تشبیه از صورخیال و طبعاً شعرآفرین است.استعاره نیز همین طور.استعاره شکل فشرده شده و موجزتر تشبیه محسوب می شود، پس می توان آن را شاعرانه تر دانست.
امروزه در شعرهای نو کمتر از تشبیه بهره می برند، چرا که تشبیه فاصله مشبه و مشبه به را به کمترین حد ممکن می رساند و لذت کشف را تاحدی از مخاطب می گیرد، اما استعاره همچنان پرکاربرد مانده است، چرا که آن فاصله را تا حدامکان افزایش می دهد.
«حسین سناپور» در شعرخود ، در خط مرزی تشبیه و استعاره مانده است. از سویی ادات تشبیه را حذف می کند و از سوی دیگر با بیانی ساده و سرراست ، آینده و دندان های اسب را به عنوان مشبه و مشبه به در کمترین فاصله از هم می نشاند تا صورت خیالی شعر همچنان در حد تشبیه ساده باقی بماند.
اما این شعر ننوشته هایی هم دارد که مخاطب را درگیر نوشتن خود کند.
دندان های اسب طبعاً دندان های ارتودنسی شده و جرم گیری شده ای نیست پس به واسطه این تشبیه شاعرانه، سالهای پیش روی راوی دورنمای امیدوارکننده ای از آینده به او نمی دهد. پس شیهه اسب ما را با وحشت مرگ روبه رو میکند؛ در این حال شاعر مخاطب را به یاد مثل مشهور اسب پیش کشی و شمردن دندان هایش می اندازد و درواقع او را با جبری بی رحمانه ، با این آینده محتوم مواجه می سازد.آیا مخاطب حق انتخاب دارد؟
سال هایی زرد و کریه به او پیشکش شده است و او بی اختیار باید بپذیرد و بی اختیار تا مرگ پیش برود.
*خانه این تابستان/ حسین سناپور/ زاوش/1392/ صفحه 86.



نظر شما