شب بخارا برای هفتادمین سالگرد تأسیس گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه فردوسی مشهد به این شهر آمد تا نوری دوباره بر یکی از کانونهای ادبخیز کشور بتاباند.
دوشنبه شب و به مناسبت هفتادمین سالروز تأسیس گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه فردوسی مشهد، نهصد و بیست و یکمین شب از سلسله شبهای بخارا با حضور علی دهباشی به بررسی تأثیرات علمی و فرهنگی این گروه و گرامیداشت یاد استادان برجسته آن اختصاص یافت. این نشست با سخنرانی استاد شفیعیکدکنی (پیام تصویری)، دکتر محمدجعفر یاحقی، دکتر محمدفرهاد عطایی، دکتر محمد دهقانی، دکتر محمود فتوحی، دکتر مهدی محبتی، دکتر محمد تقوی، دکتر سمیرا بامشکی و دکتر سلمان ساکت و حضور جمع زیادی از علاقهمندان در تالار فردوسی دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه فردوسی مشهد برگزار شد؛ برنامهای که علاوه بر شرح سابقه درخشان این دانشکده در تربیت اندیشمندان، خالی از نقد و گلایه هم نبود.
دکتر محمدرضا شفیعیکدکنی که از دانشآموختگان دانشکده ادبیات دانشگاه فردوسی است، در پیامی تصویری به این محفل ضمن گرامیداشت یاد استادش دکتر علیاکبر فیاض؛ بنیانگذار این دانشکده در سال ۱۳۳۴، گفت: دانشکده ادبیات مشهد از جهات مختلفی اهمیت دارد؛ چون استادان بسیار برجستهای داشت که از نظر مقام علمی و آموزشی در صدر این رشته بودند همچون مرحوم علیاکبر فیاض، دکتر احمدعلی رجایی بخارایی، دکتر غلامحسین یوسفی، دکتر جلال متینی و بسیاری دیگر.
به گفته او، همه کسانی که در دانشکده ادبیات مشهد تدریس میکردند اغلب استادان برجستهای بودند که از مفاخر ملی و فرهنگی ما به شمار میروند، اما در این میان، دکتر فیاض یک استثنا بود نه فقط برای دانشکده ادبیات مشهد؛ بلکه بیاغراق در میان دانشگاههای جهان اسلام، نمونه ممتازی بود.
این ادیب و شاعر یادآور شد: زندهیاد فیاض به بیش از۱۰ زبان مهم بینالمللی در حد کمال تسلط داشت و در معارف جهان اسلام و دروس جهان طلگبی هم آدم بینظیری بود. به نظرم مانند دکتر فیاض از نظر جامعیت در جهان اسلام نداشتیم ولی قدر او را جامعه ایرانی و جهانی نمیدانند چون نمیشناسند. دکتر فیاض موهبتی بود که خداوند به ملت ایران داد چون دانشمندی با آن وسعت اطلاعات، یگانه بود.
۲ استاد اثرگذار در زندگی شفیعی کدکنی
دکتر محمدجعفر یاحقی، استاد دانشگاه و عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی با عذرخواهی از حاضرانی که به دلیل محدودیت فضای سالن از ابتدای برنامه سرپا ایستاده بودند، گفت: چه حیف این دانشکده، تالار همایش در شأنی ندارد.
او در پی سخنان استاد شفیعی کدکنی درباره دکتر فیاض خاطرنشان کرد: ایشان ۷۰ سال پیش بنیان دانشکده ادبیات و دانشکده الهیات را در مشهد بنا نهاد و اگر امروز بزرگانی چون دکتر شفیعی در عالم ادبیات ایران وجود دارند مدیون گروه ادبیات و زبان فارسی است. ایشان به دفعات گفته دو انسان اثرگذار در زندگیاش داشته یکی بدیعالزمان فروزانفر در دانشگاه تهران و دیگری احمدعلی رجایی بخارایی در دانشگاه مشهد.
او افزود: فیاض، بنیان درستی برای این دانشگاه گذاشت و برای انتخاب اساتید، حساسیت و دقت داشت. آدمها را دستچین کرد و افراد برجستهای را به کار میگرفت. من حدود ۶۰ سال در این دانشکده بودم و معتقدم اساتید و دانشجویان امروز وارث میراث سنگین و گرانسنگی هستند که باید ادامه یابد.
یاحقی، دکتر غلامحسین یوسفی را زمامدار ادبیات خراسان و قطب ادبی این خطه خواند و اظهار کرد: ایشان جهانی فکر میکرد و ما را با چهرههای بزرگی آشنا کرد. استادان بنامی از شرق و غرب به این دانشکده میآمدند. ما در دورهای گروههای فرعی زبان پشتو و اردو داشتیم که زیرگروه ادبیات بودند، اما منحل شدند. این میراث باید برای نسل جوان یادآوری شود.
