۱۲ اردیبهشت ۱۳۹۸ - ۱۱:۲۶
کد خبر: 654561

 بالیدن و افتخار کردن به دانشمندان، قهرمانان و نخبه‌های ایرانی که سال‌هاست در گوشه و کنار دنیا، پرچممان را بالا نگه داشته‌اند، چیز بدی نیست. کداممان تا امروز با خبر درخشش فلان مهندس، پروفسور، متخصص و نخبه ایرانی در فلان سازمان و مؤسسه آمریکایی یا اروپایی حال نکرده‌ایم و موجی آمیخته از شوق و افتخار زیر پوستمان ندویده است؟

مجید تربت‌زاده /

 بالیدن و افتخار کردن به دانشمندان، قهرمانان و نخبه‌های ایرانی که سال‌هاست در گوشه و کنار دنیا، پرچممان را بالا نگه داشته‌اند، چیز بدی نیست. کداممان تا امروز با خبر درخشش فلان مهندس، پروفسور، متخصص و نخبه ایرانی در فلان سازمان و مؤسسه آمریکایی یا اروپایی حال نکرده‌ایم و موجی آمیخته از شوق و افتخار زیر پوستمان ندویده است؟ حتی با داستان‌های غیرواقعی و افتخارهای کاذب به اینکه مثلاً مشاهیری مانند انیشتین، نیوتن و... هم در اصل ایرانی بوده‌اند... چرخ بزرگ‌ترین صنایع غرب دارد به دست مهندسان ایرانی‌الاصل می‌چرخد... مشهورترین آزمایشگاه‌های علمی جهان را ایرانی‌ها می‌چرخانند هم خیلی مشکل نداریم... بالاخره سایت‌ها و نشریات زرد و علاقه‌مندانش هم باید چیزی برای نوشتن و افتخار کردن به آن داشته باشند!

 9 مرد موفق

اگر می‌پرسید: پس در چه چیز و کجای ماجرا مشکل وجود دارد؟ به این تیتر افتخارآمیز توجه کنید: «گوگل، فیس‌بوک، آمازون و یاهو محفل درخشش مهندسان نخبه ایران»! البته این مطلب را نه از سایت‌ها و نشریات زرد که از یک و چند خبرگزاری معتبر برداشته‌ایم. بنابراین در آن نه باید با دروغ مواجه شویم و نه با خیال‌پردازی و بزرگنمایی. خبرگزاری معتبر در ادامه این تیتر می‌نویسد: «... قصد داریم تنی چند از ایرانیان موفق در عرصه فناوری جهان را معرفی کنیم که با توجه به توانایی‌های بالا و موفقیت‌هایی که در کارشان کسب کرده‌اند، نامشان کمتر در محافل خبری شنیده شده است... می‌خواهیم ۹ مرد موفق ایرانی که در سپهر فناوری دنیا می‌درخشند اما شاید نورشان هنوز به چشم ما نرسیده را معرفی کنیم...». در فهرست 9 مرد موفق معرفی شده چشممان به «کامران الهیان» هم می‌افتد. مشکل دقیقاً از همین جا آغاز می‌شود. با تجربه زیادی که در نخبه شناسی و افتخار کردن به مشاهیر ایرانی داریم و با مراجعه به آنچه تا امروز از سوابق «الهیان» خوانده و شنیده‌ایم، درمی‌مانیم که باید در مقابل موفقیت‌ها و جایگاه و مقام «الهیان» سر تعظیم فرود بیاوریم و مشغول افتخار کردن شویم یا اینکه دوباره دست به کار شویم و گذشته و سوابق این مدیر و نخبه ایرانی را آن‌طور که رسانه‌ها و خبرگزاری‌های معتبر دیگر در سال‌های پیش نوشته‌اند و نورش به چشم ما رسیده، زیر و رو کنیم؟

