تحولات منطقه

دو سال پس از حملات ۷ اکتبر و جنگ‌های پیاپی در غزه و مرزهای شمالی، اسرائیل اکنون با بحرانی روبه‌روست که بسیاری از متخصصان آن را «سونامی سلامت روان» می‌نامند.

«سونامی سلامت روان» در اسرائیل؛ چگونه دو سال جنگ جامعه را به مرز فروپاشی رساند؟
زمان مطالعه: ۴ دقیقه

دو سال پس از حملات ۷ اکتبر و جنگ‌های پیاپی در غزه و مرزهای شمالی، اسرائیل اکنون با بحرانی روبه‌روست که بسیاری از متخصصان آن را «سونامی سلامت روان» می‌نامند؛ بحرانی که برخلاف نبردهای نظامی، در آمارهای رسمی کمتر دیده می‌شود اما تأثیر آن بر آینده رژیم شاید بسیار عمیق‌تر از خسارات فیزیکی جنگ باشد. داده‌ها نشان می‌دهد حدود دو میلیون نفر از ساکنین اراضی اشغالی به نوعی مداخله روانی نیاز دارند و این افزایش ناگهانی تقاضا سیستم درمانی کشور را که پیش از جنگ نیز تحت فشار بود، تقریباً فلج کرده است.

از بحران امنیتی تا بحران روانی

نخستین لایه تحلیل این وضعیت، نقش «بی‌ثباتی امنیتی» در شکل‌گیری این موج روانی است. جامعه اسرائیل دهه‌ها با تنش و جنگ زندگی کرده، اما حملات ۷ اکتبر و پیامدهای آن نقطه‌ای بی‌سابقه محسوب می‌شود: شوک جمعی، احساس بی‌دفاعی، فروپاشی اعتماد عمومی و تداوم جنگ در چند جبهه، ترکیبی کم‌سابقه از تنش و ترس ایجاد کرده است.

افزایش دو برابری افسردگی و اضطراب نسبت به سال ۲۰۱۳ و جهش ۷۰ درصدی ماهانه در تشخیص‌های PTSD پس از ۷ اکتبر نشان می‌دهد که جنگ نه‌تنها خسارت فیزیکی، بلکه شکست عمیقی در احساس «امنیت روانی» ایجاد کرده؛ عنصری که برای انسجام اجتماعی حیاتی است.

فروپاشی نظام سلامت روان؛ علت یا پیامد؟

بخش مهمی از بحران امروز نتیجه کمبود ساختاری در حوزه سلامت روان اسرائیل است؛ کمبودی که پس از جنگ آشکارتر شده اما ریشه‌های آن سال‌ها قبل شکل گرفته است. رژیم صهیونیستی، بودجه سلامت روان را نسبت به درمان جسمی در اولویت پایین‌تری قرار داده و نتیجه آن کمبود هزاران درمانگر و روانپزشک است.

جالب اینکه رژیم برای جبران این شکاف به گزینه‌هایی همچون «دستیاران سلامت روان» با آموزش سه‌ماهه روی آورده است؛ تصمیمی که از نظر تحلیلگران نوعی اعتراف به ناتوانی ساختاری در تربیت نیروی متخصص محسوب می‌شود. این اقدام نشان می‌دهد که کشور تلاش می‌کند بحران را «مدیریت» کند، نه آنکه آن را درمان کند.

افزایش ۴۷۱ درصدی موارد روان‌درمانی کوتاه‌مدت نیز نشان‌دهنده تغییر رویکرد سیستم درمانی از جلسات عمیق و طولانی‌مدت به مداخله‌های اضطراری است؛ مداخله‌هایی که معمولاً برای مدیریت کوتاه‌مدت بحران مناسب‌اند، اما در بلندمدت اثرگذاری کمتری دارند.

افول سلامت روان به‌مثابه تهدیدی اجتماعی

تحلیلگران اجتماعی معتقدند بحران سلامت روان در اراضی اشغالی تنها یک مشکل پزشکی نیست، بلکه تهدیدی برای ساختار اجتماعی و حتی آینده سیاسی رژیم است.

پژوهش مایرز–JDC–بروکدیل نشان می‌دهد نیمی از افرادی که مستقیماً از حملات ۷ اکتبر آسیب دیده‌اند هنوز با مشکلات حاد دست‌وپنجه نرم می‌کنند. علاوه بر این، یک‌پنجم جامعه عملکرد جدی خود را از دست داده است. این اعداد نشان می‌دهد که بخش بزرگی از نیروی کار، والدین، دانشجویان و حتی پرسنل نظامی ممکن است درگیر تروماهای مزمن باشند.

