اگر مدت زمان بسیار زیادی از روز را به انجام کار خود اختصاص میدهید و در این مسیر روابط شخصی، نیازهای اولیه و حتی وعدههای غذایی خود را از یاد میبرید، از مفهومی به نام اعتیاد به کار رنج میبرید. البته، در روانشناسی و روانپزشکی تشخیصی به عنوان اعتیاد به کار وجود ندارد و با عناوین دیگری همچون فرسودگی شغلی یا اختلال وسواس-اجبار یا کمالگرایی از آن یاد میشود. در این حالت فرد اجبار درونی زیادی برای کار کردن تجربه میکند، زمانی که در محل کار حاضر نیست، افکار بسیار آزاردهندهای به ذهن فرد میآید و در بسیاری از مواقع بسیار بیشتر از آنچه از وی انتظار میرود، برای کارش انرژی میگذارد.
توجه به این نکته لازم است که تعهد کاری لزوماً به معنای اعتیاد به کار نیست. مشخصه افراد متعهد به کار این است که به کار خود شور و شوق و دلبستگی زیادی نشان میدهند، در حالی که برای افراد معتاد به کار بیش از این شور و شوق تا حد زیادی رضایت کارفرما و اطرافیان اهمیت دارد و در حین انجام کار احتمالاً تنش و تشویش زیادی را تجربه میکنند. پس لزوماً تعداد ساعات کاری بیشتر، به معنای اعتیاد به کار نیست. از سویی، لزوماً افراد معتاد به کار کارآمدی بیشتری در محل کار نداشته و برای کارفرما یا اطرافیان دستاوردهای بیشتری ندارند و بیشتر فقط درگیری فیزیکی یا ذهنی با کارشان دارند. بنابراین، تیپ شخصیتی A احتمالاً ارتباط نزدیکی با اعتیاد به کار دارد. این افراد گرایش زیادی برای کسب موفقیت دارند و رقابتطلبی، جاهطلبی و سلطهجویی جزو ویژگیهای رفتاری این افراد محسوب میشود. افراد با این تیپ شخصیتی با احتمال بیشتری اعتیاد به کار را تجربه میکنند.اعتیاد به کار سبب میشود فرد در بسیاری از مواقع خوشیهای خویش را نادیده بگیرد و از تشکر دیگران و بهخصوص مافوق خود بسیار خوشحال شود. بسیاری از این افراد در قالب کار کردن بسیار زیاد، سبک زندگی سالم یعنی روابط، عادات غذایی سالم و حتی مراجعه به پزشک را از یاد میبرند. همچنین بر این باورند که چیزهای ارزشمند فقط در قالب رنج کشیدن بدست میآید و البته رنج کشیدن این افراد در بسیاری از موارد فرای معمول افراد متعهد است. یکی از نکات بسیار کلیدی در افراد دارای گرایشهای اعتیاد به کار این است که از تفویض اختیار در مورد برخی از امور به زیردستان و اطرافیان بهشدت میگریزند و در کنار آن تا حد زیادی از سخت بودن شغل خویش و حتی از مدیران و همکارانشان بهخاطر بیمسئولیتی و بیکفایتی گلایه دارند.
