فرسایش زودهنگام
دکتر تهمینه صالحی، عضو هیأت علمی دانشگاه علوم پزشکی ایران به خبرنگار ما میگوید: به طور کلی پرستاری بالینی ما با مشکل مواجه است؛ این مسأله نه فقط در بخشهای ویژه که در بخشهای عمومی نیز به دلیل کمبودهای موجود به واسطه شرایط کاری دشوار مشهود است، طوری که گاه پرستاران نمیتوانند به درستی مراقبتهای لازم را انجام دهند.
کمبود پرستار و دهها مشکل دیگر
این استاد پرستاری ادامه میدهد: درست است که ما با کمبود نیروی انسانی در این بخش مواجه هستیم، ولی همان تعداد محدود پرستار هم که باید به بیمار خدماترسانی کنند، درگیر امور اداری و بخشنامهای میشوند.
این در حالی است که ما با جمعیت بیشمار دانش آموخته پرستاری روبهرو هستیم که یا امکان اشتغال برایشان فراهم نیست یا به دلیل فشار کاری و کمبود حقوق و مزایا و رعایت نشدن شأن حرفهای خود رغبتی به اشتغال در این حوزه ندارند. چنانکه بنابر پژوهشهایی که بر روی چهار دانشگاه کشور در زمینه «سرنوشت شغلی دانش آموختگان پرستاری» انجام شده بین ۳۵ تا ۵۵ درصد این افراد جذب رشته خود نشدهاند.
در واقع دادههای به دست آمده بیانگر آن است که یا این افراد خانه نشین شدهاند، یا به کشورهای دیگر مهاجرت کردهاند و یا جذب سایر مشاغل شدهاند که حتی نیاز به تخصص در رشته پرستاری نداشته است.
صالحی تأکید میکند: مسأله دیگر اینکه همان افرادی هم که با علاقه به این حرفه وارد میشوند، پس از چند سال به دلیل فرسایش شغلی و فشارهای کاری و رعایت نشدن شأن حرفهای، ناگزیر به رها کردن آن میشوند. من دانشجویان با انگیزه و با نشاطی داشتم که پس از کمتر از چهار سال اشتغال به این حرفه از خستگی و بیانگیزگی آنها شگفت زده میشوم. چنانکه بررسیهای گوناگون نیز نشان میدهد در بهترین حالت و خوشبینانهترین وضعیت، نیمی از پرستاران رضایت شغلی دارند؛ همچنین میزان بهره وری آنها ۵۰ درصد و حتی کمتر از میزان متوسط است.
بیتوجهی به تخصص گرایی
احمدرضا فرودی، پرستار ۴۵ سالهای است که میگوید: من در بخش سوختگی بیمارستان مشغول به کار هستم. امروزه به دلیل رشد دانش پرستاری این حوزه نیز تخصصیتر شده چنانکه دیگر بیماران سوختگی تنها برای باند عوض کردن ساده در مراکز درمانی بستری نمیشوند و اقدامهای تخصصی را میطلبند که تنها از یک پرستار خبره بر میآید. این در حالی است که مسؤولان برای رفع کمبود نیروی انسانی توانمند، طرح بورسیه کمک پرستاران را مطرح میکنند که در عمل غیرکارشناسی بوده و به زیان حوزه سلامت است.
دکتر صالحی نیز میگوید: این طرح در راستای منافع بخش خصوصی است، زیرا این بخش برای به کارگیری یک دانش آموخته پرستاری ناگزیر به پرداخت حقوق و مزایای بیشتری است، بنابراین برای کاهش هزینهها به دنبال جذب نیروهایی با تحصیلات کمتر و به طور طبیعی حقوق ومزایای کمتر است.
به این ترتیب نهادها و سازمانهای پرستاری معترض شدند، زیرا بخش خصوصی افرادی را به حوزه سلامت میکشاند که آموزشها و مهارتهای کافی را برای اجرای وظایف خود ندیدهاند.
