۲۶ مهر ۱۳۹۴ - ۱۳:۰۹
کد خبر: ۳۱۶۲۶۷

قدس آنلاین- آمنه مستقیمی: این شور و شوق نه سن و سال می شناسد نه طبقه و قشر و نه حتی دین و مذهب، اصلا شور حسینی فراملی و فرادینی است،

شور حسینی؛ زیر پوست شهر
زمان مطالعه: ۱ دقیقه

به گزارش قدس آنلاین، بعضی زمان ها در طول سال وجود دارد که حتی اگر غرق در روزمرگی ها باشی و مشغله ها تو را در گود خود خاک کرده باشد، می توانی بفهمی که زمان و مکان آبستن اتفاقی عظیم است، طوری که التهاب و هیجان را زیر پوست خسته شهر درک می کنی و بی آنکه بدانی یا بخواهی تو نیز ملتهب و هیجان زده می شوی.

جالب آنکه برای ایران و ایرانی در کنار نوروز که سال جدید خود را با آن جشن می گیرند، رقیبی قوی تر در ایجاد این شور و هیجان وجود دارد که گرچه شادی و رنگ و بوی عید را در خود ندارد اما به تعبیر محتشم کاشانی «شورشی در خلق عالم» است... و این زمان رستخیز «محرم» است!

 

شال سیاه بر گردن شهر!

برای همین وقتی پیچ قربان را رد کرده و از شاهراه غدیر عبور می کنی، تغییر را در چهره شهر حس می کنی و می فهمی که خود را آماده انداختن شال سیاه بر گردن می کند. شالی که طول و عرضش همه خیابان ها و کوچه ها را در مقابل سرمای غفلت ها و روزمرگی ها دوباره گرم می کند...

از مقابل هر کوچه و خیابان که می گذری داربست هایی را می بینی که آماده سیاهپوشی و بستن پرچم های یااباعبدا... (ع) و یا ابوالفضل (ع) شده اند تا تکیه ای شده و از عزاداران حسینی میزبانی کنند، هر کدام نامی دارند یکی محبان سیدالشهداء (ع) نام دارد، دیگری متوسلان به حضرت علی اصغر (ع)، و اینچنین نام هر یک از شهدای کربلا از بزرگ تا خردسال ترین گردن آویز مجلسی شده است.

مساجد و تکایا هم که حال و هوایشان جور دیگری است، پرچم نوشته ها، سماورهای بزرگ که برای پذیرایی آمده شده اند، علامت هایی که سر به زیر ایستاده اند، طبل ها و سنج های آماده برای نواخته شدن، دیگ های نذری که شعله های آتش، آنها را نیز سیاهپوش کرده و برای خادم الحسین (ع) بودن به صف شده اند... همه و همه علاوه بر آنکه حکایت از فصل غم و اندوه دارند، شوری شیرین را به جانت می اندازد، طوری که علی رغم غمی که در دلت آرام آرام جای می گیرد و در هر شرایط دیگری جز این بود باید تو را منزوی و خانه نشین می کرد، دل و فکرت درگیر مشغله های همیشگی نیست، بلکه چشمانت به سر و صورت شهر برای یافتن نشانی مجالس حسینی خیره می ماند.

جالب آنکه این شور و شوق نه سن و سال می شناسد نه طبقه و قشر و نه حتی دین و مذهب، اصلا شور حسینی فراملی و فرادینی است، برای همین است که در مقابل مساجد و تکایا هم پیرمردان دست به عصا را می بینی که اشک دور چشمانشان حلقه زده و هم جوانانان را که بدون خستگی و با شوق مشغول آماده سازی مجالس عزاداری اند، هم شیعه را می بینی هم ارمنی را که متوسل به دستان بریده اما دست گیر علمدار کربلا و طالب نذری اباعبدا.. (ع) شده است.

 

جاذبه ای که روی بازی و تکنولوژی را کم کرده است!

تازه قصه زمانی جالب تر می شود که می بینی بچه هایی که تا دیروز باید به زور از لپ تاپ و تب لت و بازی های رایانه ای جدایشان می کردی، حالا داوطلبانه در مجالس عزاداری حاضر شده و مشغول کمک هستند و این مشارکت و مسئولیت های ریز و درشتی که گاه به آنها سپرده می شود، غروری خاص به آنها می بخشد.