«الهیان» به روایت خودش

من پس از گرفتن دیپلم در دبیرستان البرز تهران، ایران را در سن 18 سالگی به مقصد آمریکا ترک کردم... در دانشگاه یوتا ادامه تحصیل دادم... من در 22 سالگی دو مدرک کارشناسی و یک کارشناسی ارشد در رشته‌های ریاضی و مهندسی رایانه گرفته بودم... پس از پایان در شرکت hp مشغول به کار شدم و مراحلی را پشت سرگذاشتم... مدتی به استنفورد رفتم و دوره طراحی مدارهای مجتمع را گذراندم... من در hp یک تراشه طراحی کردم... البته آن موقع اشکالاتی داشت که درست کار نمی‌کرد... ایده‌ای هم برای استفاده از گرافیک کامپیوتری در توسعه نرم افزار و کمک به مهندسان تراشه پیشنهاد دادم... پیشنهادم رد شد...گفتند جوان و بی‌تجربه هستی... شرکت را با چهار نفر از همکارانم ترک کردم تا شرکت خودم را راه بیندازم... سال 1981 با چند نفر دیگر شرکت CAE را تأسیس کردم که روی سامانه‌های اتوماسیون کار کردیم... بعد از سه سال فعالیت، شرکت ما به مبلغ 75 میلیون دلار توسط شرکت تکترونیکس خریداری شد... در سال 1989 شرکت «مومنتا» را راه‌اندازی کردیم... ایده بزرگی را دنبال می‌کردیم، در حالی که هنوز شبکه و اینترنت و اتصال رایانه‌ها به شبکه مطرح نشده بود ولی من برای نخستین بار به دنبال فناوری صفحه لمسی رفتم و رایانه‌های جدیدی طراحی کردیم که به Pentop معروف شد...

به روایت افتخارکنندگان

در توصیف‌هایش، اهل اغراق نیست. یعنی تا اینجای کار اگر بی‌انصاف نباشیم «الهیان» واقعاً نخبه است و همه آنچه درباره توانایی‌ها و ایده‌هایش گفته و نوشته بدون کم و کاست درست است و می‌شود به آن‌ها افتخار کرد. برای اینکه یقین کنید «الهیان» اغراق نکرده و بی‌دلیل از خودش تعریف نکرده است به بخشی از تعریف و تمجیدهایی که سایت‌های معتبر فارسی و غیرفارسی درباره‌اش نوشته‌اند، دقت کنید: «محصولات تولیدی آن‌ها در شرکت «مومنتا» بسیار مورد استقبال قرار گرفت و کارها بسیار عالی پیش رفت... کارآفرین ایرانی که روزگاری طرح، ایده‌ها و نوآوری‌هایش در hp به بهانه‌های مختلف رد شده بود، موفق شد در شرکت‌های خود ساخته، به رؤیاهایش رنگ تحقق بزند و بسرعت پیشرفت کند...«الهیان» اکنون ریاست هیئت مدیره «گلوبال کاتالیست پارتنرز» (Global Catalyst Partners) را برعهده دارد. این شرکت یک شرکت بین‌المللی، متمرکز بر فناوری است... او یک کارآفرین بدون مرز هم به شمار می‌آید که پروژه‌های بشردوستانه زیادی را با محوریت سرمایه‌گذاری در بخش فناوری در کشورهای مختلف جهان به مرحله اجرا درآورده است...».

روایت‌های دیگران

اگر تا امروز نام «کامران الهیان» را نشنیده بودید و اگر شما هم تا اینجای مطلب مثل ما، موجی از افتخار و غرور زیر پوستتان دویده، باید پیش از ادامه مطلب متوجه باشید که مشکل دقیقاً از همین قسمت مطلب شروع می‌شود طوری که ممکن است شما با احساس غرور ملی و میهنی‌تان دچار چالش شوید!

واقعیت این است که ماجرای «الهیان» و شهرت کارآفرینی‌اش، برخلاف گفته آن خبرگزاری رسمی و معتبر، تا امروز خیلی هم ناگفته و ناپیدا باقی نمانده است. بخش‌هایی از آن را بالاتر خواندید و بخش‌های دیگرش را حالا می‌خوانید.

از شبکه «رهبران جوان جهانی» یا همان «YOUNG GLOBAL LEADERS» چیزی شنیده‌اید؟ خیلی از سایت‌های داخلی در اریبهشت ماه سال 1394 درباره این شبکه گفتند و نوشتند. این تشکیلات در ظاهر به صورت یک مجموعه غیرحاکمیتی فعالیت می‌کند و حمایت‌کننده آن باز هم در ظاهر فقط دولت سوییس است و تلاش می‌کند نخبگان تأثیرگذار بر جوامع محلی را یافته و آن‌ها را جذب خود کند. این شبکه که سیاست جهانی شدن را ترویج می‌کند و شعارش این است که رهبران جوان جهان متعهد به پرداختن به اصول و سیاست‌های جهانی شدن هستند، زیرشاخه‌ای از «مجمع جهانی اقتصاد» است و مهم‌ترین حامیان آن هم در ترویج سیاست‌های جهانی‌سازی، شرکت‌های بزرگ سرمایه‌گذاری هستند. در بحث جهانی‌سازی هم، مهم‌ترین هدف این است که با ایجاد شبکه‌های اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و نخبگانی موازی با ساختار حاکمیت هر کشور، سیستم حاکمیتی را تضعیف کنند. در چنین وضعیتی تشکل‌ها و تشکیلاتی مانند «شبکه رهبران جوان جهانی» موظفند با راه‌اندازی شرکت‌ها و نهادهای مختلف در کشورهای هدف، با ارائه خدمات علمی به نخبگان، آن‌ها را با سمت و سوی سیاست‌های جهانی همگام و هماهنگ کنند.

