تحولات منطقه

تصور کنید قدم‌زدن در کوچه‌های تنگ و تاریک محله‌های حاشیه حرم مطهر امام رضا(ع)؛ جایی که صدای اذان از مسجدی قدیمی می‌آید، اما درِ فرهنگسرای روبه‌رو بسته است و از مدرسه‌ای در همسایگی، فقط صدای زنگ درس می‌آید.

مسجد، قلب فراموش‌شده فرهنگ محلات
زمان مطالعه: ۵ دقیقه

تصور کنید قدم‌زدن در کوچه‌های تنگ و تاریک محله‌های حاشیه حرم مطهر امام رضا(ع)؛ جایی که صدای اذان از مسجدی قدیمی می‌آید، اما درِ فرهنگسرای روبه‌رو بسته است و از مدرسه‌ای در همسایگی، فقط صدای زنگ درس می‌آید. این تصویر، نه یک صحنه خیالی، بلکه واقعیت بسیاری از محلات مشهد شده است. در گذشته‌های نه‌چندان دور، شهرهای ایران چون ماشینی هماهنگ عمل می‌کردند: مسجد نه تنها جایی برای سجده، بلکه پناهگاهی برای همه امور زندگی بود؛ از بحث‌های داغ فقهی و علمی در حجره‌ها، تا عروسی‌های محلی، جلسات خیریه، تصمیم‌گیری‌های سیاسی و حتی بازارچه‌های کوچک، همگی زیر سایه گنبد مسجد جمع می‌شدند. مساجد ایرانی از صدر اسلام تا دوره صفویه، هسته مرکزی شهر بودند و مرز میان عبادت، آموزش، اجتماع و فرهنگ را محو می‌کردند، اما با ورود شهرسازی مدرن در دهه‌های ۱۳۳۰ به بعد، این وحدت شکسته شد. حالا مساجد به گوشه‌ای رانده شده‌اند، مدارس به کارخانه‌های دانش بی‌روح بدل شده و فرهنگسراها با وجود برنامه‌های پربار هنری و آموزشی، فعالیت مستقلی دارند. چرا؟ چون در مشهد، شهری که نفسش به معنویت رضوی گره خورده، این تفکیک کاربری‌ها نه تنها هزینه‌های شهری را دوچندان کرده، بلکه حس تعلق و هویت محلی را هم کمرنگ می‌کند.

فرهنگسراها و فرصت‌های ناتمام؛ به سوی تعالی از دل معنویت

فرهنگسراهای مشهد با بیش از ۲۰ مرکز فعال، فرصت‌های بی‌شماری برای مهارت‌آموزی، رشد استعدادها و پرورش گروه‌های مختلف جامعه فراهم می‌آورند؛ از کلاس‌های هنری تا جشنواره‌های محلی؛ اما این اتفاقات الزاماً در بستری از رشد و تعالی رخ نمی‌دهند؛ شاید خنثی و بی‌ریشه بمانند. تنها با بازتعریف یک فضای کالبدی-عملکردی واحد می‌توان به همه رویدادها و داستان‌های فرهنگسرا جهت داد: معنویت را تزریق کرد، ظرفیت‌های تربیتی و آموزشی را چند برابر کرد و مسجد را به «مأمن و پناهگاهی» برای محله بازگرداند. تفکیک کاربری‌ها، مدیریت متمرکز و عدم مشارکت محلی، دیوارهایی‌اند که این ظرفیت را حبس کرده‌اند. راه‌حل؟ بازگشت به ریشه‌هایی که شهرها را هزار سال زنده نگه داشت.

مسجد، از مدینه تا اصفهان؛ نگاهی به قلب تپنده شهرهای کهن

تاریخ نشان می‌دهد مسجد نه فقط عبادتگاه، بلکه مرکزی برای همه امور بوده است. مسجد نبوی در مدینه، پایگاه آموزش، قضاوت و اجتماع پیامبر(ص) بود. در ایران، مسجد جامع اصفهان از قرن دوم هجری، دانشگاهی برای علما، بازاری برای خیریه‌ها و سالنی برای بحث‌های سیاسی به شمار می‌رفت؛ ایوان‌های چهارگانه‌اش، رویدادهای فرهنگی را میزبانی و محله را پویا می‌کرد. این الگو در جهان اسلام هم تکرار شد: از مسجد اموی دمشق تا مساجد اندونزی، جایی که توحید همه کارکردها را به هم پیوند می‌زد. مسجد، «خانه خدا»ی واقعی بود؛ نه یک ساختمان، بلکه جامعه‌ای زنده.

یک سقف، هزار کارکرد؛ پیشنهادی برای زیرساخت فرهنگی آینده مشهد

تصور کنید یک مجموعه واحد در دل محله؛ مسجد در قلبش، با محوریت معنوی و توحیدی؛ حجره‌ها و کلاس‌هایی برای آموزش قرآن، مهارت‌های زندگی و سواد رسانه‌ای؛ آمفی‌تئاتر، گالری، سالن ورزش و فضاهای فراغتی در اطراف. همه زیر یک سقف، همه با یک مدیریت مردمی، همه با عطر اذان. این الگوی سه‌گانه – مسجد، مدرسه، فرهنگسرا – نه نوستالژی، که پاسخ عملی به نیاز امروز است؛ هم موازی‌کاری را تمام می‌کند، هم معنویت را به برنامه‌ها برمی‌گرداند، هم محله را دوباره خانه مردم می‌کند.