در این میان خانه ها هم بیکار ننشسته اند و در تکاپویند تا خودی نشان دهند، از این رو، پرچم های سیاه و مزین به نام سیدالشهداء (ع) و اهل بیت و اصحابشان (علیهم السلام) بر سر در خانه ها چشم نوازی می کند و برخی از آنها نیز به قدر وُسع کوشیده اند تا میزبان عزاداران حسینی باشند، برای همین است که از قدیم الایام روضه های خانگی در محرم حسینی رقیبی جدی برای مسجد و تکیه به ویژه در جذب و حضور بانوان بوده اند.

علاوه بر این، از هر خیابان و کوچه ای که می گذری تعدد اعلان هایی که در قاب دیوارها و داربست ها جا گرفته اند و حکایت از برگزاری جلسه روضه و عزاداری دارند، در انتخاب دستت را باز می گذارد تا در هر زمانی که ممکن باشد بتوانی از محرم حسینی و روضه ها و عزاداری هایش بهره ببری.

چادرهایی که برای دادن نذری برپا شده اند که حرفی دیگرند و نمی توانی بی تفاوت از کنارشان رد شود، با عبور از کنار آنها هم می توانی خستگی ات را با نوشیدن استکانی چای رفع کنی و هم با شنیدن مداحی هایی که صدایشان از این چادرها بلند است، حتی اگر فرصت حضور در جلسات روضه و عزا را نداری، حس و حال محرم را از نزدیک لمس کنی.

 

دخیل بیماران به مجالس سیدالشهداء (ع)

از این همه شورِ شیرین که در ظاهر محرم جای گرفته است، بگذریم تازه به باطن آن می رسیم و راز عظمت این ماه را درک می کنیم... اینکه مردم از ساعت ها قبل علی رغم مشغله های فراوان از سن و اقشار مختلف در جلسات روضه خوانی حاضر می شوند و حتی گاهی برای شنیدن روضه ها در خیابان می نشینند؛ اینکه مادران نوزاد در بغل و ساک در دست بدون خستگی و با زحمت، خود را به مجالس حسینی می رسانند؛ اینکه بچه ها با دیدن اشک های والدین آشفته نمی شوند و حتی با اشتیاق آنها را همراهی می کنند و نشستن دستان کوچک آنها روی سینه هاشان زیباترین تصاویر را پیش چشم خلق می کند؛ اینکه عزاداران مراقب اند حتی دانه ای از برنج نذری اباعبدا... (ع) را دور نریزند و حرمت غذای نذری را نگاه می دارند؛ اینکه عزاداران احترام یکدیگر را داشته و نظم و ادب جلسه امام (ع) را رعایت می کنند؛ اینکه حتی پیروان دیگر ادیان و مکاتب هم حرمت محرم و عزای حسینی را نگاه داشته و برای نذری امام (ع) سرو دست می شکنند!؛ اینکه چشم امید بیماران و دردمندان به مجلس و عنایت مولا (ع) است؛ و هزاران نکته و عشق دیگر که با شرکت در عزاداری های اباعبدا... (ع) با تمام وجود درکشان می کنی بی اختیار این مصرع را در ذهن و زبانت جاری می کند: «این حسین (ع) کیست که عالم همه دیوانه او است؟!»

از این دست عشق و علاقه ها و اعتقادات اگر بخواهیم بنویسم به قول معروف مثنوی هفتاد من کاغذ هم پیش آن کم می آورد، چراکه عشق و ارادت به حضرت اباعبدا... (ع) عشقی یکی و دو روزه نیست که عمرش به سر رسیده و عشقی دیگر جای آن را در خانه دل بگیرد، این عشق با تار و پود مردم عجین شده تا جایی که قسم راست و فریاد کمکشان «یا حسین (ع)» است.

حرم مطهر رضوی

کاظمین

مسجدالنبی

مسجدالحرام

حرم حضرت معصومه

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • مدیر سایت مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظرات پس از تأیید منتشر می‌شود.
captcha