تحولات منطقه

گروه جامعه- زهرا طوسی: کاش همه دختر‌ها بدانند تمام زیبایی‌های دلفریب دنیا تنها از قاب پنجره خانه پدری زیباست.

 دخترانی با سراب «شهر آرزوها»
زمان مطالعه: ۱ دقیقه

 آن دورتر‌ها شهر آرزو‌ها نیست. شاهزاده‌ای با اسب سپید نیست تا خوشبختی را بدون وجود پدر و مادر برای دخترکی تنها و بی‌پناه تضمین کند. اما برخی دختران برای پی بردن به این واقعیت بهای گزافی می‌پردازند و دیر می فهمند که حاصل درخت خشکیده «فرار» میوه تلخی است که طعم پشیمانی و نفرت می‌دهد. براستی زیر سقف خانه پدری بر این دختر‌ها چه گذشته است که آنها کوله بار «فرار» بر دوش، عطای همه چیز را به لقایش می‌بخشند؟

 

  مهتاب به دنبال روزهای آفتابی

«مهتاب» یکی از کسانی است که می‌تواند پاسخ این پرسش را بدهد. او که در ۱۷ سالگی از درخت پشیمانی میوه چیده و طعم تلخ آن را چشیده، می‌گوید: من فقط دلم می‌خواست مانند بقیه دوستانم باشم. پدر و مادرم بی‌سواد بودند و شغلی نداشتند، اعتیادشان هم شده بود مایه عذاب من، بساط مواد مدام وسط خانه پهن بود. سکوت می‌کند تا بهتر بتواند درد و اندوهش را در میان بغض فروخورده مخفی کند. نگاه منتظر من دوباره او را به حرف می‌آورد.

مهتاب ادامه می‌دهد: من شدم نان آور خانه، گاهی گل می‌فروختم، گاهی لیف حمام، خیلی زجرآور بود حسابی منزوی شده بودم، به همه دخترهای کوچه و خیابان حسودی‌ام می‌شد، هزار بار از خودم پرسیدم چرا من یکی از آنها نیستم و کلی به این خاطر گریه کردم. من حتی نمی‌توانستم به این امید باشم که یک روز خواستگاری در خانه‌مان را بزند و من را از فلاکتی که توی آن هستم نجات بدهد. برای همین تصمیم گرفتم فرار کنم. چند روزی توی خیابان و پارک بودم. کمی پول هم داشتم، ولی واقعاً نمی‌دانستم چه کار باید بکنم و چگونه بروم مدرسه؟ چطوری به آرزو‌هایم برسم؟ هیچ چیز آن طور که فکر می‌کردم نبود. با اینکه من همین طوری هم مدام در خیابان بودم، اما نمی‌دانم چرا حسابی ترسیده بودم. برای همین رفتم و خودم را به مأموران پارک معرفی کردم.

 

  کاش از خانه فرار نمی‌کردم

انگار که از ته چاه خاطره‌هایش به سلامت بیرون آمده باشد، نفس عمیقی می‌کشد و می‌گوید: با اینکه زندگی ما خیلی بد بود، اما اعتراف می‌کنم وقتی آدم خانه‌ای دارد که قرار است شب به آنجا برود احساس امنیت می‌کند. انگار دیگران هم این موضوع را خیلی خوب می‌فهمند و به او کاری ندارند. فقط همین را بگویم دخترهایی که فرار می‌کنند اگر زود از اشتباهشان برنگردند، بعداً حسابی پشیمان می‌شوند.

«ساناز» اما سرنوشت دیگری دارد. او که ۱۶ بهار از عمرش گذشته، می‌گوید: بابای من دو تا زن داشت؛ خودم که چیزی یادم نیست، ولی نامادری‌ام می‌گفت پدرم فقط دو سال با مادرم زندگی کرده، وقتی من به دنیا می‌آیم آنها از هم جدا می‌شوند. کلاس اول راهنمایی بودم که نامادری‌ام گفت لازم نیست درس بخوانی، پدرم معتاد شده بود و به همین خاطر جرأت نداشت حرف بزند، چون آن وقت یک دعوای حسابی توی خانه راه می‌افتاد.

امتداد نگاهش تا نقطه‌ای نامعلوم کشیده می‌شود.‌‌همان طور که به گوشه‌ای چشم دوخته، برگهای دفتر ذهنش را مرور می‌کند و ادامه می‌دهد: با همه سختی‌هایی که می‌کشیدم روزگار می‌گذراندم تا اینکه پدرم همسر دومش را هم‌‌ رها کرد و رفت.

