حالا یک زوج دانشگاهی میشوند که هر دو هم رشته ای هستند؛ درسشان را با هم یا زودتر و دیرتر به پایان میرسانند، همزمان نیز زندگی مشترکشان را شروع کرده و چالش هایش را مدیریت میکنند تا به قلههای موفقیت نزدیک تر شوند.
شباهتها و تفاهم ها
در کشور ما کم نیستند زوجهایی که هر دو استاد دانشگاه هستند. یا یکی پزشک است و دیگری استاد دانشگاه، یا هر دو در یک دانشگاه درس میدهند و همکار هستند. قطع به یقین، این زوجهای دانشگاهی زندگی متفاوت تری نسبت به سایر زوجها دارند؛ بخصوص اینکه اگر هر دو پزشک باشند و علاوه بر تدریس، مطب و در پی آن مراجعه کننده هم داشته باشند. به همه این گزینه ها، شیرین ترین هدیه زندگی، یعنی فرزند را هم اضافه کنید که تربیتش در دوران طلایی باید مدیریت شود.
یک روز مادر خانه نیست و شوهر همه امور زندگی در خانه را میچرخاند و بچه داری میکند. در ساعتی دیگر، مادر خانه است و باید برای خانواده غذا درست کند و البته فرزندش را تربیت. زندگی متفاوتی است، اما شباهتها و تفاهمها تنها با مدیریت بجا همچنان ادامه دارد.
در نگاه نخست اداره این زندگی شاید برای همه ساده نباشد، اما برای خودشان آن قدر ملموس و راحت است که حتی عده ای را وا میدارد با فردی زندگی کنند که او هم استاد دانشگاه باشد!
یک زندگی باجنبههای مثبت بسیار
دکتر مهدی امیری، متخصص روانشناسی بالینی و استادیار دانشگاه علوم پزشکی و همسرش دکتر الهام طاهری، یک فرزند پسر دوساله دارند.
دکتر امیری در خصوص چگونگی آشنایی خود با همسرش میگوید: هر دو در یک رشته و دانشگاه تحصیل میکردیم، اما من در مقطع دو سال بالاتر از همسرم درس میخواندم و در برنامه هایی که دانشکدهها برگزار میکردند، بویژه سخنرانی ها، با هم آشنا شدیم.
وی اضافه میکند: دو سال است به مشهد آمده ایم و قبلاً در تهران زندگی میکردیم. آن سالها ساعات کاری و غیرکاری با هم تداخل نداشت و هنوز پدر و مادر نشده بودیم. حتی با هم بیرون میرفتیم و بر میگشتیم. در بیشتر موارد محل کارمان هم مشترک بود، در غیر این صورت تنها با یک ربع یا بیست دقیقه اختلاف به منزل برمیگشتیم. اما در مشهد به خاطر بچه دار شدن، همسرم در منزل ماند و من سرکار میرفتم. اما در این روزها همسرم با برنامه ریزی هایی که دارد، بعضی از بعد از ظهرها را باید در مطب باشد که من در خانه هستم و وقتم را با فرزندم میگذرانم یا برعکس. البته در بیشتر روزهای هفته با هم میرویم و بر میگردیم.
این استاد دانشگاه اضافه میکند: این مدل زندگی، جنبههای مثبت زیادی دارد. اتفاقاً روزهایی که هر دو سرکـار هستیم، از نظر ارتبـاط گیری خیلی قوی تر از روزهایی هستیم که یک نفر در خانه تنهاست. روابط اجتماعی و کار به آدمها بویژه خانمها احساس مثبت منتقل میکند و برای خانمها خستگی کار در بیرون از منزل ارزش خاصی دارد و برای همین مشکلی ایجاد نمیشود. اتفاقاً زوج هایی که با هم کار میکنند، روابط جدیتری دارند، مگر اینکه کار یک نفرشان طولانی تر از ساعت عادی باشد که مشکل کمبود زمان پیدا میکنند.
یکدیگر را درک میکنیم
دکتر امیری در خصوص نحوه تعامل این استادان با فرزندانشان میگوید: بچهها تا دو سال نخست باید با مادرشان باشند که البته در زندگی ما هم همین طور شد. از سال دوم زندگی به بعد پسربچهها بیشتر به سمت پدرشان متمایل میشوند که البته طبیعت پسرهاست و چه بسا با پدرشان بیشتر خوش گذرانی هم میکنند!