غلامحسین یوسفی به اندازه یک دانشگاه خدمت کرد
دکتر محمدفرهاد عطایی، نویسنده، پژوهشگر و استاد دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران با یادی از دکتر غلامحسین یوسفی و عشق او به حرفه معلمی عنوان کرد: استاد یوسفی باور داشت که استاد سازنده رفتار و کردار شاگردان است و پدید آوردن فرصت بحث و سؤال برای دانشجویان را برای اندیشهور شدن آنها مؤثر میدانست. او معتقد بود دانشگاهها به دو امر باید واقف باشند یکی فراگیر نمودن پهنه علم برای دانشجویان و دیگری کتابشناسی و معرفی منابع به آنها تا پاسخها را بیابند.
عطایی تأکید کرد: استاد یوسفی، نقد ادبی را رشته مهمی در شناخت و ارزیابی آثار و پرورش استعدادها میدانست، خودش در این کار پیشگام بود و مهمترین رکن ادبیات این دانشگاه به شمار میرفت.
به گفته وی، یوسفی در عمر کوتاه شصتودو سالهاش به اندازه یک دانشگاه به ادب و فرهنگ این مرز و بوم خدمت کرد و تبدیل به یک نهاد مهم پژوهشی در دانشگاه فردوسی شده بود.
دکتر مریم مؤذن، استاد زبان فارسی دانشگاه لویزویل کنتاکی آمریکا هم در پیامی تصویری گفت: دانشگاه مشهد برای من دروازهای به سفر علمی و تحقیقی بود، اما امروز روشهای تدریس و تحقیق تغییر کرده است. ما در گذشته مثل جزایری جداگانه، کار میکردیم ولی امروز دسترسی آزاد به متون متنوع موجب شده تا بههم پیوستگی تحقیقاتی وجود داشته باشد که باید از این ظرفیت برای جامعیت پژوهشهای دانشگاهی بهره برد در حالی که آن دوران، این مهم از تحقیقات دانشگاهی غایب بود.
او افزود: در آن دوره، شرط، خواندن و لذت بردن از متون بود و کمتر تفکر انتقادی به ادبیات کلاسیک وجود داشت؛ ولی امروز این نگاه در پژوهشهای دانشگاهی وجود دارد.
استاد راشد محصل، نجاتم داد
دکتر محمد دهقانی، نویسنده و منتقد ادبی در سخنانی انتقادی گفت: من محصول هیچ گروه ادبیاتی نیستم؛ چون در دانشگاه تحمل نشدم و خیلی زود از تدریس ادبیات برکنار شدم.
او با یادآوری خاطرهای از زمان دانشجویی تحصیلات تکمیلیاش که در آستانه اخراج از دانشگاه قرار داشت و با پادرمیانی دکتر محمدرضا راشد محصل، توانست از پایان نامهاش دفاع کند، گفت: ایشان من را از اخراج در دوره فوقلیسانس نجات داد.
دهقانی با انتقاد از اغراق و مبالغه در این پاسداشت گفت: ما فرهنگ اراده و فرهنگ ارادت داریم و متأسفانه آنچه بر دانشکدههای ادبیات ما حاکم است فرهنگ ارادت است نه فرهنگ اراده.
او یادآور شد: از زندهیاد دکتر محمد فاضلی با اینکه دو واحد درس عربی داشتم، درس اخلاق و شیوه تدریس آموختم و از دکتر محمدرضا راشد محصل که فقط یک واحد درسی با ایشان داشتم علاوه بر درس اخلاق و شجاعت، شیوه نگرش به تاریخ را یاد گرفتم.
دانشکده ادبیات مشهد، یک خاطره تاریخی است
دکتر مهدی محبتی، استاد و پژوهشگر ادبیات فارسی در حوزه نقد ادبی و عرفان با بیان اینکه دانشکده ادبیات مشهد فقط یک مکان نیست؛ بلکه یک خاطره تاریخی است، گفت: منش، روش و گرایش استادان این دانشگاه مثالزدنی است.
او با بیان اینکه با وجود سابقه درخشان این نهاد، اما استادی در این گروه یک روش را به نام خودش ثبت نکرده است، افزود: مثلاً در دانشگاه تهران، عبدالحسین زرینکوب روش تاریخی را جا انداخت یا بدیعالزمان فروزانفر روش تحلیلی- تأویلی را به نام خودش ثبت کرد، اما در دانشگاه مشهد، روشی به نام استادی سند نخورد درحالی که بزرگترین کارهای تصحیح متون در اینجا انجام شده است.
او افزود: البته دو نفر از دانشآموختگان این دانشکده روشهایی را به نام خودشان ثبت کردند مثلاً دکتر شریعتی روش تأویلی را در ادبیات گشود و دکتر شفیعیکدکنی، روش صورتگرایی و فرمالیسم را در ادبیات فارسی تبیین کرد. در تصحیح متن هم میشد روشی را به نام دکتر یوسفی، دکتر یاحقی و دکتر علویمقدم ثبت کرد.
اثری از استادان ادبیات در جهان دیجیتال نیست
دکتر محمود فتوحی، استاد دانشکده ادبیات دانشگاه فردوسی مشهد با اشاره به انتشار شماره ۲۳۰ مجله دانشکده ادبیات و شصتمین سالگرد آن گفت: اتفاق بدیعی است که یک مجله دانشگاهی بتواند ۶ دهه دوام بیاورد.
