تحولات منطقه

بسیاری از خانواده‌ها به دلیل مشغله کاری، زندگی در شهرهای دیگر یا نداشتن تخصص کافی، قادر به نگهداری از سالمندان نیستند، اما از ترس برچسب «بی‌وفایی»، سالمند را در شرایط نامناسب نگه می‌دارند.

سال‌های دور از خانه
زمان مطالعه: ۸ دقیقه

به گفته سید جواد حسینی، رئیس سازمان بهزیستی کشور، شمار سالمندان مقیم در مراکز مراقبتی توان‌بخشی و خانه‌های سالمندان به ۱۵هزارو۳۲۲ نفر رسیده است که ۱۵/۰ درصد جمعیت سالمندی کشور را شامل می‌شود.
با اینکه هنوز بسیاری بر این باورند سپردن والدین به مراکز نگهداری سالمندان، به معنای بی‌وفایی و نادیده گرفتن زحمات آن‌هاست اما برخی دیگر نیز معتقدند این انتخاب، راهکاری آگاهانه برای ارائه بهتر خدمات و مراقبت‌های تخصصی به سالخوردگان است. به عبارت دیگر، اگر این انتخاب در شرایط خاص و همراه با دقت و نظارت کافی باشد، نه به عنوان آخرین ایستگاه بلکه به عنوان خانه دوم سالمندان می‌تواند طلوعی دوباره برای زندگی در مسیری آرام، امن و همراه با احترام باشد.

نمی‌خواهم به خانه دخترم برگردم

به مرکز نگهداری سالمندان محبوبه در شهرک گلستان تهران -نزدیکی دریاچه چیتگر- می‌روم. به اتفاق خانم حسنی، مدیر این مجموعه با آسانسور راهی اتاقی در طبقه سوم می‌شویم. بانویی مسن با چشمانی که هنوز اشتیاق زندگی در آن موج می‌زند، روی تختخوابش نشسته و کتاب شعر «دیوار» اثر فروغ فرخزاد را ورق می‌زند.
او خود را کارمند بازنشسته بانک و عضو انجمن حسابداران خبره معرفی می‌کند و با شعر و کتاب روزگار می‌گذراند.
می‌گوید: ۱۰ سال پیش و پس از سقوط از نردبان از ناحیه لگن دچار آسیب شدم و به مراقبت دائمی نیاز پیدا کردم و از آنجا که پسرم ساکن آمریکاست و دخترم نیز نه وقت کافی دارد و نه این کاره است تصمیم گرفتم در سرای سالمندان اقامت کنم.
این بانوی سالمند که از زندگی در مرکز فعلی خود ابراز رضایت می‌کند، اظهار می‌کند: البته سراهای سالمندی خیلی با یکدیگر تفاوت دارند. مثلاً سرایی که تا سه سال پیش در آنجا اقامت داشتم واقعاً افتضاح بود. بسیار کثیف و نامنظم بود و پزشک و فیزیوتراپ به‌طور منظم مراجعه نمی‌کردند. حتی هر از گاهی کار به دعوای خانواده‌ها با مدیریت کشیده می‌شد و... به همین خاطر دیگر نتوانستم تحمل کنم و وقتی موضوع را با نوه‌ام که همه کارهایم را انجام می‌دهد، مطرح کردم این مرکز را برایم در نظر گرفت و مرا به اینجا منتقل کرد که واقعاً از این مرکز راضی هستم و الان هم دوست ندارم به خانه دخترم برگردم. نمی‌خواهم به زندگی دیگران پا بگذارم.
او درخصوص هزینه نگهداری‌اش در خانه سالمندان هم عنوان می‌کند: حقوقی که از تأمین اجتماعی می‌گیرم کفاف هزینه‌های اقامتم را در اینجا می‌دهد. ضمن اینکه پسرم از نظر مالی کمکم می‌کند. بنابراین برخلاف موارد دیگر، از نظر مالی شانس آوردم و مشکل خاصی ندارم.

شعر خواندم طلاق گرفتم!

این بانوی سالمند، خود را نمونه بارز زن زجرکشیده می‌داند و ادامه می‌دهد: از ۶سالگی تحت تأثیر نامادری بودم، به‌طوری که برای فرار از خانه حاضر شدم با مردی ۲۰سال بزرگ‌تر از خودم ازدواج کنم که این هم به خاطر بداخلاقی‌های او سرانجامی نداشت. البته جدایی از همسرم کار آسانی نبود، چون او حاضر به طلاق نبود و دو تا از برادرانش هم وکیل دادگستری بودند و به‌شدت در این زمینه اعمال نفوذ می‌کردند، به همین خاطر ۶سال طول کشید تا توانستم با خواندن شعری برای رئیس شعبه که به‌شدت علاقه‌مند به شعر و شاعری بود، طلاق خود را بگیرم.
وی با اشاره به اینکه پسرش هرگز به ایران بازنگشته است، با شوخ‌طبعی می‌گوید: «به او گفتم مگر شاهزاده ایرانی هستی که می‌ترسی برگردی؟».
او مطالعه کتاب را مهم‌ترین سرگرمی خود عنوان می‌کند و می‌افزاید: به‌تازگی کتاب «اسیر» فروغ فرخزاد را خواندم، الان هم دارم کتاب «دیوار»ش را می‌خوانم. البته اینجا سرگرمی‌های دیگری هم هست. مثلاً هر از گاهی با دوستانم منچ، پانتومیم و اسم و فامیل بازی می‌کنیم. گاهی فیلم می‌بینیم یا برای هم خاطره تعریف می‌کنیم.