وی در پاسخ به اینکه سنخیت کاری که بین شما و همسرتان وجود دارد چقدر به پیشرفت زندگی تان کمک کرده است، میگوید: این موضوع به ما خیلی کمک کرد، چون یکدیگر را درک میکنیم و شرایط کاری هم را میشناسیم. رشته تحصیلی ما هم به شرایط زندگی مان کمک میکند و در کل برای ما مفید بوده است، اما برخی دیگر از رشتهها مثل پزشکان کشیک، دردسرهایی به دنبال دارد. وی در خصوص انجام کارهای منزل و مشارکت در این امور میگوید: به طور قطع کار در منزل سخت تر است. در حدی که زمان داشته باشم، از کارهای مربوط به بچه تا سایر امور خانه را انجام میدهم.
رابطهها محکم تر میشود
دکتر الهام طاهری، متخصص روانشناسی بالینی و مدرس دانشگاههای فردوسی و علوم و تحقیقات دانشگاه آزاد اسلامی نیز در خصوص شرایط کاری خود میگوید: در بعد از ظهر از ساعت سه تا هشت شب مطب هستم، ولی برخی از روزها ممکن است به استثنا کار مطب طولانی شود. تقریباً میتوان گفت، ساعت کاری کمی نداریم و نمی توانم بگویم هیچ مشکلی وجود ندارد، اما در رابطه ما مشکلی ایجاد نکرده است، حتی روابط قوی تر هم میشود، به شرطی که مدیریت مناسبی صورت گیرد.
این استاد دانشگاه در خصوص چگونگی ایفای نقش مادری و تدریس در دانشگاه و مدیریت این دو میگوید: تربیت کودک زمان خاصی را نیاز دارد که من در خانه نیستم، اما یک مادر خانه دار، زمانش را با فرزندش میگذارند. ممکن است فرزند در ساعات عصر از لطف حضور مادر بی بهره باشد، چون مادر سرکار است که این مسأله همان مشکلات زندگی به حساب میآید. با این حال، مشکلات نبود مادر برای فرزند موقعیت اجتماعی خانوادگی و رضایتش را به دنبال دارد. مهمترین نکته در این نوع زندگی، استقلال کودک است که یاد میگیرد در نبود خانواده اش امور خود را مدیریت کند، اما باید در کنار فردی قابل اعتماد مثل پدر یا مادربزرگ باشد.
وی در خصوص انجام امور منزل و مشارکت دکتر امیری در این امور هم میگوید: بیشتر کارهای منزل را من انجام میدهم، اما همسرم هم به من کمک میکند. با این حـال من نمی تـوانم زن خانه دار خوبی باشم و مدعی شوم خانه ای خیلی مرتب مثل همه خانههای زنان خانه دار دارم. ولی باید اولویت بندی کنم، چون ابتدا باید مادر خوبی باشم، زیرا تربیت کودک یک زمان طلایی دارد، بعد یک همسر خوب باشم و سپس یک درمانگر خوب. با توجه به اینکه تنها نصف روز در خانه هستم، ترجیح میدهم خودم برای فرزندم غذا درست کنم تا آن گرمای غذا در خانه باشد و خودم به او غذا بدهم. ولی به هر حال باید کسی به من کمک کند. در کنار مزایایی که شغل من دارد، ممکن است خانه معمولی مرتبی نداشته باشم که البته همسرم هم آن را قبول کرده است.
باید از یکدیگر کمک بخواهیم
وی در پاسخ به این پرسش که با توجه به همسنخ بودن رشته تان، آیا موردی بوده که در امر طبابت بیماری از همسرتان کمک بگیرید، میگوید: این اتفاق افتاده است، چون بر اساس قواعد اخلاقی حرفه ای شغلمان یک بند داریم که میتوانیم از همکار روانشناس خودمان کمک بگیریم و این اتفاق میافتد. گاهی بیماری مراجعه میکند که باید از همفکری کسی که قبولش دارم، مثل همسرم، به عنوان هم رشته ای و همکار برای بهبود این بیمار استفاده کنم. حتی اگر قرار است از همسرم برای کارم کمک بگیرم، در زمان هایی که باید برای زندگی خودمان زمان بگذاریم، مطرح نمی کنم و در واقع زمان و مکان کاری و شخصی کاملاً مجزاست.
وی میافزاید: برای خودمان یک «باید» گذاشته ایم که باید علاوه بر کار، تفریح هم داشته باشیم و به رستوران و بوستان هم برویم.



نظر شما