او با بیان اینکه در کنار پاسداشت تلاش پیشینیان، باید نقاط ضعف را هم دید، خاطرنشان کرد: دستاورد هفت دهه فعالیت دانشکده ادبیات، حجم عظیمی از مقاله، رساله، پژوهش و بزرگداشت را در آرشیو دانشگاه به ارث گذاشته، اما در این کارنامه ۷۰ ساله، آیا یک پروژه بزرگ ملی در حوزه ادبیات وجود دارد؟ منظور از پروژه ملی یعنی کاری که در مقیاسی بزرگ و درازمدت انجام شود.
به گفته این استاد ادبیات، پروژههای ملی در شکل دادن حافظه فرهنگی و روایت ملی اثرگذارند؛ ولی این دانشکده در ۷۰ سال فعالیت مستمر خود، یک پروژه ملی بلندمدت نداشته است. وی افزود: استادان انگشتشماری داریم که در یک حوزه پژوهشی کار میکردند ولی پژوهشهای پراکندهای داشتند و موجب میشد نشانهای از پروژه ملی را در آثارشان نبینیم؛ اگرچه پراکنده کاری، پروژههای دلی، نداشتن کرسی و فقدان تخصصگرایی از آسیبهای گروههای ادبیات همه دانشگاههاست.
او با اشاره به فقدان مرجعی برای ریشهشناسی واژههای فارسی گفت: خردهپژوهی و فقدان کلاننگری در پژوهش، ما را با بحران مواجه میکند؛ چراکه اکنون با شرایط نوینی روبهرو هستیم.
به گفته فتوحی، جهان دیجیتال ما را با واقعیتهای جدیدی روبهرو میکند مثلاً تغییراتی بنیادین در زبان و ادبیات عرب و پروژههای عظیم میراث متنی و هویتی عرب در حال انجام است که تحولات بنیادینی را در جهان عرب ایجاد میکند از اینرو باید آرشیوهای ملی و حضورمان در فضای مجازی را جدی بگیریم؛ چراکه اگر درباره پدیده جدید جهان دیجیتال فکر نکنیم، حذف میشویم.
به باور این استاد، دانشکده های ادبیات برای اصلاح ویکیپدیای فارسی کاری نمیکنند؛ چون دغدغهای ندارند در حالیکه اکنون قدرت الگوریتمها و ساختارهای دیجیتال، نسل آینده را میسازند.
به باور او، طرحهای ملی باید به فضای دیجیتال پیوند بخورند و تا زمانی که دانشنامه ادبیات فارسی وارد فضای دیجیتال نشود، به هیچ دردی نمیخورد؛ چون امروز پیکره دادهها هویت ما را میسازند.
او با بیان اینکه امروز استادان دانشگاه باید رهبری معنا و مسئلهسازی کنند، گفت: دانشگاهها برای زبان فارسی و هویت ملی برنامهای ندارند؛ چون رؤسا درگیر حقوق دادن به کارمندانشان هستند و دولتمردان هم سرگرم جذب و دفع اعضای هیئت علمیاند پس چنین ساختاری برای ما هویت ملی نمیسازد. در این شرایط نباید اجازه دهیم زبان، تاریخ و هویت ملی ما دچار توقف و انفعال شود.
ضرورت بازنگری سنتهای ادبی و فکری کلاسیک
دکتر محمد تقوی، رئیس دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه فردوسی هم با بیان اینکه میراث گرانبهای ادبیات فارسی مثل درختی ریشهدار است که نسل آینده را میتواند در برابر گردباد حوادث محفوظ بدارد، گفت: گروههای زبان و فارسی از این رو مهم هستند که با پرورش استعدادها موجب تداوم راه گذشتگان میشوند و بازنگری سنتهای ادبی و فکری کلاسیک، ضروری است.
او توضیح داد: آثار کلاسیک را میتوان به غذاهای طبیعی و سالم تشبیه کرد که موجب حفظ حیات معنوی میشوند ولی کمتر کسی در دنیای معاصر به آن توجه دارد و همه به دنبال غذاهای پرچاشنی هستند. باید نسل جوان را با آثار کلاسیک فارسی آشنا کرد تا سلامت روحی و معنوی را تضمین کند.
دکتر سمیرا بامشکی، دانشیار و مدیر گروه زبان و ادبیات فارسی این دانشکده هم با گرامیداشت یاد استادان گذشته و پاسداشت اساتید اکنون این دانشکده گفت: امروز وارث گذشتهای درخشان و امانتدار آیندهای بزرگ هستیم و ما راه کسانی که این مسیر را هموار کردند ادامه میدهیم.
دکتر سلمان ساکت هم در پایان یادنامهای در پاسداشت استادان قدیمی و حاضر دانشکده ادبیات خواند.
در پایان این محفل از شماره جدید مجله دانشکده زبان و ادبیات فارسی رونمایی شد.




نظر شما