رنج تولد کلمات را می‌توانم در نگاهش ببینم. چشمهایش را پایین می‌اندازد، انگار گفتنش سخت است. در حالی که یکی از ناخن‌هایش را می‌جود، ادامه می‌دهد: من سه خواهر و سه برادر ناتنی داشتم. یکی از برادر‌هایم کریستالی بود، وقتی مصرف می‌کرد مانند دیوانه‌ها می‌شد. به پدر و نامادری‌ام گفته بودم که او چند بار به من حمله کرده، ولی او هر بار به جای آنکه برادرم را تنبیه کند مرا دعوا می‌کرد و می‌گفت اگر ناراحتم می‌توانم از خانه‌اش بروم بیرون. من هم فرار کردم، البته مأموران خیلی زود فهمیدند که من از خانه فرار کرده‌ام و این طوری بود که گیر افتادم.

 

  دامهای گسترده در شبکه‌های مجازی

«مرضیه» ۱۹ سال دارد. او که در یک خانواده ۶ نفره زندگی می‌کرده، می‌گوید: خانواده من خیلی پر جمعیت بود. من دختر بزرگ خانواده بودم و همیشه از من توقع داشتند بدون خطا رفتار کنم. همه چیز مرتب بود. هر چند وقت خواستگارهای خوبی هم برایم می‌آمد، اما پدرم از هر کدام از آنها بهانه‌ای می‌گرفت و ردشان می‌کرد، چند وقتی بود در یکی از شبکه‌های مجازی با پسری دوست شده بودم، گاهی با او درد دل می‌کردم و یک روز که پدرم با من دعوای سختی کرد با او حرف زدم و او گفت اگر فرار کنم به من جا و مکان می‌دهد و هوایم را دارد. به من گفت باغ پدری‌اش خالی است و سالی یک بار هم کسی آنجا نمی‌رود. سرانجام تصمیم خودم را گرفتم و پول و طلا‌هایم را برداشتم و شب اول را در یک مسافرخانه سپری کردم. طوری رفتار کردم که فکر کنند دانشجویم. صبح روز بعد با یک ماشین دربست کرایه به شهرستان رفتم.

روزهای اول همه چیز رؤیایی بود، آزادی بی‌حد و حصر و عشق و علاقه وصف ناپذیر و بهترین غذا‌ها در باغ مهیا بود. البته با وجود همه اینها من دلتنگ خانواده بودم و مدام گریه می‌کردم که چرا سرنوشتم چنین شد، هنوز یک ماه نشده بود که او بنای ناسازگاری گذاشت، احساس وحشتناکی داشتم که قابل وصف نیست من به امید او خانه و خانواده را‌‌ رها کرده بودم، ولی او که به همه خواسته‌هایش رسیده بود، مرا از باغ بیرون کرد و من آواره خیابانها شدم....

 

  هشدار به خانواده‌ها! 10 تا 15 درصد دختران فرار می‌کنند

گزارش سازمان بهداشت جهانی از آن حکایت دارد که سالانه بیش از یک میلیون نوجوان ۱۳ تا ۱۹ ساله از خانه‌های خود فرار می‌کنند که ۶۰ تا ۷۰ درصد این تعداد شامل دختران و ۳۰ تا ۴۰ درصد فرار‌ها بین پسران رخ می‌دهد.

به گفته احمد دلبری، مدیرکل بهزیستی استان تهران، در کشور ما سالانه ۱۰ تا ۱۵ درصد از دختران بین ۱۴ تا ۱۸ سال به جای لباس عروسی، خانه پدری را با کوله‌پشتی خاکستری ترک می‌کنند. براستی چگونه یک دختر حاضر می‌شود زندگی خانوادگی و امنیتش را در ازای زندگی زیر سقف آسمان با آینده‌ای نامشخص‌‌ رها کند؟

«شهره شاهرودی» کار‌شناس پیشگیری از آسیبهای اجتماعی، ماهیت فرار را نوعی واکنش تسلی بخش و جبرانی می‌داند که فرد برای نجات و رهایی از رنجها به آن تن می‌دهد.

شاهرودی ما را به سوی بررسی شرایط زندگی خانوادگی این دختران سوق می‌دهد، زیرا معتقد است وقتی نوجوانی در خانواده فراموش می‌شود و والدین به جای توجه به او غرق در فعالیتهای روزمره خود می‌شوند، شاهد بروز فرار‌ها هستیم.

وی زنجیره به هم‌پیوسته آسیبهای اجتماعی را در قالب علل و پیامدهای فرار دختران از خانه مورد اشاره قرار می‌دهد و می‌گوید: همیشه این پرسش مطرح است که چرا با وجود یک سری مؤلفه‌های مشترک به عنوان عوامل اصلی گریز از خانه، برخی اقدام به فرار می‌کنند و برخی دیگر نه، از این شاخصهای اصلی که می‌توان به نبود روابط عاطفی مناسب در خانواده، جدایی والدین، سابقه اعتیاد و جرم و کشمکش و اختلاف در خانواده، خشونت، عدم امنیت جسمی و روانی در خانه و سختگیری والدین اشاره داشت، باید مجموعه خاصی از شرایط در یک زمان و مکان جمع آید تا به گریختن یک دختر از خانه منجر شود. توجه به این موضوع در پیشگیری از «فرار» اهمیت بسزایی دارد.

