وزارت کار در آماری که درباره وضعیت اشتغال و بیکاری دانش آموختگان دانشگاهی ارایه کرده، گفته است که از هر ۱۰۰ دانش آموخته دانشگاهی، ۱۹ نفر بیکارند، به طوری که از هر ۱۰۰ مرد دانش آموخته ۱۳ نفر و از هر ۱۰۰ زن نیز ۳۱ نفر پس از گرفتن مدرک خود به لشکر پنج میلیونی دانشآموختگان خانهنشین میپیوندند.
نتایج آمارگیری نیروی کار سال 93 که از سوی مرکز آمار ایران انتشار یافته، نشان میدهد از 11میلیون دانشآموخته و یا در حال تحصیل، پنج میلیون و 800 هزار نفر غیر فعال، چهار میلیون و 500 هزار شاغل و یک میلیون نفر بیکارند. در این آمارها سکوی اول بیشترین میزان بیکاری به رشتههای مهندسی و حرفههای مهندسی اختصاص یافته است. پس از رشتههای مهندسی، ساخت و تولید، رتبههای بعدی به دانشآموختگان رشتههای علوم اجتماعی، بازرگانی و حقوق تعلق گرفته است.
بنابراین گزارش، لیسانسها با 723هزار نفر بیشتر از سایر مقاطع تحصیلی در صف انتظار کاریابی ایستادهاند، 110هزار نفر نیز با مدرک دکتری بیکار هستند.
احمد اثنی عشری، کارشناس اقتصادی در گفتوگو با خبرنگار ما با تأکید بر اینکه بیکاری دانشآموختگان دانشگاهی از چالشهای بزرگ دهه اخیر در کشور است، میافزاید: اصولاً وقتی در کشور راهبرد بلندمدت آموزشی مشخص نباشد و هر بخش از اقتصاد و اجتماع با نگاه درونی و نه بیرونی و در راستای برداشتها و منافع خود اقدام کند، نباید انتظار داشت اقدامها در راستای منافع ملی و همسو با آنها باشد.
نایب رئیس انجمن مدیران صنایع خراسان میافزاید: در کشورهای پیشرفته برای تربیت نسل جوان و آمادهسازی نیروی کار برای جذب در بازارکار از دههها قبل برنامهریزی میشود و سیاستهای کلان آموزشی بلندمدت وجود دارد، طبیعی است که نسبت شمار دانشآموخته کارشناسی و کاردانی و نیروهای ماهر کارآمد فنی و حرفهای باید دارای تناسب باشد.
دانش آموختگانی در حد دیپلم
اثنی عشری ادامه میدهد: در کشورهای توسعه یافته شمار کاردانها و تکنسینها 5 تا 6 برابر مهندسان و دانشآموختگان دانشگاهی است، در حالی که این نسبت در کشور ما برعکس است، علت آن نبودن سیاست و برنامه آموزشی است، هم دولت و هم خانوادهها برای فرار از معضلات بیکاری و سرگرم کردن جوانان بیکار، امکان اشتغال به تحصیل آنها را فراهم میکنند.
وی با اشاره به اینکه در دانشگاهها با دو مشکل کمی و کیفی مواجهیم، تأکید میکند: مشکل کمی؛ یعنی وجود ظرفیتهای خالی و امکانات فیزیکی و مشکل کیفی؛ یعنی اینکه دانشآموخته با مهارتهای مرتبط با رشته خود آشنایی داشته باشد، امروزه وقتی دانشجوی مهندسی برق فقط سه واحد کارگاه میگذراند و یا دانشجویان علوم اجتماعی هیچ طرح جدی در طول تحصیل خود انجام نمیدهند، با یک دیپلم تفاوتی ندارند و شاید یک دیپلمه چون توقع کمتری دارد، راحتتر جذب بازار کار شود.
نگاه بازاریابی به مقوله تحصیلات
وی با بیان اینکه از مقولههایی که در تولید خدمت و کالا مورد توجه قرار میگیرد، امر کنترل کیفی است، میافزاید: متأسفانه در دانشگاهها هیچگونه بررسی درباره خروجی محصول آنان که همانا دانشآموختگان مقاطع مختلف هستند، به عمل نمیآید و نیروی دانشآموخته کمترین صلاحیت و مهارت را برای انجام کار در رشته تحصیلی خود دارد. این کارشناس اقتصادی تصریح میکند: موضوع دیگر در دانشگاهها دانشجو سالاری است به نحوی که استادان از ترس آبرو و اعتبار خود و برای ماندن در حوزه تدریس سعی میکنند دانشجویان را راضی نگه داشته باشند تا در ترمهای بعد بتوانند به تدریس ادامه دهند، ظرفیت خالی دانشگاهها هم سبب شده برای جبران هزینههای ثابت خود سعی در پذیرش هر چه بیشتر داشته باشند و اقدامهای بازاریابی آنها از طریق وعده نمره قبولی و سهولت در ارایه مدرک برای جذب دانشجوی بیشتر طرح ریزی شده است.
