در شرایطی که گمانهزنیها در مورد وقوع درگیریهای تازه حاصل از جنگافروزی رژیم صهیونیستی همچنان مطرح است، بحثها و تحلیلها در مورد نتایج جنگ ۱۲روزه و پیامدهای آن نیز کماکان استمرار دارد. در همین راستا اندیشکده «افکار» (Afkar) وابسته به «شورای خاورمیانه در امور جهانی» اخیراً تحلیلی در ارتباط با جنگ ۱۲روزه منتشر کرده که در آن، توجه ویژهای به خطاهای محاسباتی و باورهای غلط رژیم صهیونیستی نسبت به مردم ایران و مسئله هستهای جمهوری اسلامی شده است.
۳ پیامد مهم محاسبات راهبردی غلط اسرائیل
تحلیلگر اندیشکده افکار باور دارد که ممکن است این جنگ در نگاه نخست یک داستان موفقیتآمیز برای اسرائیل به نظر برسد، اما با وجود برخی موفقیتهای تاکتیکی، ممکن است بذر نابودی راهبردی خود را کاشته باشد.
اما چالش اصلی، در یکسری محاسبات نمایشی و سادهلوحانه از جانب اسرائیل بود؛ اینکه در بحبوحه یک جنگ تمامعیار، میلیونها شهروند ایرانی نارضایتیهای داخلی را بر بقای ملی برتری داده و خود را به ابزاری برای تجزیه کشورشان تبدیل کنند. اما در برابر این تصور سادهلوحانه، آنچه آشکار شد موجی از همبستگی ملی بود. این انرژی ملی جمعی اگر نگوییم سنگ بنای تابآوری ملی ایران در طول جنگ را پیریزی کرد، همراه با ضدحملات دقیق موشکی ایران، نقشی محوری در مختل کردن ماشینآلات اسرائیل ایفا کرد. در این شرایط و در صورت تکرار دور دیگری از رویارویی نظامی ایران و اسرائیل، رهبران جمهوری اسلامی میتوانند از گنجینه بزرگی از انعطافپذیری ملی بهره گیرند؛ همان گنجینهای که کسی جز رهبران اسرائیل آن را آشکار نکردهاند.
دستیابی به خودآگاهی در حوزه امنیت ملی دومین موردی است که از سوی تحلیلگر اندیشکده افکار به عنوان پیامد مهم جنگ ۱۲روزه برای ایران مورد توجه قرار میگیرد؛ این جنگ موجب شد بار دیگر بحث دفاع ملی به عنوان یک ضرورت وجودی ملموس در اذهان عمومی ارتقا یابد. نتیجه عمومی افزایش حمایت همگانی از تقویت پدافند هوایی، تأکید بر نوسازی ناوگان هوایی و گسترش برنامه موشکی بوده است. این جنگ درک کشور از تهدیدهای امنیتی را هم تغییر داد. در واقع جنگ ۱۲روزه به مردم نشان داد ایالات متحده و اسرائیل هم ظرفیت و هم تمایل آسیبرسانی نه تنها به نظام، بلکه عموم ایرانیان را دارند.
تسهیل پیشروی ایران به سمت «ابهام هستهای»
اما سومین و شاید مهمترین پیامد مورد توجه در تحلیل اندیشکده افکار، به مسئله هستهای ایران اشاره دارد. بر این اساس اگر چه اسرائیل در ایجاد شرایطی برای حمله محدود آمریکا به برنامه هستهای ایران موفق عمل کرد، اما در نهایت با تسهیل پیشروی ایران به سمت «ابهام هستهای»، موضع راهبردی بلندمدت اسرائیل در قبال ایران را به نابودی کشانده است. به گفته تئودور پوستول، استاد دانشگاه «امآیتی»، این حملات علاوه بر آنکه ایران را به کاهش شدید همکاری خود با آژانس انرژی اتمی وادار کرد، اسرائیل را هم در رابطه با فعالیتهای هستهای ایران بیشتر در تاریکی فرو برد. اگر چه پوستول در این تحلیل و برخلاف مواضع رسمی جمهوری اسلامی، اصرار دارد ایران را در شرایط یکی از «کشورهای دارای سلاح هستهای اعلام نشده» قرار دهد، اما نکته مهم آن است که وی راهبرد ابهام هستهای کنونی ایران را همان سیاستی میداند که خود اسرائیل در چند دهه گذشته دنبالهرو آن بوده است. تحلیل ، با این نتیجهگیری خاتمه پیدا میکند که نباید جای تعجب باشد اگر بگوییم اسرائیلیها ایران را آن طور که مدعی آن هستند، نمیشناسند. اکنون و در شرایطی که احتمال وقوع درگیری دیگری وجود دارد، این پرسش مطرح است که آیا رهبران اسرائیل از اشتباههای خود درس گرفتهاند و یا قرار است دوباره آن را تکرار کنند؟
خبرنگار: میراحمدرضا مشرف



نظر شما