جشنواره جهانی فیلم فجر با انتخاب برترین فیلم هایش به کار خود پایان داد. هیئت داوران جشنواره از میان فیلم‌های به نمایش درآمده از چهارسوی جهان، فیلم سینمایی «جوان روسی» محصول 2019 روسیه را به عنوان بهترین فیلم انتخاب کردند.

آرش شفاعی

جشنواره جهانی فیلم فجر با انتخاب برترین فیلم هایش به کار خود پایان داد. هیئت داوران جشنواره از میان فیلم‌های به نمایش درآمده از چهارسوی جهان، فیلم سینمایی «جوان روسی» محصول 2019 روسیه را به عنوان بهترین فیلم انتخاب کردند.

این فیلم که ساخته الکساندر زولوتوخین است، در نخستین نمایش خود در یک فستیوال آسیایی موفق شد به این عنوان دست یابد. کارگردان فیلم متولد 1988 در اوکراین است و دوره پنج ساله فیلمسازیِ الکساندر سوخوروف را در دانشگاه کاباردینو- بالکاریا طی کرده است. کارگردان از سنت آشنای سینمای روسیه که ریشه در سینمای قرن بیستم اتحاد جماهیر شوروی دارد، برآمده است و با اتکا به این سنت فیلمسازی در جهت نوآوری استفاده کرده است.

فیلم زندگی یک پسر روستایی روس را روایت می‌کند که در هوای کسب پیروزی، خود را به خط مقدم جبهه‌های جنگ جهانی اول می‌رساند اما در همان نخستین رویارویی با صفوف دشمن، به دلیل استنشاق گاز شیمیایی، کور می‌شود ولی اصرار دارد که در ارتش باقی بماند و به روستایش بازنگردد. او مأمور است با یک وسیله بزرگ صدای هواپیماهای آلمانی را تشخیص دهد و یکبار در این کار موفق می‌شود. او سرانجام به دست نیروهای آلمانی به همراه دیگر همرزمانش اسیر می‌شود. فیلمساز تنها به روایت داستان پسربچه اکتفا نکرده است بلکه به صورت موازی، تمرین یک گروه بزرگ ارکستر را نیز نشان می‌دهد که براساس این فیلم و داستان زندگی پسرجوان روس، قرار است یک قطعه موسیقایی بسازند. فیلم در رفت و آمد مدام میان سرنوشت جوان روس در جنگ جهانی اول و گروه کنسرت امروزی است و هرچه بیشتر پیش می‌رویم، تأثیرگذاری، سادگی، لجاجت و تلاش پسرجوان را برای اثبات خود بر جوانانی که در این روزگار زندگی می‌کنند و قرار است موسیقی بنوازند، بیشتر نشان می‌دهد.

فیلمساز سعی کرده است در روایت جوان هموطن خود، لحنی بی‌طرفانه بگیرد. لحن خنثی و خونسرد روایت فیلم موجب شده است، کارگردان بتواند لحظاتی حسی و انسانی بیافریند. در این داستان، با حماسه‌ای ساختگی از جانفشانی‌های ارتش روسیه چنانکه سنت سینمای شوروی است، رو به رو نیستیم. در برابر ارتش اشغالگر آلمان نیز مجموعه‌ای از افراد سبک مغز و بی‌رحم نیستند. هم در صفوف ارتش روسیه، تبعیض، نامردمی، خودخواهی و حسادت وجود دارد و هم در صفوف ارتش آلمان، انسان‌هایی که در برابر فردی معلول، دست از خشونت نظامی بردارند و به او کمک کنند. به همین دلیل فیلم توانسته است پسر روس را به خوبی مرکز توجه فیلم کند، نه به این دلیل که روس است و باید از او چهره‌ای ابرقهرمان ساخت بلکه به این دلیل که انسانی است که سعی دارد با تلاش و جانفشانی خود را ثابت کند و بر مشکلات ناشی از معلولیتی که با آن دست و پنجه نرم می‌کند، غلبه کند. تأثیرگذاری او بر جوانانی که امروز و در وضعیتی مرفه و در آرامش، زندگی او را بر پرده سینما می‌بینند، از جنس تأثیرگذاری‌های نژادی و قومی نیست بلکه تأثیری فرازمانی و عاطفی است.

فیلم با این روایت موازی توانسته است، هم قالب‌شکنی کند و هم درباره این سخن بگوید که احساسات انسانی و همدردی نوع بشری به زمان و مکان محدود نیست. نمونه‌ای از همراهی و گره خوردگی فرم و مضمون در یک فیلم، از سینمای امروز روسیه که سنت فرمالیستی خود را در نگرشی نوین به سینما گره زده است.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.