آیا آنچه گفته شد، شما را به فکر فرو برد که نکند شما هم جزو معتادان به کار باشید؟ بهتر است به این ویژگیها در درونتان توجه کنید:
۱- چقدر به سلامتیتان اهمیت میدهید و در زمانهای ضروری از مرخصیهای استعلاجی یا استحقاقی استفاده میکنید؟
۲- چقدر حتی در روزهای تعطیل به کار مشغول هستید؟
۳- آیا در تفویض وظایف به اطرافیان خویش مشکل دارید؟
۴- آیا از اینکه دیگران به اندازه شما وظیفهشناس نیستند، در محل کار رنج میبرید؟
۵- در جمع دوستانتان شرکت نمیکنید و بر این باورید که این جمعها اتلاف وقت به حساب میآیند؟ یا حتی اگر در این جمعها شرکت هم میکنید تنها میتوانید از موضوعات کاری صحبت کنید؟
۶- آیا به این فکر کردهاید که رئیستان کارها را فقط به شما میسپارد و شما هم با همه این درخواستها موافقت میکنید؟
۷- تنها موضوعی که هویت شما و موفقیت شما را تعریف میکند، کار است؟
۸- سرگرمیهای دیگری هم به جز کار دارید؟
۹- باید به سرعت همه ایمیلها و پیامهایتان را پاسخ دهید و عدم پاسخگویی را به عنوان بیمسئولیتی خود در نظر میگیرید؟
اگر جواب پرسشهای بالا برای شما مثبت است، به این موضوع فکر کنید که احتمالاً در شما اعتیاد به کار وجود دارد. یکی از نکات مثبت درخصوص اعتیاد به کار این است که میتوان آن را تعدیل کرد. شاید بتوان این مراحل را برای تعدیل این موضوع در نظر گرفت:
۱- سعی کنید تا جای ممکن ارزشهای خویش درزمینه موضوع خانواده، سلامتی، لذت و آرامش ذهنی و حتی پول را تغییر دهید. مطمئناً فکر کردن به هر یک از این موضوعات به عنوان معانی دیگری در زندگی بهطور قابل توجهی شما را از اعتیاد به کار رها خواهد کرد. بهویژه اینکه در بسیاری از مواقع اعتیاد به کار مفری برای فکر نکردن به تنگناهایی در این معانی است.
۲- در بسیاری از مواقع برای حل مسئله اهمالکاری به افراد گفته میشود باید به محض برنامهریزی برای انجام کار، اقدام به انجام آن حتی در گامهای کوچک کرد. باید به این موضوع توجه داشت که در زمینه اعتیاد به کار در بسیاری از مواقع، فرد وظایف بسیار زیادی را میپذیرد که در گامهای نخست همه آنها را انجام میدهد و در ادامه به خاطر فرسودگی شغلی خیلی از آن وظایف را ترک میکند. بنابراین، اهمالکاری و کمالگرایی دو روی یک سکه هستند و برای حل این مسئله بهتر است فرد وظایف محدودی را بپذیرد.
۳- برخلاف افراد اهمالکار که ضربالاجلی در زندگی ندارند، افراد معتاد به کار ضربالاجلهای بسیار شدیدی دارند که بهتر است درزمینه آنها از خود انعطاف نشان دهند.
۴- سعی کنید کارهایی را که تأثیر محدودی بر کیفیت زندگی شما دارند، متوقف کنید. برای مثال، قبل از ساعت مشخصی در صبحها و بعد از ساعت مشخصی در عصرها مشغول به کاری نشوید.
در پایان، لازم است به این موضوع نیز توجه کنیم که افراد بر پایه تئوری پنج عاملی شخصیت بر اساس عوامل درونگرایی/برونگرایی، گشودگی نسبت به تجربهها، تهییجپذیری/ثبات هیجانی، میزان خوشایندی و وظیفهشناسی تعریف میشوند. افراد معتاد به کار در بسیاری از مواقع در وظیفهشناسی نمره بالا کسب میکنند. ویژگیهای شخصیتی تا حدی باثبات هستند و تلاش برای اینکه یک فرد کاملاً تغییر کند، تقریباً ناممکن است. بنابراین شما نیز سعی کنید دوستان وظیفهشناس و تا حدی معتاد به کار خویش را براساس ویژگیهای مذکور بشناسید و تلاش برای تغییر کلی ساختار شخصیتی آنها را از ذهن خارج کنید. این افراد را برای حضور در جمعها و دورهمیها تحت فشار قرار ندهید و سعی نکنید کمالگرایی آنها را با ترتیب دادن تعطیلات بسیار متفاوت تحت فشار جدی قرار دهید.
۱۸ آذر ۱۴۰۴ - ۰۲:۴۹
کد خبر: ۱۱۱۵۷۸۲
اگر مدت زمان بسیار زیادی از روز را به انجام کار خود اختصاص میدهید و در این مسیر روابط شخصی، نیازهای اولیه و حتی وعدههای غذایی خود را از یاد میبرید، از مفهومی به نام اعتیاد به کار رنج میبرید.
زمان مطالعه: ۴ دقیقه
منبع: روزنامه قدس



نظر شما