۱۲ مرداد ۱۳۹۶ - ۱۲:۱۱
کد خبر: 552673

نگاهشان که می‌کنی انگار «دعوا» می‌کنند!... مدام آستین و بازوی هم را می‌کشند و رو به کسی که مقابل‌شان مسئول حساب و کتاب «غذاخوری» است؛ چیزی می‌گویند.

۱ـ رنگ و بوی دوستی

نگاهشان که می‌کنی انگار «دعوا» می‌کنند!... مدام آستین و بازوی هم را می‌کشند و رو به کسی که مقابل‌شان مسئول حساب و کتاب «غذاخوری» است؛ چیزی می‌گویند. کمی که بیشتر دقت می‌کنی، متوجه می‌شوی مشغول «تعارف‌ دوستانه» اند!... غذا خورده‌اند و حالا موقع حساب و کتاب شده‌ است!... همیشه موقع هزینه‌کردن و دست‌به‌جیب‌شدن، «جوهرة دوستی آدم‌ها» معلوم می‌شود.

۲ـ تنهایی نهایی

پیشوایان ما فرموده‌اند که خداوند، آدم‌ها را نیازمندِ هم آفریده است... تا رو به هم آورند و در خواهندگی نیازها، دوستی‌ها پیدا شوند... و دوستی‌ها، آدم‌ها را در رشد و «پرداختگی روحی» یاری کنند. گویا قرار است تنهایی آدم‌ها در میان خود و درون‌شان باشد نه در میان آدم‌ها. خداوند، «پیوستگی با آدم‌ها» را وسیلة رسیدن آنان به تنهایی حقیقی... تنهایی بالابرنده و متعالی کرده است. انگار دوستی را وسیله‌ای برای رسیدن آدم‌ها به تنهایی حقیقی و یافتن «رفیق» ی کرده که «بالاترین رفیق» همة آدم‌هاست.  

۳ ـ بازی یکسره

آدم‌ها در نیازمندی به هم، گوناگون‌اند. گاهی نسبت خواسته‌ها برابر است... به اندازه‌ای که از کسی خواهشی می‌کنند؛ نیازهای او را نیز برطرف می‌کنند... و گاهی مدام می‌خواهند و هنگام جبران و لطف متقابل، «جاخالی!» می‌دهند... گاهی هم «می‌خواهند»... می‌گیرند... اما در شرایط مشابه، «توان جبران ندارند»... اما «می‌خواهند» که جبران کنند. پیشوایان ما فرموده‌اند برندگان حقیقی بازی دوستی، آنان‌اند که مدام... یکسره و بی‌چشمداشت، می‌بخشند و دست دیگران را می‌گیرند.

۴ ـ یک بار جستی ملخَک!

گاهی لطف بعضی‌ها چنان بزرگ، به‌موقع و دلنشین است که هرچه تلاش کنیم در جبران آن (با همان اثر) موفق نخواهیم شد. تلاش ما در جبران محبت دوستان، اندازة علاقة ما را به «ادامة ارتباط دوستی»، نشان می‌دهد. آنان که مدام از دوستان‌شان توقع می‌کنند و در هنگام جبران، می‌گریزند؛ گرفتار «زرنگی‌های چندش‌آور» اند... و دیر یا زود، در ذهن دوستان‌شان رسوا خواهند شد.

۵ ـ صحرای گرفتاری

پیشوایان ما دوستی را مهم دانسته‌اند... فرموده‌اند که خداوند در روز قیامت، دوستان را با دوستان‌شان می‌سنجد... و بعضی از دوستان را به خاطر دوستی با بعضی از بزرگان، می‌بخشد و بهشتی می‌شوند... و بعضی‌ها «گرفتار» دوستی با بعضی از آدم‌ها خواهند شد. فرموده‌اند بعضی از آدم‌های گرفتار و جهنمی، مدام خودشان را به خاطر دوستی با بعضی از آدم‌ها سرزنش می‌کنند.

۶ ـ بودن و ماندن

بزرگان تأکید کرده‌اند که دوستی وقتی معنای درستی خواهد داشت که دوستان، در غم و شادی به داد هم برسند و «باشند»... در تلخ و شیرین زندگی هم، یار و همراه هم باشند... آبروی هم را نبرند... کاستی‌های رفتاری و زندگی هم را اصلاح کنند... و همة اینها تا پایان زندگی باشد... نه پایان رفاقت!... و حتی از قول پیشوایان ما گفته‌اند که کمترین اندازة «صدقه»، شنیدن دردِ دل دیگران است.

‌۷ ـ بسته‌های مهر

دوستی ما با پیشوایان یا بزرگانی که از دنیا رفته‌اند نیز آداب و قاعده‌هایی دارد... از ما خواسته‌اند که دوستی ما «دوطرفه»  باشد اما پیشوایان و درگذشتگان، نیازی به جبران ندارند... پیشوایان ما فرموده‌اند پایبندی ما به پیمان‌های خوب‌بودن و خوب‌ماندن... همان پیمان‌ها که در حرم‌ها با ارواح پیشوایان و بزرگان می‌بندیم، هدیه‌های متقابل ما در جبران دوستی آنان است.

‌۸ ـ تقارن فضل و حکمت

«زیارت»، مجال تازه‌کردن دوستی‌های ما با پیشوایان و بزرگان است. فرصتی است که گه‌گاه نصیب ما می‌شود تا به جای همة نذرها و خواسته‌های پیشین، از دعای خیر و شفاعت پیشوایان و بزرگان تشکر کنیم و «پیمان دوستی» مان را تازه کنیم... پیمانی که محافظ مطمئن ما در مقابل سختی‌های دنیاست. بزرگان گفته‌اند بهترین هدیة ما در زیارت، پیمان «شباهت به پیشوایان در زندگی» است. / دریافت، تلخیص و بازنویسی‌ از کتاب شریف «مَفاتیح‌الجَنان»، چاپ اول (بی‌تاریخ) از شرکت «اسوه». صفحة ۸۳۳. از دعای بعد از زیارت‌نامة حضرت «امام‌رضا(ع)»:  ـ (... و اَبلِغ اَئِمَّتی سلامی و دُعایی... و شَفِّعْهُم فی جَمیع ماسَئَلْتُکَ... و اَوْصِل هَدیَّتی اِلَیهِم کَما یَنبَغی لَهُم...) خدای من!... سلام را شایستة تقدیم به پیشوایانم فرما!... و از سوی من، هدیه‌ای تقدیم آنان شود که شایستة آنان باشد... و لطفی کن و هدیه‌ام را پیوسته و والا فرما!

منبع: روزنامه قدس

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.