ایشان در تبیین معنای عبارت مورد نظر گفت: «اکفاء» جمع «کُفو»، بهمعنای نظیر و مساوی و مناسب است. عبارت مذکور یعنی انسان به همنظیر خود نیازمند باشد، حال بهواسطه سبب یا نسب یا جهات دیگر؛ مثلا پسرعمو به پسرعمو اظهار نیاز کند. اما چرا در اینجا به چنین مطلبی اشاره شده است؟ شاید به این خاطر است که اگر انسان به همکفو خود محتاج باشد، خیلی برای او سنگینتر و سختتر خواهد بود تا احتیاج به یک فرد بزرگوار که درخواست از او برایش مسألهای ایجاد نمیکند. در مسائلی چون کسب علم و خدمت به اساتید، این امر نه تنها بد نیست، بلکه مطلوب است.

وی به حدیثی از امیر مؤمنان علی(ع) در این باره اشاره کرد که میفرماید: «اِحْتَجْ إلی مَنْ شِئْتَ تَکُنْ أسیرَهُ، وَ اسْتَغْنِ عَمَّنْ شِئْتَ تَکُنْ نَظیرَهُ، وَ أفْضِلْ علی مَنْ شِئْتَ تَکُنْ أمیرَهُ؛ دست نیاز بهسوی هر که خواهی دراز کن تا اسیر او شوی؛ از هر که خواهی بینیازی جوی تا همتای او گردی؛ به هر که خواهی خوبی کن تا فرمانروای او باشی».
حضرت استاد در ادامه به بیان اقسام فقر پرداخت و آنها را اینگونه برشمرد: فقر الی الله دون غیره، فقر الی الله مع غیره، فقر الی الغیر دون الله. در هر قسم از این فقرها کلامی از معصومین (علیهم السلام) وارد شده است. روایت معروف «الفقر فخری» ناظر به قسم اول است. «کاد الفقر أن یکون کفرا» به قسم دوم اشاره دارد؛ یعنی جایی که انسان هم خدا را بخواهد هم خرما را و این شرک به خداست. «الفقر سواد الوجه فی الدارین» یعنی روسیاهی و خسران دنیا و آخرت که مربوط به قسم سوم فقر است. وقتی انسان فقط پدر و مادر و رئیس کارخانه و اداره و دولتداران و... را ببیند و هیچ ارتباطی با خدا نداشته باشد، دست نیازش را پیش هر کسی دراز میکند.
آیت الله هاشمی علیا با اشاره به اینکه اغلب مردم چنیند که یک نوع شرک در آنها وجود دارد، خاطرنشان کرد: کسی که فقط درِ خانه خدا گدایی کند، دستش را حتی جلوی پدر و مادر دراز نمیکند؛ گرسنه میخوابد، اما دست گدایی جلوی کسی دراز نمیکند. چه تعدادی از مردم سحرها بیدارند و با خدا ارتباط دارند؟ اگر مردم به درگاه الهی تضرع میکردند، تاریکی اینطور بشر و دنیا را فرا نمیگرفت. ما در معرض غضب الهی هستیم. چرا الان باران نمیبارد؟ زیرا نتوانستیم بگوییم که خدایا، ما فقط به تو فقیریم.
این استاد اخلاق ضمن بیان روایاتی در نکوهش اظهار فقر نزد مردم و درخواست از آنان، توصیه کرد: پا روی نفس گذاشتن و تحمل کردن رنجها و گرفتاریها، بهتر از اظهار حاجت نزد دیگران است؛ زیرا افرادی هستند که نه تنها نفعی به انسان نمیرسانند و او را دست خالی برمیگردانند، بلکه به او اهانت هم میکنند. بنابراین دستهایتان را بهسوی همان کسی دراز کنید که مبتلایتان کرده است؛ فقر را خدا میدهد، شفا و غنا را هم او میدهد. در تمام امور مادی و معنوی همین است، حتی در کسب علم. کیست که از خدا سؤال کرده باشد و او عطا نکرده باشد؟ کیست که به خدا اعتماد پیدا کرده باشد و خدا او را نجات نداده باشد؟ فقر از خودمان است! سؤال ما سؤال حقیقی نیست، شرک است. باید از غیر خدا انقطاع پیدا کنید تا به جواب برسید. شاید اگر از ابتدا بهسمت خدا قدم برمیداشتید، بدون طلب، زندگی را برایتان آسان میکرد.



نظر شما