چرا مسجد باید دوباره «همه‌چیز» محله شود؟

وقتی مسجد را مرکز همه چیز قرار دهیم، دیگر نیازی به مدیر استخدام کردن از بیرون نیست؛ خود اهالی با امام جماعت و هیئت امنای محکمی که سال‌هاست می‌شناسندشان، کارها را می‌چرخانند و جوانان محله را کنار هم نگه می‌دارند. به جای سه ساختمان جدا و بودجه‌های پراکنده، یک مجموعه می‌سازیم و پول شهر هدر نمی‌رود. برنامه‌ها هم جان می‌گیرند؛ کلاس مهارت، تئاتر یا نمایشگاه وقتی با عطر اذان و رنگ اخلاق رضوی برگزار شود، دیگر کسی بی‌حوصله از آن بیرون نمی‌آید. محله امن‌تر و گرم‌تر می‌شود، چون همه زیر یک سقف همدیگر را می‌بینند و آسیب‌های اجتماعی کمرنگ می‌شوند. تازه، صندوق وقف دوباره پر می‌شود، کمک‌های مردمی روانه شده و حتی زائران و گردشگران فرهنگی راهشان به کوچه‌های ما باز می‌شود. خلاصه‌اش این است؛ مسجدمحور کردن یعنی فرهنگ زنده، هزینه کمتر و محله‌ای که دوباره نفس می‌کشد.

مساجد زنده در شهرهای ایران؛ از حرف تا عمل

در سال‌های اخیر، مساجد زیادی در گوشه و کنار ایران تلاش کرده‌اند نقش‌های فراموش‌شده‌شان را دوباره زنده کنند و کارکردهایی نزدیک به الگوی پیشنهادی ما به نمایش گذاشته‌اند، هرچند هنوز هیچ‌کدام دقیقاً به شکل یک مجموعه واحد و یکپارچه «مسجد-مدرسه-فرهنگسرا» با محوریت روشن معنوی اجرا نشده است. مثلاً مسجد الزهرا(س) قم با حجره‌های مهارت‌آموزی بانوان و سالن چندمنظوره‌اش، حضور هفتگی اهالی را چند برابر کرده و انزوای دختران محله را به شکل محسوسی کاهش داده است. مسجد جامع نارمک تهران هم کتابخانه، سالن ورزش و کلاس‌های هنری را به صحن و شبستانش آورده و جوانان را از پرسه‌زنی شبانه به جمع‌های گرم مسجد کشانده است. در اصفهان، مسجد جامع شهرضا با احیای ایوان‌ها برای شب‌های شعر و نمایشگاه، دوباره حس تعلق اهالی را زنده کرده؛ در شیراز، مسجد امام حسن مجتبی(ع) کلاس‌های کنکور و کارگاه‌های فنی را زیر سقف خود جا داده و کمک‌های وقفی محله‌اش سه برابر شده؛ مسجد جامع رشت (سبزه‌میدان) با تعاونی محلی و کافه‌کتاب در صحن، بیکاری جوانان را کم و شب‌های محله را امن و شلوغ کرده و مسجد صاحب‌الزمان(عج) ساری با سالن چندمنظوره و زمین ورزش، بچه‌ها را از کوچه‌های خطرناک به فضای مسجد کشانده و آسیب‌های اجتماعی را به وضوح پایین آورده است.
این تجربه‌های پراکنده و ناهماهنگ نشان می‌دهند همین مقدار کم بیرون آمدن مسجد از انزوای عبادی هم کافی است تا محله جان بگیرد. الگوی پیشنهادی ما اما یک گام فراتر می‌رود؛ یک مجموعه کاملاً یکپارچه با محوریت روشن معنوی و مدیریت واحد که از روز اول برای محله، ناحیه یا منطقه طراحی شود؛ چیزی که هنوز در هیچ جای ایران به‌طور کامل اجرا نشده و می‌تواند مشهد را پیشگام واقعی این حرکت کند.

مشهد کامل می‌شود وقتی محله‌هایش هم حرم داشته باشند!

مشهد یعنی جایی که میلیون‌ها زائر با یک سجده در حرم، طعم معنویت را می‌چشند؛ پس چرا همان حس را به کوچه‌های خودمان نبریم؟ مسجد با همه کارکردهای ریزش – از حل اختلاف دو همسایه تا درس اخلاق، از صندوق خیریه تا شب شعر و تئاتر – می‌تواند همان کلید طلایی توسعه فرهنگی باشد که دنبالش می‌گردیم. الگوی مسجد-مدرسه-فرهنگسرا فقط یک طرح روی کاغذ نیست؛ راهی است برای اینکه اذان دوباره دعوت به زندگی کند، حجره‌ها مهد رشد و خلاقیت شوند و ایوان‌ها صحنه شادی و همدلی.
یک محله آزمایشی در حاشیه حرم مطهر کافی است تا ببینیم چطور معنویت حرم از پشت دیوارها بیرون می‌زند و کوچه به کوچه، شهر را گرم می‌کند. وقتش رسیده مسجد را دوباره وسط زندگیمان بگذاریم؛ نه فقط برای نماز، که برای زندگی کردن با هم و برای هم. فقط آن وقت است که مشهد واقعاً شهر امام رضا(ع) می‌شود.

خبرنگار: عباس فضلی

منبع: روزنامه قدس

برچسب‌ها

حرم مطهر رضوی

کاظمین

کربلا

مسجدالنبی

مسجدالحرام

حرم حضرت معصومه

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • مدیر سایت مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظرات پس از تأیید منتشر می‌شود.
captcha