خودم انتخاب کردم

در اتاقی دیگر که مثل مورد قبلی مجهز به کولر، یخچال و تختخواب است بانویی هشتادونه‌ساله روی صندلی کنار پنجره نشسته است. چهره‌اش هیچ نشانی از آرامش ندارد. او که نزدیک به سه دهه از عمرش را به عنوان معلم در آموزش و پرورش خدمت کرده درخصوص چرایی اقامتش در خانه سالمندان می‌گوید: من هیچ وقت عاشق نشدم و اصلاً هم ازدواج نکردم. الان هم از این بابت پشیمان نیستم. تا پنج سال پیش نیز پیش برادرانم زندگی می‌کردم، اما وقتی بیماری و ناتوانی به سراغم آمد، خودم تصمیم گرفتم به سرای سالمندان بیایم. درواقع وقتی دیدم کسی نیست از من مراقبت کند، ترجیح دادم به خانه سالمندان بیایم. البته روزهای اول اقامتم در اینجا برایم کمی سخت بود، حتی هر از گاهی گریه می‌کردم، اما الان وضعیتم بهتر شده است. خدمات منظم پزشکی و هفته‌ای دو بار فیزیوتراپی به بهبودم کمک کرده است. به هرحال اینجا راحتم و مشکل خاصی ندارم.
وی با اشاره به اینکه برادرانش که تنها نزدیکان او هستند، پیوند عاطفی خود را حفظ کرده‌اند، می‌گوید: دو برادر دارم که هر هفته دو روز پیش من می‌آیند و تلفن می‌زنند. من از آن‌ها راضی‌ام، خدا خیرشان بدهد.
او هم می‌گوید تماشای فیلم و بازی پانتومیم سرگرمی‌های مورد علاقه‌اش است و ادامه می‌دهد: البته شنیدن موسیقی هم لطف خودش را دارد. به هرحال وقتی چند تا خانم کنار هم باشند و موسیقی هم پخش شود قطعاً به همه آن‌ها خوش می‌گذرد.

بعضی از سراها به سالمندان اهمیت نمی‌دهند

در حالی که صدای دلنواز همایون شجریان می‌آید که ترانه با من صنما را می‌خواند به سالنی می‌رسیم که حدود ۱۰ سالمند این مرکز، کنار هم روی مبل‌های راحتی نشسته‌اند. بانویی نودوپنج‌ساله یکی از آن‌هاست که چشمانش عمق سال‌های دور را به خاطر می‌آورند، گویی در انتظار ندایی از فراسوی مرزهاست.
یک پسر و دو دختر دارد اما ۱۵ سال می‌شود که هیچ یک از آن‌ها را از نزدیک ندیده است، همه آن‌ها در آمریکا و اروپا زندگی می‌کنند.
این بانوی سالمند با اشاره به اینکه پسرش پیش از مهاجرت، او را به خانه سالمندان آورده است تا تنها نباشد و از نظر خورد و خوراک مشکلی پیدا نکند، بیان می‌کند: این سومین خانه سالمندی است که در آن اقامت می‌کنم. رسیدگی در خانه‌های قبلی خیلی ضعیف بود. حتی گاهی به آنچه برای حفظ سلامت سالمندان حیاتی بود، اهمیت نمی‌دادند. مثلاً برای کنترل قند خونم باید هر روز قرص بخورم اما این کار به صورت مرتب انجام نمی‌شد با وجود اینکه هر ماه بابت ارائه این خدمت از پسرم پول می‌گرفتند. حتی گاهی بابت خدمت ارائه نشده هم از پسرم پول درخواست می‌کردند.
او از شرایط امروزش راضی است و عنوان می‌کند: اینجا مشکل خاصی ندارم، خیلی راحتم. فقط از مدیر مرکز و مراقبان خجالت می‌کشم و نمی‌دانم چه کاری باید انجام بدهم. اگر آن‌ها نباشند، من خیلی زود می‌میرم.
وی که قرآن کریم را به زیبایی تلاوت می‌کند از فرزندانش راضی است و با مهربانی می‌گوید: «بچه‌هایم بد نیستند، فقط هنوز نتوانستند به ایران بیایند و سری به من بزنند».