این پُل به کجا می‌رسد؟

در بخشی از سند امنیت ملی آمریکا آمده است که: «ما در حال به ‌دست گرفتن ابتکار عمل برای ایجاد روابط جهانی و شناسایی رهبران آینده در دولت، کسب و کار و اتصال آن‌ها به یکدیگر و جامعه مدنی و مهارت‌های مورد نیاز برای رشد کردن آن‌ها هستیم». لابد در راستای همین بخش از سند امنیت ملی آمریکایی‌هاست که در بهار سال 1394 مجموعه‌ای از مدیران موفق و تاجران نوآور و کارآفرینان کشورمان به دعوت یک مجموعه ایرانی- آمریکایی- اسرائیلی، تلاش کردند پلی بزنند میان ایده‌های مبتکرانه ایرانی و شرکت‌های سرمایه‌گذار خارجی. ظاهر ماجرا هم که بحث برگزاری کنفرانس برای توسعه تجارت، حمایت از نخبگان، ارائه طرح‌های نوآورانه و مسائلی از این قبیل است. مشکل اما اینجاست که یک سرِ این پل می‌رسد به شرکت‌هایی که مرتبط با همان شبکه «رهبران جوان جهانی هستند»! جالب‌تر اینکه به قول برخی خبرگزاری‌ها و روزنامه‌های داخلی در میان نام بیش از 20 نفر از سرمایه‌داران و کارآفرینان بزرگ آمریکایی یا عرب که برگزارکننده کنفرانس و حمایت‌کننده زدن این پل هستند، چند نام وجود دارد که حسابی می‌درخشند... فقط یکی از این نام‌ها «کامران الهیان» است!

بهایی و صهیونیست!

خبرگزاری‌ها و روزنامه‌هایی که در سال 94 خبر این کنفرانس را منتشر کردند درباره برگزارکنندگان آن نوشته‌اند: «از جمله آن‌ها می‌توان به کامران الهیان بهایی صهیونیست اشاره کرد! الهیان هر چند در تعریف خود از عبارت «کارآفرین» استفاده می‌کند، اما او درحقیقت یک مدیر شبکه‌سازی اجتماعی در کشورهای مورد نظر آمریکا و اسرائیل است. الهیان و همسرش سال‌هاست با همکاری اعراب ثروتمندی همچون ولید بن طلال سعودی و خانواده عرب- اسرائیلی «خوری»، در فلسطین اشغالی برنامه‌های آموزشی با هدف مدیریت فضای سیاسی بحرانی میان اعراب و اسرائیل را دنبال می‌کنند. روش کارشان هم شبکه‌سازی اجتماعی و راه‌اندازی و اداره انواع سازمان‌های به اصطلاح مردم‌نهاد با هدف تربیت نسل آینده (رهبران جوان) است». الهیان در این کنفرانس سخنرانی کرده و گفته بود: «ما با تعدادی از استادان دانشگاهی که کارآفرینی تدریس می‌کردند، دیدار کردیم. سپس با وزارت خارجه آمریکا درباره برگزاری این کنفرانس مذاکره کردیم و آن‌ها پذیرفتند در صدور ویزا برای ایرانیانی که به این کنفرانس می‌آیند، همکاری کنند»!

افتخار نمی‌کنیم

خدا کند توی ذوق کسی نزده باشیم و مزاحم احساسات افتخار برانگیز برخی‌ها نشده باشیم. ما هم مثل شما، نخبه بودن و کارآفرینی و البته قدرت شبکه سازی و پول درآوردن «الهیان» را باور کرده‌ایم. همچنین بهایی بودن و همکاری اقتصادی و سیاسی‌اش با رژیم صهیونیستی و شاهزاده‌های سعودی را باور کرده‌ایم. این را هم براساس تجربیات این چند ساله و اتفاق‌هایی که در کشورمان افتاده می‌دانیم که مدت‌هاست اگر پروژه نفوذ، جاسوسی و کارهایی از این دست مطرح می‌شود، نخستین پوشش برای آن استفاده و سوءاستفاده از چهره‌های موجه علمی، اقتصادی و هنری و تشکل‌ها و نهادهای به ظاهر جهانی و مستقل است. بنابراین همیشه مراقبیم، احساسات افتخارآمیزمان را بی‌حساب و کتاب خرج نکنیم!

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.