با پایان یافتن جنگ ویرانگر غزه که دهها هزار کشته و خسارات گسترده به بار آورد و در ادامه نشستی که در شرم الشیخ با هدف تثبیت آتش بس و آغاز بازسازی غزه در مصر برگزار شد، اکنون پرسشی حیاتی فراتر از آتشبس و بازسازی مطرح است؛ «چه کسی بر غزه حکومت خواهد کرد؟» این مسئله نه صرفاً سیاسی، بلکه وجودی است؛ نبردی بر سر معنا، مشروعیت و حاکمیت، جایی که آینده این منطقه به انتخاب مردمش یا دستهای بیگانهای که ویرانی را رقم زدند، گره خورده است.
هر بار که درهای بازسازی و کمکهای بینالمللی گشوده میشود، پنجرههای حاکمیت فلسطینی بستهتر میشود. این چرخهای است که استعمار نوین را تکرار میکند؛ بازسازیهایی که در قالب ناظرین و تکنوکراتها انجام میشود و مقاومت به عنوان جایگزین سیاست واقعی، سرکوب میشود.
پرسش «چه کسی بر غزه پس از جنگ حکومت خواهد کرد؟» بیش از یک موضوع اداری، یک پرسش بنیادین درباره مشروعیت، حاکمیت و آینده فلسطینیان است. حماس به عنوان نماینده مقاومت و بقای مردم غزه، تسلیم سلاحهای خود را خط قرمز میداند و هرگونه بازسازی را مشروط به حفظ حاکمیت فلسطینی میداند. در مقابل، فشارهای بینالمللی برای شکل دادن حکومتی تکنوکرات و کنترلشده ادامه دارد، اما تجربههای گذشته نشان داده است که بدون اراده مستقل فلسطینی و حاکمیت واقعی، این طرحها محکوم به شکستاند.
روزهای آینده غزه، روزهای سرنوشتسازی برای این ملت است؛ روزهایی که میتواند سرآغاز تحولی بزرگ در منطقه باشد، تحولی که یا به حاکمیت و آزادی واقعی خواهد انجامید یا به استمرار اشغال و سرکوب منجر خواهد شد.
مقاومت؛ از جنگ تا سیاست
رهبران حماس، جنگ اخیر را فراتر از یک درگیری نظامی بین دولتها میداند و آن را «مبارزهای وجودی میان مردمی که به دنبال آزادیاند و اشغالی حمایت شده توسط غرب» مینامند. بقای حماس پس از دو سال جنگ، علیرغم حمایت گسترده جهانی از اسرائیل، به منزله پیروزی استراتژیکی تلقی میشود. این دیدگاه توسط رهبران جهاد اسلامی فلسطین نیز تأیید میشود که مقاومت را «اکنون استحکام یافتهتر از همیشه» میبیند.
مقاومت دیگر صرفاً یک گروه نظامی نیست، بلکه پروژهای ملی با چشمانداز و استراتژی است که نمیتوان در هیچ مذاکرات سیاسی آینده نادیده گرفت. این تحول نشاندهنده تغییر عمیق در آگاهی جهانی و افکار عمومی غرب نسبت به اشغال است که با موجهای بیسابقه همبستگی و اعتراضات مردمی همراه بوده است.
بازسازی؛ ابزار کنترل یا حق مردم؟
پیشنهادات بینالمللی برای اداره غزه، چه به شکل دولت تکنوکرات و چه مرجع انتقالی، تحت عنوان ضرورتهای بشردوستانه مطرح میشوند. اما در حقیقت، این موارد تنها تغییر نامهایی برای مکانیزمهای قدیمی کنترل هستند که مشروعیت فلسطینی را تهدید میکنند.
مقامات جهاد اسلامی تأکید میکنند که بازسازی باید نتیجه گفتوگوی ملی فراگیر فلسطینی باشد و هرگونه ارتباط آن با خلع سلاح یا محدودیت مقاومت باید مردود دانسته شود. بازسازی یک حق انسانی است، نه ابزار چانهزنی سیاسی.
حکمرانی آینده؛ مقاومت یا تکنوکراسی؟
یکی از مهمترین چالشهای فعلی در میان گروههای فلسطینی این است که آیا میتوان قدرت مقاومت را به حکمرانی تکنوکراتیک تبدیل کرد یا خیر. حماس با قاطعیت میگوید که «سلاحهای مقاومت خط قرمز است تا زمانی که اشغال ادامه دارد» و حاضر به مصالحه بر سر دستگاه امنیتی خود نیست.
از سوی دیگر، تجربه تلخ سالهای پیش نشان داده است که هرگونه خلع سلاح مقاومت منجر به افزایش تجاوزات و گسترش شهرکسازی شده است. بنابراین، یک دولت مدنی ممکن است شکل بگیرد، اما حاکمیت امنیتی غیرقابل مذاکره باقی میماند.
رقابت مشروعیت؛ حماس در مقابل تشکیلات خودگردان
در حالی که دولت فلسطین به دنبال مشروعیت از طریق کانالهای بینالمللی است، حماس مشروعیت خود را از بقا و مقاومت در میان مردم غزه کسب میکند. مردم خسته اما مقاوم غزه، حماس را نماد مقاومت و ایستادگی میبینند، نه صرفاً یک نهاد سیاسی.
پیشنهاد تشکیل دولت وحدت ملی جدید میان غزه و کرانه باختری که بارها مطرح شده است، تا کنون به دلیل مخالفت محمود عباس و دولت فلسطین اجرایی نشده است. حماس با نظارت و نقش مالی دولت فلسطین در بازسازی مشکلی ندارد، اما هرگونه محدودیت بر سلاحهای مقاومت را رد میکند.
چشماندازهای آینده غزه؛ سناریوهای پیشرو
آینده غزه در سایه شرایط کنونی و مداخلات منطقهای و بینالمللی، میتواند به چندین شکل متفاوت رقم بخورد. احتمال نخست این است که حماس، با حفظ قدرت نظامی و سیاسی خود، اداره غزه را در دست گرفته و نقش اصلی را در امنیت و حکومت برعهده داشته باشد، این وضعیت دستکم برای یک یا دو سال آینده ادامه خواهد داشت تا فضای لازم برای تشکیل دولت تکنوکرات وحدت ملی فراهم شود. در مقابل، ممکن است شاهد بازگشت به مدل پیش از ۲۰۰۵ باشیم که در آن اداره غزه تحت هماهنگی سهجانبه میان اشغال اسرائیل، دولت فلسطین و نهادهای بینالمللی باشد، اما این طرح به دلیل مقاومت سرسخت حماس و بیاعتمادی عمومی نسبت به دولت فلسطین، از لحاظ عملی بعید به نظر میرسد. همچنین خطر سناریوی سوم وجود دارد که شامل فروپاشی آتشبس و بازگشت درگیریهای داخلی میان گروههای فلسطینی یا برخورد با نیروهای تحت حمایت اسرائیل است؛ سناریویی که تلآویو آن را ترجیح میدهد تا از طریق آشوب مداوم، مانع از تشکیل حکومت پایدار و متحد در غزه شود.




نظر شما