رجب، تنها یک نام در تقویم نیست؛ بلکه یک «منزل» در سیرِ انفسی انسان و فصلی برای «ظرفیتسازی» است.
بارشِ رحمت و ظرفهای واژگون
در لسانِ روایات، خداوند متعال «صَبّ» است و رحمت او «صبّه»؛ به معنای ریزشی مدام، شدید و بیوقفه. اما اشکال کار کجاست که ما خیسِ این باران نمیشویم؟ مشکل در ناحیهی «فاعلیتِ فاعل» نیست، که او دائمالفیض است؛ گره در «قابلیتِ قابل» است. ما اغلب کاسههایی واژگونیم در زیرِ این آبشارِ رحمت.اهمیت ماه رجب که آن را «رجبالاصب» (ماه ریزشِ فراوانِ رحمت) نامیدهاند، در همین است که فصلِ «تطهیر ظرف» است. انسان تا زمانی که از تعلقات و زنجیرهایی که به پای ارادهاش بسته شده رها نگردد، ظرفیتِ دریافتِ «بار» را نخواهد داشت. استغفار در این ماه، تنها لقلقهی زبان نیست؛ بلکه «شخم زدنِ» زمینِ جان است تا علفهای هرزِ خودخواهی و غفلت کنده شود. تا «تخلیه» صورت نگیرد و درون از اغیار خالی نشود، «تحلیه» و آراستگی ممکن نیست و تا تحلیه نباشد، «تجلی» نور خدا رخ نخواهد داد.
مهندسیِ معنوی: از ولایت تا رسالت
بر اساس معارف بلند حکمی و قرآنی، نظام هستی بر پایهی «ترتّب» است. نمیتوان بدون مقدمه به ذیالمقدمه رسید. اگر ماه مبارک رمضان، «شهرالله» و قلهی توحید و ضیافتِ خاص است، راه ورود به آن، از مسیرِ ماهِ پیامبر (شعبان) و راه رسیدن به رسالت، از دروازهی ماهِ ولایت (رجب) میگذرد.این چینشِ زمانی تصادفی نیست؛ اینکه میلاد مسعود امیرالمؤمنین (علیهالسلام) در قلب این ماه (۱۳ رجب) و بعثت رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآله) در پایان آن (۲۷ رجب) قرار گرفته، یک مهندسیِ دقیق الهی است. این سیر به ما میآموزد که برای فهمِ حقیقتِ «اقرأ» (بعثت)، باید از بابِ «علی» وارد شد. رجب، ماهِ ولایت است و ولایت، باطنِ نبوت.
کسی که در رجب، جانش را با ولایتِ علوی صیقل ندهد و ادبِ بندگی نیاموزد، در شعبان و رمضان، از حقیقتِ قرآن طرفی نخواهد بست.
مسجد و اعتکاف؛ کارگاهِ «انقطاع»
در این هندسهی عبادی، «مسجد» تنها یک سازه نیست؛ بلکه «بُیُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ» است؛ پایگاهی که اذنِ رفعت یافته تا انسانِ زمینی را آسمانی کند.در میانهی این ماه، «اعتکاف» فرصتی است طلایی برای تمرینِ «انقطاع». تمرینِ اینکه چگونه میتوان در میانِ جمع بود، اما دل در «خلوتِ» با او داشت. مسجد محلِ تلاقیِ «فرد» با «جمع» در سایهی «توحید» است. در مسجد است که «من»های متکبر میشکنند و «ما»یِ الهی شکل میگیرد. اگر رجب فصلِ شستشوی جان است، مسجد «چشمهسار» این طهارت است. حضور در مسجد و انس با فضای ملکوتی آن، شتابدهندهی حرکت به سوی کمال است و مجالی است تا انسان، خود را با مقیاسهای الهی بسنجد، نه با ترازوهایِ بازاریِ دنیا.
کلام آخر
فرصت رجب، فرصتِ «بازسازی» و «شدن» است. مبادا این نهرِ گوارا جاری شود و ما همچنان با لبانی تشنه و ظرفهایی شکسته، در حسرت بمانیم. بیاییم با زمزمهی «یَا مَنْ أَرْجُوهُ لِکُلِّ خَیْرٍ»، نه فقط زبان، که تمامتِ وجودمان را به سمتِ او بگردانیم و از او بخواهیم که «سعهی وجودی» و «شرح صدر» به ما عطا کند؛ چرا که اگر ظرفیتمان گسترش یابد، سهممان از آن رحمتِ بیدریغ (صبّ)، بی نهایت خواهد بود.



نظر شما