سیدرضا صالحیامیری، وزیر میراث فرهنگی، گردشگری و صنایعدستی در یادداشتی نوشت: در هندسه توسعه نوین، گردشگری یکی از مؤلفههای بنیادین حکمرانی توسعه و بازتولید سرمایه ملی است. این صنعت، در نظامهای پیشرفته، به مثابه سازوکار هم پیوندی میان اقتصاد، فرهنگ و جامعه عمل میکند و از رهگذر آن، رشد اقتصادی، انسجام فرهنگی و دیپلماسی عمومی در هم تنیده میشوند.
در این چارچوب، تجربه جهانی نشان میدهد که توسعه پایدار در حوزه گردشگری زمانی به وقوع میپیوندد که دولتها، از نقش تصدیگرایانه فاصله گرفته و به جایگاه سیاستگذار، تنظیمگر و تسهیلگر هوشمند ارتقا یابند. نقطه آغاز این تحول، نه در تغییر ساختارهای اداری، بلکه در تحول در منطق حکمرانی است؛ در درکی نوین از این واقعیت که خلاقیت، کارآمدی و نوآوری از دل جامعه میجوشد، نه از ساختارهای بروکراتیک دولت.
در دولت چهاردهم، این تحول پارادایمی بهعنوان محور اصلی سیاستگذاری در حوزه میراث فرهنگی، گردشگری و صنایعدستی در دستور کار قرار گرفته است. راهبرد ما بر اعتمادسازی میان دولت و بخش خصوصی، میداندادن به کارآفرینان و تصمیم گیری مبتنی بر واقعیتهای میدانی و دادههای تجربی استوار است.
در همین راستا، سفرهای استانی اینجانب، از جمله سفر اخیر به غرب استان تهران، تلاشی برای بازتعریف رابطه دولت با بخشخصوصی بود؛ رابطهای که باید از سطح مداخله به سطح مشارکت و همافزایی ارتقا یابد. در این سفر، ضمن بازدید از پروژههای شاخصی چون هتل چهارستاره «دیوان نصرت»، هتل پنج ستاره، مجموعه گردشگری چیتگر، دریاچه خلیجفارس و مجموعه استارتآپی، گفتوگوهای رو در رو با سرمایهگذاران و مدیران پروژهها صورت گرفت تا روند پیشرفت فیزیکی، نیازهای مالی و موانع نهادی طرحها بهصورت دقیق بررسی شود.
دستور صریح برای تسهیل فرآیندهای مالی، رفع موانع بوروکراتیک و حمایت تسهیلاتی از پروژههای راهبردی در همین بازدیدها صادر شد. از دل این حضور میدانی، سازوکاری نهادی نیز زاده شد: تشکیل کمیته توسعه زیرساختهای گردشگری استان تهران با ریاست استاندار، دبیری مدیرکل میراثفرهنگی و هماهنگی معاون اقتصادی استانداری؛ الگویی از مدیریت شبکهای و حکمرانی چند سطحی که میان سطوح تصمیمسازی ملی و اجرایی استانی پل میزند.
تهران در این منظومه، ویترین ملی و چهره جهانی ایران است. پایتخت، در ذهن گردشگر بینالمللی، نخستین تصویر از ظرفیت فرهنگی، اقتصادی و مدیریتی کشور را شکل میدهد. امروز، ۱۰۱ پروژه گردشگری با حجم سرمایهگذاری ۳۵۵ هزار میلیارد تومان و ظرفیت اشتغالزایی بیش از ۲۰ هزار نفر در تهران در حال اجراست؛ عددی که تهران را به یکی از قطبهای اصلی سرمایهگذاری گردشگری در خاورمیانه بدل میکند.
با این حال، اگرچه این ارقام چشم گیرند، اما فاصله تا تحقق ظرفیت واقعی بسیار است. تهران باید بتواند ظرفیت خود را دستکم ده برابر افزایش دهد تا به جایگاه واقعی خود در منظومه گردشگری ملی و بینالمللی دست یابد. نمیتوان از جذب سالانه ۱۵ میلیون گردشگر سخن گفت، اما در مرکز کشور هنوز کمبود هتلها و زیرساختهای خدماتی محسوس باشد.