بخش خصوصی دیگر جذاب نیست
مژگان ابراهیمی، پرستار ۳۴ ساله میگوید: من 9 سال سابقه کاری در بیمارستان خصوصی داشتم، آن هم در بخشی ویژه که نیاز به مراقبت، جدیتر بود و اطرافیان بیمار نیز توجه بیشتری به سلامت و وضعیت عزیزشان داشتند و البته حق هم همین است، اما با تراکم وظایف، من مزایا و حمایت خاصی نمیدیدم، حتی به طور واضح اجحاف به خودم را شاهد بودم، بنابراین قید کار را زدم و در حال حاضر فکر میکنم بهترین و عاقلانهترین تصمیم زندگیام را گرفتهام.
دکتر صالحی میگوید: من به عنوان عضوی از سازمان نظام پرستاری تهران به طور هفتگی بازدیدهایی از بیمارستانها انجام میدهم و از آنجا که شنیده بودم بخش خصوصی بیشترین مشکلات را دارد، بررسی مشکلات این بخش در اولویت بود. بنابراین دریافتیم در این بیمارستانها تعداد پرستار کم نیست، زیرا این مراکز میخواهند خدمات کیفی و خاصی ارایه کرده مراجعه بیشتری داشته باشد. حال آنکه قوانینی که جسته و گریخته و ناقص در بیمارستانهای دولتی اجرا میشود، همانند قانون ارتقای بهرهوری که میتواند در تسهیل دشواری کار پرستار مؤثر باشد، به طورکلی در این بیمارستانهای خصوصی و البته در بخشی از بیمارستانهای تأمین اجتماعی اجرا نمیشود. در واقع پرستاران با این همه وظایف دشوار، همانند کارمندان عادی در نظر گرفته میشوند. چنانکه بدون احتساب اضافه کار، در ماه ۱۹۴ ساعت کار میکنند و حقوق و مزایای بسیار عادی میگیرند.
حمایتهای ناکافی
این روزها از بیعدالتی در پرداختها در نظام سلامت و تفاوت فاحش میان پرستاران و برخی پزشکان میشنویم؛ منشأ این سخنان چیست؟
تهمینه صالحی با اشاره به مشاهده فیشهای حقوقی و پرداختهای قابل توجه برخی پزشکان ادامه میدهد: به طور قطع این گفتهها را تأیید میکنم. ما در کشور حدود۱۳۰ هزار پرستار مشغول به کار داریم که تعداد آنها با استانداردهای جهانی فاصله دارد. اما از همین تعداد نیز بدرستی حمایت نمیشود که به انجام وظیفه خود دلگرم باشند. این در حالی است که این گروه بیش از دیگر گروههای نظام سلامت در کنار بیماران هستند و به طور مستقیم درگیر مسایل آنها و خانوادههایشان هستند.
یک بام و دو هوا
برخلاف تصور، اجرای طرح تحول نظام سلامت نیز نتوانست شرایط حرفهای پرستاران را بهبود بخشد.
صالحی در این باره میگوید: شاید این طرح تا حدودی پرداختیهای مردم را کاهش داد، اما باعث افزایش تعرفههای پزشکی به طور چشمگیری شد. البته وقتی این مسأله مطرح میشود به معنای تقابل بین پزشک و پرستار نیست، چرا که این افراد در نظام سلامت و خدمات درمان جزو یک تیم محسوب میشوند. البته درحالی شاهد تفاوت پرداختی چندین برابری گروهی از پزشکان با سایر فعالان حوزه سلامت در کشور هستیم که این مقوله حتی در کشورهای پیشرفته که ساختار سلامت بسامانی دارند همانند استرالیا، کانادا و انگلیس به بیش از سه برابر نمیرسد.
این در شرایطی است که هنوز آیین نامه اجرایی قانون تعرفه گذاری پرستاری پس از هشت سال از تصویب آن از سوی وزارت بهداشت، به بهانه تحمیل بار اقتصادی ابلاغ نشده است. جالب اینجاست که حدود یک ماه و نیم پیش یکی از مسؤولان این وزارتخانه از به روز شدن تعرفههای پزشکی خبر داد. با این وضعیت پس چرا تعرفه گذاری پرستاری و ابلاغ آیین نامه اجرایی آن، اجرا نمیشود؟
تبادل نظر