در ایران، تاریخ بلندبالایی از تدوین اسناد ملی وجود دارد؛ از نقشه جامع علمی کشور تا نقشه مهندسی فرهنگی. این اسناد که با هدف ترسیم آیندهای روشن نگاشته میشوند، اغلب سرنوشت مشترکی پیدا میکنند؛ خاک خوردن بر طاقچهها و تبدیل شدن به سوژهای برای گزارشهای ژورنالیستی که از ناکامی در اجرا مینویسند. اکنون که «سند ملی زیارت» در دستور کار قرار دارد، این پرسش کلیدی مطرح میشود؛ چه باید کرد تا این سند به سرنوشت پیشینیان خود دچار نشود و تأثیر آن از جلسات پایتخت فراتر رفته و در مقیاس شهری، در کالبد و روح شهرهای زیارتی چون مشهد، قم و شیراز تجلی یابد؟
پاسخ به این پرسش در بازنگری فلسفه و فرایند تدوین اسناد نهفته است. اسناد ملی زمانی ضرورت مییابند که یک مسئله، چندبعدی و بزرگتر از آن باشد که یک دستگاه به تنهایی از عهده حل آن برآید. زیارت دقیقاً چنین پدیدهای است؛ مقولهای که ابعاد فرهنگی، اقتصادی، عمرانی، امنیتی و اجتماعی را در هم میآمیزد و نیازمند هماهنگی میان کنشگران بسیاری است؛ اما تجربه نشان داده صرف تدوین یک متن مشترک، تضمینی برای همراهی و اجرا نیست.
الزامات کلیدی برای حیات یک سند در مقیاس شهر
برای آنکه سند ملی زیارت از یک متن بیجان به یک منشور عمل شهری تبدیل شود، باید چندین الزام اساسی را مدنظر قرار داد.
واگذاری محوریت به کنشگران واقعی
دوران تدوین سند در اتاقهای در بسته و توسط نهادهای سیاستگذار به سر آمده است. موفقیت سند زیارت در گرو آن است که بازیگران اصلی میدان؛ یعنی اعتاب مقدسه، شهرداریها، بخش خصوصی فعال در حوزه زیارت، هیئتهای مذهبی، کسبه محلی و حتی خود مردم و زائران محوریت فرایند تدوین را بر عهده بگیرند. نهادهایی چون شورای عالی انقلاب فرهنگی باید از جایگاه متولی به جایگاه «راهبر و تسهیلگر» تغییر موضع دهند. این کنشگران واقعی هستند که با نبض شهر آشنایند و میتوانند گفتمان را به سمت واقعیتها هدایت کنند، نه نگاههای انتزاعی و جریانی.
توافق بر سر مفاهیم پایه، پیش از نگارش
یکی از دلایل اصلی شکست اسناد، عبور سریع از مفاهیم بنیادین است. تعریف ما از «زیارت» چیست؟ آیا یک کنش معنوی صرف است یا یک تجربه فرهنگی-اجتماعی پیچیده؟ آیا شهر زیارتی یک مقصد عبادی است یا یک قطب گردشگری با الزامات مدرن؟ تا زمانی که مجموعههای عمرانی، فرهنگی، امنیتی و اقتصادی در تعریف و تلقی مشترک از این مفاهیم به توافق نرسند، هر یک ساز خود را خواهند زد و سند در مرحله اجرا از هم خواهد پاشید. گاهی مسیر گفتوگو برای رسیدن به این فهم مشترک، از خود سند نهایی ارزشمندتر است؛ چرا که ظرفیت همکاری را ایجاد میکند.
سرعت در تدوین برای فرار از مرگ سند
محیط فرهنگی و اجتماعی شهرها با سرعتی سرسامآور در حال تغییر است. سندی که تدوین آن یک یا دو سال به طول بینجامد، در روز ابلاغ، دیگر با واقعیتهای جامعه همخوانی نخواهد داشت. سند باید موجودی زنده و پویا باشد. برای این منظور، فرایند تدوین باید فشرده و حداکثر ۶ماهه باشد تا از پویایی نیفتد. ایستایی سند، مساوی با مرگ آن است.
معماری یکپارچه اسناد
یکی از آفتهای بزرگ نظام برنامهریزی کشور، تکثر اسناد و نگاه جزیرهای به مسائل است. اسناد متکثر در مرحله اجرا دچار تعارض و سردرگمی میشوند. برای جلوگیری از این مشکل، باید یک «معماری کلان» در اسناد ملی حاکم باشد. باید یک سند مادر و مرکزی؛ مانند سند نقشه مهندسی فرهنگی کشور وجود داشته باشد و سایر اسناد، برشهای موضوعی یا منطقهای ذیل آن تعریف شوند. بر این اساس، وقتی سند زیارت نوشته میشود، در بُعد فرهنگی باید در تطابق کامل با نقشه مهندسی فرهنگی باشد و در بُعد علمی نمیتواند ملاحظات سند نقشه جامع علمی کشور را به عنوان سند بالادستی نادیده بگیرد. این نگاه شبکهای، از بروز مشکلات قانونی و اجرایی در آینده جلوگیری میکند.
نقشآفرینی شفاف مردم و بخش خصوصی
سند ملی زیارت نمیتواند بدون تعریف نقشی مشخص برای مردم و بخش خصوصی موفق شود. این دو گروه، موتور محرک واقعی اقتصاد و فرهنگ زیارت در شهرها هستند. مشارکت آنها در فرایند تدوین، سند را از ایدهآلگرایی دور کرده و آن را بر پایههای واقعیتهای اقتصادی و اجتماعی استوار میکند. تجربه نشان داده این کنشگران، فضاهای گفتمان را به سمت راه حلهای عملی و به دور از خط کشیهای سیاسی سوق میدهند.
تعبیه ساز و کار اجرایی در متن سند
یک سند موفق، ساز و کار اجراییسازی، نظارت و ارزیابی خود را نیز به همراه دارد. نباید تدوینکنندگان و مجریان، دو گروه مجزا باشند. همان کمیته تخصصی و همان کنشگرانی که مسئولیت تدوین را بر عهده دارند، باید مسئولیت اجرا را نیز بپذیرند. این امر ضمن ایجاد حس مالکیت، مسئولیتپذیری را افزایش داده و تضمین میکند که سند با نگاهی به ظرفیتها و موانع اجرایی نوشته شود.
در نهایت، موفقیت سند ملی زیارت در گرو یک تغییر پارادایم است؛ گذار از «سندنویسی متمرکز» به «منشورسازی مشارکتی». اگر قرار است این سند به چیزی بیش از یک بایگانی کاغذی بدل شود، باید در دل شهر و با زبان خود شهر نوشته شود. تنها در این صورت است که میتوان امیدوار بود الزامات آن بر نوع شهرسازی و معماری اطراف حرم مطهر، در کیفیت خدماترسانی به زائران و در تعمیق باورها و رفتارهای دینی زائران عینیت یابد.




نظر شما