۱۷ اسفند ۱۳۹۹ - ۱۰:۰۶
کد خبر: 742961

ادوارد لوسی اسمیت؛ نویسنده، شاعر و منتقد هنری برجسته انگلیسی در سال ۱۹۳۱ میلادی متولد شد. او پس از تحصیل در رشته تاریخ در کالج مرتون آکسفورد چندی در نیروی هوایی سلطنتی بریتانیا فعال بود و سپس به طور کامل به نویسندگی روی آورد.

ایران یک فرهنگ بزرگ جهانی است

همزمان فعالیت‌های شعری خویش را آغاز کرد و به عضویت مجموعه «گروپ» درآمد. در دهه ۸۰ میلادی برنامه‌های متعددی را برای تلویزیون بی‌بی‌سی با محوریت گفت‌وگو با هنرمندان تولید کرد. اسمیت با تمرکز روی حوزه نقد هنری به یکی از چهره‌های نامدار این گستره بدل شد. او بیش از ۱۰۰ کتاب را در حوزه‌های شعر، داستان، نقد هنری و... منتشر کرده است. کتاب‌های گوناگونی از او به زبان فارسی ترجمه و منتشر شده که شاید مشهورترین آن‌ها کتاب دوجلدی «آخرین جنبش‌های هنری» باشد.

آنچه در ادامه می‌خوانید گفت‌وگوی اختصاصی با این منتقد هنری سرشناس است.

شما چه تعریفی از نقد هنری دارید؟ آیا نقد هنری گونه‌ای ارزش‌گذاری آثار هنری است؟

بستگی به این دارد که منظور شما از ارزش‌گذاری چه چیزی باشد؟ آیا مقصود ارزش‌گذاری مالی است؟ یا یافتن گونه‌ای وابستگی تاریخی است؟ یا رویکرد زیبایی‌شناسی دارد؟ اگرچه داوری درباره ارزش‌های زیبایی‌شناختی اثر همواره جستاری ذهنی و ذهنیت‌گراست و به چارچوب فرهنگی که اثر در آن ساخته می‌شود، بستگی دارد.

 دنیای هنر فریبنده و شگفت‌انگیز است و هنرمندان بسیار محبوب و پرطرفدار هستند؛ چرا کوشش نکردید به جای منتقد هنری یک هنرمند تمام‌عیار باشید؟

من در زمینه هنر- صنعت تعلیم نیافته‌ام و مهارت هنری فرا نگرفته‌ام. همین طور باید بگویم سرشت من به گونه‌ای است که ذاتاً غیررقابتی به حساب می‌آیم. هنگامی‌که عکاسی دیجیتال آغاز شد، فکر می‌کردم به یک عکاس خوب بدل شده‌ام، ولی تصاویری که من می‌گیرم بیشتر شخصی و خصوصی هستند. اگر بتوانم آن‌ها را در برابر دید قرار می‌دهم.

 درباره «گروپ» و کوشش‌های شاعرانه خود توضیح دهید.

«گروپ» یک گروه شعری بود که در دهه ۱۹۵۰ میلادی به وسیله فیلیپ هابسبام -که از پیروان دکتر لیویس (فرانک ریموند لیویس) بود- در لندن بنیان نهاده شد. هنگامی که فیلیپ به بلفاست رفت من سرپرستی و مدیریت گروه را بر عهده گرفتم. این جمع، محلی برای مباحثه و گفت‌وگوی گروهی از شاعران بود که هر هفته در خانه من یکدیگر را ملاقات می‌کردند. در هر نشست این گروه، تنها یک نفر به ارائه گفتار می‌پرداخت. این گفت‌وشنودها سرسری و پیش پا افتاده نبود. همه اعضا به دانشگاه نرفته بودند و همه آن‌ها انگلیسی نبودند؛ پیتر پورتر استرالیایی و دیوید وِویل کانادایی بود. بیشتر اعضای «گروپ»، البته نه همه آن‌ها مرد بودند. هابسبام، هنگامی که در بلفاست بود، یک گروه خواهرخوانده را بنیان گذاشت که سرشناس‌ترین عضو آن سیموس هینی (شاعر ایرلندی) بود. ما یکسری کاغذ را که «برگه آهنگ» نامیده بودیم با یکدیگر ردوبدل می‌کردیم. برگه‌های آهنگ که به شکل سیکلوستیپ (گونه‌ای چاپ) کپی شده بودند، پیش از برگزاری هر نشست برای اعضا در لندن ارسال می‌شد. البته این مربوط به زمانی است که هنوز اینترنت وجود نداشت. به‌ طور کلی امروزه «گروپ» به عنوان جانشینی برای «موومنت» در نظر گرفته می‌شود. با این‌همه باید گفت که گروپ دوگانگی‌هایی نیز با آن داشت.

 شما شاعر و داستان‌نویس هستید. این‌ها چه ارتباطی با نقد هنری دارند؟

به‌راستی، چیزی که وجود دارد میل به نوشتن است. من همیشه به چیزهای دیداری علاقه‌مند بودم. در روزگار کودکی و نوجوانی غرق در باستان‌شناسی بودم و کاری با واژگان نداشتم. در دانشگاه هم تاریخ خواندم و نه زبان انگلیسی.