بنابراین، سیاست توسعه متوازن گردشگری تهران باید در دو جهت پیش برود:
۱. گسترش فضایی توسعه از مرکز به پیرامون از لواسانات تا شهریار و ملارد، با ایجاد اقامتگاههای بومگردی و مجموعههای طبیعتمحور
۲. تنوعبخشی به الگوی گردشگری از گردشگری تماشایی به گردشگری تجربه محور و ماجراجویانه.
در کنار این تحولات، دولت ناگزیر است که به بازمهندسی درونی خود بپردازد. کوچک سازی، چابک سازی و داده محوری سه اصل حکمرانی کارآمد در عصر جدید است. هرجا دولت به تنظیم گر تبدیل شده، نوآوری رشد کرده است و هرجا در تصدی باقی مانده، فرسایش نهادی و ناکارآمدی افزایش یافته است.
رقابت، بهمثابه زیربنای خلاقیت و نوآوری، باید در تمام لایههای نظام اقتصادی و فرهنگی جریان یابد. نظام آموزشی و فرهنگی ما نیز، برای شکوفایی استعدادها، باید در فضای رقابتی و آزاد فعالیت کند. تنها از رهگذر رقابت است که بهره وری و خلاقیت به فرهنگ سازمانی کشور تبدیل خواهد شد.
یکی از ظرفیتهای مغفول کشور، زیرساختهای نیمه تمام یا بلا استفادهای است که میتواند با سیاستگذاری هوشمند به موتور محرک اقتصاد شهری و فرهنگی تبدیل شود. تجربه ثابت کرده است که هرگاه دولت از تصدی فاصله گرفته، انگیزه، بهره وری و نوآوری رشد یافته است.
در سیاستهای اجرایی دولت چهاردهم، تصمیمسازی میدانی، گفتوگوی مستمر با ذی نفعان و اقدام سریع بر مبنای توافقات محلی به عنوان الگوی عملی حکمرانی در نظر گرفته شده است. این شیوه، جایگزین مکاتبات کند و بروکراسی فرساینده میشود و نظام تصمیم گیری انعطاف پذیر و نتیجه محور را جایگزین مدل سنتی سلسله مراتبی میکند.
تحول در دولت، پیش از تغییر در ساختارها، نیازمند تحول در باورهاست. تا زمانی که این باور نهادینه نشود که کار و خلاقیت از دل مردم برمیخیزد و دولت نقش تسهیل گر دارد، نه کارفرما، توسعه شتاب نخواهد گرفت. خوشبختانه امروز بخش خصوصی این پیام را دریافت کرده است: دولت رقیب او نیست، بلکه شریک راهبردی اوست.
قدرت امروز ایران، در دوران گذار از اقتصاد منابع پایه به اقتصاد دانش پایه، نه در نفت و گاز بلکه در سرمایه انسانی، میراث فرهنگی و نوآوری فناورانه نهفته است. استارتآپها، شرکتهای دانشبنیان و فعالان صنایعدستی و گردشگری، در واقع زیرساختهای نرم توسعه ملی محسوب میشوند و باید در اولویت سیاست گذاری قرار گیرند.
هدف راهبردی ما روشن است: ایجاد نظامی پایدار از رضایتمندی سرمایهگذاران، بهبود محیط کسبوکار، گسترش اشتغال پایدار و ارتقای جایگاه تهران بهعنوان قطب نخست گردشگری کشور. سیاست قطعی دولت چهاردهم، گفتوگوی میدانی، تصمیم گیری سریع و اقدام عملی مبتنی بر داده و شواهد است. این همان الگوی حکمرانی نوینی است که توسعه را از سطح شعار به سطح کنش بدل میسازد و تهران را به پیشانی تحول در حکمرانی توسعه سمحور گردشگری ایران تبدیل میکند.



نظر شما