فرسودگی اجتماعی خود را در چند سطح نشان می‌دهد:

  • خانواده‌ها در حال تجربه طلاق، پرخاشگری، ناتوانی در ارتباط مؤثر و فرسودگی والدینی هستند.
  • کودکان دچار پس‌رفت رفتاری، اضطراب و اختلال خواب شده‌اند؛ مسائلی که می‌تواند نسل آینده را با مشکلات یادگیری و اجتماعی روبه‌رو کند.
  • اعتماد عمومی به نهادهای دولتی کاهش یافته است، چرا که بسیاری باور دارند دولت نتوانسته امنیت روانی و فیزیکی لازم را فراهم کند.

این فروپاشی آرام ممکن است به‌تدریج خود را در کاهش مشارکت اجتماعی، رشد بیش‌ازحد ایدئولوژی‌های افراطی، افزایش خشونت و تشدید شکاف‌های سیاسی نشان دهد.

نقش جنگ در گسترش اعتیاد

یکی از تکان‌دهنده‌ترین بخش‌های تحلیل اخیر، رشد شدید اعتیاد است؛ از یک نفر در میان ده نفر در سال ۲۰۱۸ به یک نفر در چهار نفر در سال ۲۰۲۴. اعتیاد در جوامعی که با تروماهای مکرر روبه‌رو هستند معمولاً همچون «پناهگاه روانی» عمل می‌کند؛ راهی برای خاموش کردن اضطراب، ترس و افکار مزاحم. به همین دلیل، افزایش اعتیاد در این دوره نه‌تنها یک علامت پزشکی، بلکه شاخصی اجتماعی از میزان آسیب‌پذیری جامعه است.

پیامدهای اقتصادی؛ بحران پنهان در پس بحران روانی

از منظر اقتصادی، هزینه‌های مستقیم و غیرمستقیم بحران سلامت روان سرسام‌آور است. کاهش بهره‌وری، غیبت‌های شغلی، درمان‌های طولانی‌مدت، مصرف دارو، فروپاشی خانواده‌ها و حتی افزایش خشونت خانگی، همگی هزینه‌هایی هستند که کشور در بلندمدت با آن مواجه خواهد بود.

دکتر مارینا کوپچیک هشدار می‌دهد که اگر امروز در بازتوانی روانی سرمایه‌گذاری نشود، اسرائیل در دو تا سه سال آینده با بزرگ‌ترین بحران اقتصادی–اجتماعی چند دهه اخیر روبه‌رو خواهد شد.

اقدامات دولت؛ گامی ضروری اما ناکافی

طرح ملی ۱.۷ میلیارد شِکِلی دولت برای بازسازی نظام سلامت روان، شامل دو برابر کردن تعداد روانشناسان و تقویت خدمات جامعه‌محور است. اما تحلیل‌ها نشان می‌دهد این طرح بیشتر پاسخی به فشار افکار عمومی است تا یک برنامه بلندمدت.

واقعیت این است که بازسازی اعتماد اجتماعی، تربیت درمانگران متخصص و درمان تروماهای جمعی نیازمند برنامه‌ای چندساله و تغییر رویکرد بنیادین در سیاست‌گذاری سلامت روان است.

تبعات بحرانِ بلندمدت

بحران سلامت روان در سرزمین‌های اشغالی بی‌تردید نتیجه مستقیم جنگ است، اما همزمان محصول کم‌توجهی طولانی‌مدت به سلامت روان، ساختار درمانی ناکارآمد و شکاف‌های اجتماعی و سیاسی گسترده نیز هست. این بحران نه‌تنها بر حال، بلکه بر آینده رژیم سایه انداخته است.

اگر سیاست‌گذاران تنها بر مدیریت ظاهری بحران تمرکز کنند، جامعه‌ای که امروز با اضطراب و تروما دست‌وپنجه نرم می‌کند، ممکن است در دهه‌های آینده با موجی از مشکلات اجتماعی عمیق‌تر روبه‌رو شود؛ مشکلاتی که هیچ دیوار دفاعی یا بودجه نظامی قادر به حل آن نخواهد بود.

برچسب‌ها

حرم مطهر رضوی

کاظمین

کربلا

مسجدالنبی

مسجدالحرام

حرم حضرت معصومه

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • مدیر سایت مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظرات پس از تأیید منتشر می‌شود.
captcha