 

  خانواده؛ ساحل امن آرامش

وی می‌گوید: اعضای خانواده ماندگار‌ترین و عمیق‌ترین اثرات را در درونی کردن ارزشها و هنجار‌ها بر کودک دارند، بدیهی است به‌‌ همان میزان در انتقال ضد ارزشها نیز مؤثر هستند، بنابراین وجود سابقه بزهکاری در خانواده موجب می‌شود این فرزندان بیش از دیگران مستعد انجام بزه بوده و نیز ذهن مناسبی برای پیروی و تکرار رفتارهای غلط داشته باشند.

این کار‌شناس امور اجتماعی با اشاره به اینکه فقر و مشکلات معیشتی در میان شرایط زمینه ساز فرار از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است، می‌گوید: درگیری بیش از حد والدین به منظور تامین هزینه‌های خانواده، بضاعت پایین مالی و ناتوانی در پاسخگویی به نیاز‌ها و گرفتن امکان ادامه تحصیل از دختر‌ها موجب افسردگی عمیقی در آنان می‌شود که در ‌‌نهایت آنها را مجاب می‌کند برای التیام دردهای خود و رهایی از بند گرفتاری‌ها از خانه فرار کنند.

 

  لطمه به حیثیت خانوادگی

وی اثر پذیری از دیگران و شبکه همسالان بویژه با گسترش شبکه‌های اجتماعی را یکی دیگر از عوامل زمینه ساز این پدیده بر می‌شمارد و می‌افزاید: سرپرست خوب، یکی از پیش شرط‌های سلامت فردی است و بی‌سرپرستی و یا بد سرپرستی و به موازات آن نبود کنترل و نظارت والدین سبب می‌شود نوجوان در ساعت فراغت خود از طریق سرگرمی‌های نامناسب مانند شبکه‌های اجتماعی بلافاصله جذب گروه همسالان شده و با برقراری روابط اجتماعی پرآسیب و محبت کاذب برخی افراد، فریب خورده و جامه آوارگی بر تن کند.

وی می‌گوید؛ فرار دختران می‌تواند بزرگترین لطمه و ضربه برای حیثیت و شرافت خانوادگی باشد و زندگی آینده بقیه اعضای خانواده را نیز به تباهی بکشاند و صد البته احتمال تشکیل خانواده برای دختری که فرار می‌کند نیز به دلیل تهدید سلامت و خدشه دار شدن اصالت و شرافت خانوادگی به حداقل ممکن کاهش یافته و در اغلب موارد به صفر می‌رسد و بدین شکل سوغات سفری که با بلند پروازی برای زندگی بهتر شروع می‌شود، در پایان تنها به اسارت بیشتر در بند محدودیتها می‌انجامد.

 

***

 

مهمترین عوامل فرار

دکتر مصطفوی، روان‌شناس در مورد زمینه‌های فرار دختران از خانه و پیامد‌هایش می‌گوید: شاید به جرأت بتوان گفت ناسازگاری والدین، علت اصلی فرار دختران است.

براساس بررسی‌های انجام شده 5/19درصد ناسازگاری با والدین، ۱۶ درصد اغفال، ۱۳ درصد عدم امنیت در خانواده، ۱۵ درصد وضعیت اقتصادی، 5/12 درصد طلاق، ۷ درصد گرایش به مسایل انحرافی، 5/2 درصد ازدواجهای ناموفق، 3/2 درصد اعتیاد و ۵ درصد مشکلات روانی، عامل فرار دختران بوده است.

آنچه در مسأله فرار دختران بیش از هر چیز اهمیت دارد، پیامدهای فردی و خانوادگی و اجتماعی فرار از خانه است.

براساس بررسی‌های انجام شده تنها در ۱۴ درصد موارد، خانواده پس از بازگشت فرزندشان رفتار مناسب داشته‌اند.

طبق آمار، ۳۶ درصد دخترانی که دوباره از خانه فرار می‌کنند، از سوی اعضای خانواده مورد سوءاستفاده قرار می‌گیرند؛ ۳۳ درصد تنبیه، ۶ درصد به گدایی و ۱۳ درصد به خرید و فروش مواد مخدر وادار می‌شوند و باید گفت در ‌‌نهایت در ۷۰ درصد موارد، والدین مسبب فرار دختران می‌شوند.

برچسب‌ها

حرم مطهر رضوی

کاظمین

کربلا

مسجدالنبی

مسجدالحرام

حرم حضرت معصومه

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • مدیر سایت مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظرات پس از تأیید منتشر می‌شود.
captcha