نگهداری از سالمند؛ خانه یا سرای سالمندی؟

محبوبه حسنی، کارشناس پرستاری و مدیر این مرکز هم اظهار می‌کند: داشتن سرای سالمندان مسئولیت سنگین و حساسی است، زیرا هم باید به مسائل انسانی و مدیریتی پایبند بود و هم به ترکیبی از تخصص، تجربه و احساس مسئولیت اجتماعی نیاز است.
وی با اشاره به اینکه بسیاری از خانواده‌ها با ناآگاهی از نیازهای تخصصی سالمندان، صرفاً به نگهداری فیزیکی و رفع نیازهای اولیه سالمندان بسنده می‌کنند، می‌افزاید: این در حالی است که سالمندان به مراقبت‌های چندوجهی جسمی و روانی نیاز دارند.
حسنی به تجربه شخصی خود در نگهداری از مادربزرگش اشاره می‌کند و می‌گوید: مادربزرگم پس از سکته و ابتلا به افسردگی، به خانه ما منتقل شد، اما خانواده به دلیل ناآگاهی از اصول مراقبت، تنها به تغذیه و تعویض ملحفه‌ها اکتفا می‌کردند. در حالی که او به دلیل دیابت نیاز به رژیم غذایی خاص و جلسات منظم فیزیوتراپی داشت اما رویکرد خانواده نه‌تنها موجب بهبودی او نشد، بلکه به‌تدریج سبب تخریب روانی سایر اعضای خانواده نیز شد.
وی در همین زمینه می‌افزاید: سالمندان مانند بیماران مبتلا به دیابت یا فشارخون، به مراقبت‌های تخصصی و مستمر نیاز دارند. مراقبت از سالمند تنها به معنای سیر کردن شکم و تعویض ملحفه نیست، بلکه شامل خدمات فیزیوتراپی، روان‌شناسی، کاردرمانی، تغذیه مناسب و حتی فعالیت‌های اجتماعی است. در مراکز تخصصی، تیم‌های چندرشته‌ای شامل پرستار، فیزیوتراپیست، روان‌شناس و مددکار، به‌طور مداوم در حال ارائه خدمات هستند.
مدیر این مرکز تفاوت قائل نشدن میان «نخواستن» و «نتوانستن» را یکی از عمیق‌ترین چالش‌های فرهنگی جامعه ایران در بحث نگهداری سالمند در سراهای سالمندی می‌داند و می‌گوید: بسیاری از خانواده‌ها به دلیل مشغله کاری، زندگی در شهرهای دیگر یا نداشتن تخصص کافی، قادر به نگهداری از سالمندان نیستند، اما از ترس برچسب «بی‌وفایی»، سالمند را در شرایط نامناسب نگه می‌دارند. این در حالی است که انتقال به مراکز تخصصی در صورت فراهم نبودن شرایط ایده‌آل، می‌تواند بهترین گزینه برای حفظ سلامت جسم و روان سالمند باشد.
وی در همین زمینه تصریح می‌کند: اگر خانواده بتواند در خانه فضای عاطفی و مراقبتی مطلوبی فراهم کند، قطعاً این گزینه ارجح است. اما اگر سالمند در خانه تنها بماند، یا اعضای خانواده نتوانند نیازهای تخصصی او را برآورده کنند، حضور در مراکز سالمندی نه ‌تنها انتخاب بهتری است، بلکه می‌تواند موجب بهبود کیفیت زندگی و کاهش احساس تنهایی شود.
حسنی با مقایسه تحولات مثبت در حوزه مهدهای‌کودک‌ و خانه‌های سالمندی، می‌گوید: همان‌طور که امروزه مهدهای‌کودک‌ به عنوان مراکز آموزشی و تربیتی پذیرفته شده‌اند، امیدواریم مراکز سالمندی نیز به‌تدریج در جامعه نهادینه شوند. سراهای سالمندی این ظرفیت را دارند که به محیطی برای یادگیری، تعامل و توان‌بخشی تبدیل شوند.
وی نگرش منفی جامعه و کمبود حمایت‌های دولتی را بزرگ‌ترین چالش‌های پیش‌روی مراکز سالمندی می‌داند و خاطرنشان می‌کند: بسیاری از سالمندان به‌دلیل مشکلات اقتصادی یا عدم تمایل خانواده‌ها، در شرایط نامناسبی رها می‌شوند. بنابراین، لازم است دولت با ارائه تسهیلات و برنامه‌ریزی مناسب، از این مراکز و خانواده‌ها حمایت کند.
خلاصه کلام اینکه نگهداری از سالمندان نیازمند دانش، علاقه و امکانات است. اگر خانواده‌ها بتوانند این شرایط را فراهم کنند، هیچ جایگاهی بهتر از خانه نیست؛ اما اگر به هر دلیلی این امکان وجود ندارد، مراکز تخصصی سالمندی می‌توانند گزینه مناسب‌تری برای حفظ کرامت و سلامت سالمندان باشند.

منبع: روزنامه قدس

برچسب‌ها

حرم مطهر رضوی

کاظمین

کربلا

مسجدالنبی

مسجدالحرام

حرم حضرت معصومه

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • مدیر سایت مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظرات پس از تأیید منتشر می‌شود.
captcha