقعیتهای نمایشی نزدیکتر شود. در سالهای اخیر، او همچنین بر روی نگارش یک نمایشنامه مستقل با محوریت زنان در جامعه شهری کار کرده است که هنوز منتشر نشده.
بهناز جعفری | نویسندهای از دل تمرین صحنه
بهناز جعفری، بازیگر پرکار تئاتر و سینمای ایران، از جمله هنرمندانی است که نوشتن را بخشی از مسیر حرفهای خود میداند. او در برخی از آثار نمایشیاش مانند در پرندهگان و خانه برناردا آلبا، نقش فعالی در بازنویسی دیالوگها و ساختار اجرا داشته است. جعفری در گفتوگویی با روزنامه شرق اشاره کرده بود که برایش «نوشتن در تمرین» بخش مهمی از خلق نقش است. در سال ۱۴۰۲ نیز او در کارگاههای تئاتری به تدریس واحدی با عنوان «نوشتن از دل بازیگری» پرداخت؛ که ترکیبی است از تمرینهای عملی و خلاقیت نوشتاری برای بازیگران جوان.
شیلا خداداد | مترجمِ دنیای کودک
شیلا خداداد، بازیگر سینما و تلویزیون، در سالهای اخیر با ترجمه چند کتاب کودک وارد فضای نشر شده است. او از سال ۱۳۹۹ تاکنون چند عنوان کتاب آموزشی و تربیتی برای کودکان ترجمه کرده که از جمله آنها میتوان به «من برنده میشم»، «من عصبانی نمیشوم» و «دوست دارم اشتباه کنم» اشاره کرد؛ آثاری از مجموعه روانشناسی کودک منتشرشده توسط نشر مهرسا. این مجموعه با هدف آموزش مهارتهای کنترل هیجان، دوستی و اعتمادبهنفس برای کودکان ۴ تا ۸ ساله تدوین شده است. خداداد در گفتوگویی با مجله «خانواده سبز» گفته بود که هدفش از ترجمه این آثار، تقویت رابطه والدین و فرزندان از طریق کتابخوانی است. او همچنین به اهمیت تربیت عاطفی و آموزش غیرمستقیم در دوران کودکی تأکید کرده است.
تجربیاتی روی صفحه سفید کاغذی
حضور روزافزون بازیگران در عرصه نوشتن و ترجمه را میتوان یکی از روندهای تازه و قابل توجه در فرهنگ معاصر ایران دانست. این اتفاق، بیش از آنکه صرفاً یک تجربه شخصی باشد، نشانهای از بلوغ و تنوع نگاه در جامعه هنری است؛ جایی که چهرههای شناختهشده ترجیح میدهند اندیشه و تجربه خود را نه فقط در قالب نقشآفرینی، بلکه در قالب واژهها نیز به اشتراک بگذارند.
از نکات مثبت این جریان میتوان به چند مورد اشاره کرد. نخست، بسیاری از این آثار بر پایه تخصص و تجربه نویسندگانشان نوشته یا ترجمه شدهاند. برای مثال، ترجمه پیمان معادی درباره آموزش بازیگری و کتاب آموزشی رضا کیانیان مستقیماً به حوزه کاری و دانش آنها مربوط است؛ این یعنی آثاری که بر پایه تجربه عملی شکل گرفتهاند و میتوانند برای نسل جوانتر مرجع باشند.
دوم، ورود چهرههای محبوب به دنیای کتاب، تأثیری انگیزشی و فرهنگی دارد. بسیاری از مخاطبان که شاید پیشتر به سراغ کتاب نمیرفتند، با دیدن نام بازیگران محبوبشان در جلد کتاب، علاقهمند به خواندن و مطالعه میشوند. این خود به ترویج فرهنگ مطالعه در میان عموم مردم کمک میکند.
سوم، این روند باعث پیوند میان هنرهای مختلف میشود. بازیگرانی که مینویسند یا ترجمه میکنند، نگاهی تازه به بازیگری پیدا میکنند؛ نگاه دقیقتر، فلسفیتر و انسانیتر. تجربه نوشتن میتواند عمق بیشتری به هنر بازیگری آنها بدهد، درست همانطور که تجربه صحنه میتواند نوشتههایشان را زندهتر کند.
در کنار این مزایا، البته چالشهایی هم وجود دارد. گاهی شهرت سینمایی نویسندگان باعث جلب توجه بیش از اندازه به اثر میشود و نقدهای جدی ادبی را به حاشیه میبرد. در چنین شرایطی، ممکن است آثار صرفاً بهدلیل نام صاحباثر دیده شوند، نه کیفیت محتواییشان.
از سوی دیگر، برخی پروژهها بدون تسلط کامل بر زبان یا قواعد ترجمه انجام میشوند و در نتیجه، به جای غنیتر کردن بازار نشر، باعث افت اعتماد مخاطبان حرفهای میشوند.
با این حال، در مجموع میتوان گفت ورود بازیگران به حوزه نوشتن و ترجمه، اتفاقی مثبت و سازنده است؛ زیرا ریشه در تجربه و شناخت آنها از انسان و احساس دارد. وقتی بازیگر درباره حرفه خودش مینویسد یا اثری ادبی را ترجمه میکند، در واقع در ادامه همان مسیر خلاقیت قدم برمیدارد؛ مسیری که از صحنه آغاز شده و حالا روی صفحه سفید کاغذ ادامه یافته است.




نظر شما