ملاک دانش است، نه مدرک
اثنی عشری میگوید: امروز در بازار کار، شرکتهای بخش خصوصی بر خلاف سازمانهای دولتی به جای مدرک تحصیلی از واژه دانش استفاده میکنند و شرط احراز مشاغل داشتن دانش کافی و مناسب برای کار مورد نظر است، حال این فرد دیپلم باشد یا دکتر تفاوتی نمیکند، جالب است بدانید در اروپا، دانشجویان مقاطع کارشناسی ارشد تلاش کمی برای دریافت مدرک دکتری دارند و میگویند بازار کار برای فوق لیسانس بهتر از دکتری است و اگر دکتری بگیریم، به دشواری کار پیدا میکنیم.
این کارشناس اقتصادی معتقد است: برای رفع معضل اشتغال دانشآموختگان، هیچ راهکار سریع و مطمئنی وجود ندارد، بلکه باید هماکنون سیاستهای آموزشی دولت مشخص شود.
مراکز کاردانی علمی کاربردی با هدف آموزش مهارت و نیز هنرستانهای فنی و حرفهای تقویت شوند، دانشگاهها ارزیابی صلاحیت شده و ظرفیتهای مازاد دانشگاهی از طریق حذف و ادغام کاهش یافته و وزارت علوم با برگزاری آزمون جامع از ورود دانشآموختگان با دانش و مهارت ناکافی به بازار کار اجتناب کند. وی ادامه میدهد: از سویی توصیه میشود، دانشآموختگان با گذراندن دورههای مهارت آموزش فنی حداقل یک یا دو مهارت را فرا بگیرند و با حرکت به سمت خوداشتغالی از معضل بیکاری رهایی یابند؛ زیرا امروز آنان که مهارت فنی دارند، کمتر با بیکاری مواجهند و دغدغه کمتری دارند.
کار در کارگاه عار نیست
آرمان خالقی، کارشناس و فعال اقتصادی نیز در گفتوگو با خبرنگار ما با تأکید بر اینکه تا کنون دانشگاهها بیشتر تقاضا محور بودند تا نیاز محور تصریح میکند: هم اکنون ورود به دانشگاهها بر مبنای شهریه و بدون توجه به نیاز واقعی بازار کار صورت میگیرد، دانشگاهها رشتههای پر متقاضی مانند فنی و مهندسی را ارایه داده و اقدام به تربیت دانشجو میکنند، در حالی که بازار تنها به بخشی از این دانشآموختگان احتیاج دارد.
وی با اشاره به اینکه در سالهای اخیر بخش صنعت نتوانسته رشد مناسبی داشته باشد، میافزاید: باید ظرفیتهای تولید را بالاتر ببریم تا فرصتهای شغلی به وجود بیاید و افراد بتوانند سر کار بروند که البته در اینجا دو بحث مطرح میشود یکی اینکه دانشآموخته، کار در کارگاه تولیدی را عار نداند و دوم صنعت اعتقاد به جذب نیروهای دانشگاهی داشته باشد.
خالقی با تأکید برلزوم توسعه واحدهای تحقیق و توسعه در کارگاههای تولیدی میگوید: واحدهای تحقیق و توسعه جا نیفتاده و کسی برای آنها هزینه نمیکند تا نیروهای جوان در این بخش دانش را به محصول تبدیل کنند.
این فعال اقتصادی بیان میکند: سرمایه کشور که برای تربیت این تعداد نیروی انسانی صرف شده، در حال هدر رفتن است و اگر هوشمندانه این سرمایه را به حلقه ارزش افزوده تبدیل کنیم، تن به خسارت بزرگی داده ایم.
عضو هیأت مدیره خانه صنعت و معدن ایران میافزاید: وقتی رشته هایی را تعریف میکنیم، باید قوانینی تصویب شود که استفاده از این دانشآموختگان را در مشاغل مربوطه به الزام تبدیل کند، مثل کاری که جامعه مهندسان، پزشکان و وکلا انجام میدهند، به این ترتیب که وقتی نیاز است وکیلی به کار گرفته شود، وی باید دارای صلاحیتهای تحصیلی لازم بوده و مجوز وکالت داشته باشد که این مهم در اغلب رشتههای علوم انسانی اتفاق نیفتاده و متخصص این رشتهها در مشاغل مرتبط به کارگیری نمیشوند.



نظر شما