 یک منتقد هنری چه ویژگی‌هایی دارد؟

خدا می‌داند. بیشتر منتقدان هنری که من می‌شناسم کار خویش را از یک نظریه – یا برخی نیز احتمالاً از یک موقعیت سیاسی یا اجتماعی آماده و فراهم – آغاز می‌کنند و در راستای مطابقت آنچه می‌بینند با مواضع پیش‌فرض، می‌کوشند. من سعی می‌کنم به چیزی نگاه کنم و سپس بگویم: به من بگو که چه چیزی هستی. زود باش، من را غافلگیر و شگفت‌زده کن.

 هنر سویه‌های سلیقه‌ای و ذوقی دارد. چگونه یک منتقد هنری می‌تواند جنبه‌های ذوق هنری را مورد ارزیابی و سنجش قرار دهد؟

منتقد هنری قادر به ارزیابی دقیقی نخواهد بود. او تنها می‌تواند به چیزی نگاه کند و بگوید «این چگونه به من تلنگر می‌زند؟» آن گاه این پرسش را طرح کند که: جنبه‌های گوناگون هنری این اثر چگونه با آنچه فکر می‌کنم از پیش می‌شناسم همخوانی دارد یا برعکس همخوانی ندارد؟ و اگر به نظر می‌رسد که همخوانی ندارد، چگونه می‌توانم تفاوت را ارزیابی کنم؟ ارزیابی همیشه بخشی از ذهنیت خواهد بود. همچنین این ارزیابی بی‌برو برگرد تحت تأثیر زمینه فرهنگی است که منتقد مورد نظر در آن قرار دارد. در نقد هنری چیزی به نام صفحه تمیز و شفاف (ضمیر پاک) و معصومیت (بی‌طرفی) دیدگاه وجود ندارد.

 نقد هنری چه هدفی را دنبال می‌کند؟

به‌ طور کلی می‌توان گفت آرمان نقد هنری فهمیدن چیزهایی است که شما نمی‌دانید که این حتی شامل چیزهایی است که درباره خودتان هم نمی‌دانید. با این‌ همه گفتن آن‌ها به مردم هدف است.

 پیوند نقد هنری با حوزه اخلاق چیست؟

از آنجا که در روند نقد هنری پاره‌ها و مؤلفه‌های بزرگ و مهم ذهنی وجود دارند و این نقد تأثیر زیادی از فرهنگ پذیرفته است، روشنگری درباره این پرسش، مشکل است. ممکن است شما (منتقد هنری) در زمان خودتان اخلاقی رفتار کنید ولی از نظر نسل بعد، این رفتار چنین نخواهد بود. آیندگان قضاوت‌کنندگان سختی خواهند بود. 

 یک منتقد برای شکل دادن به یک نقد هنری چه گام‌هایی برمی‌دارد؟

نگاه کردن، اندیشه کردن، زیر و رو کردن ذهنیت ابتدایی و حتی اگر لازم بود پژوهش و جست‌وجو. زدودن جو حاکمی که می‌گوید: «ولی همه فکر می‌کنند که...». 

 منتقد هنری از چه دانشی و چگونه برای نقد آثار هنری استفاده می‌کند؟

نقد هنری فرایندی سخت و تا اندازه‌ای استدلالی است.

 میان نقد هنری شفاهی و مکتوب تفاوتی وجود دارد؟

این دو گونه نقد تفاوت چندانی با یکدیگر ندارند، ولی نقد و اظهار نظرهای شفاهی به دلایلی واضح چندان موثق و قابل اتکا نیستند.

 در طول تاریخ چه دگرگونی‌هایی در نقد هنری ایجاد شده است؟ به سخن دیگر، نقد هنری به چه دوره‌هایی تقسیم می‌شود؟

سنجه‌های هر جامعه‌ای درباره آنچه ما «نقد هنری» می‌نامیم، متفاوت است. دسته‌بندی نقد هنری به دوره‌های گوناگون شدنی است، ولی به نظر می‌رسد این کار کمی خام و بی‌فایده است.

 گسترش ویروس کرونا جهان را دگرگون ساخته است. در چنین شرایطی، چه دگرگونی‌هایی در تولید آثار هنری رخ می‌دهد؟

ما هنوز در این‌ باره چیزی نمی‌دانیم. برای نتیجه گرفتن هنوز خیلی زود است. به نظر می‌رسد دگرگونی‌های مهمی مانند اهمیت و توسعه روزافزون وب پیش از شکل‌گیری همه‌گیری کرونا در حال وقوع بود. شبکه جهانی ضمن بیشتر در دسترس قرار دادن اثر هنری برای همگان به این واقعیت نیرو بخشید که فرهنگ دیداری فقط در یک وحدت معنا ندارد. این یک جمع متکثر است.

 مفهوم تاریخ هنر برای ما روشن است. لطفاً درباره تاریخ تاریخ هنر و اهمیت آن بگویید.

به طور عمده تاریخ هنر و نقد هنری به این سمت و سو کشش دارند که به مخاطبان و گاهی به منتقدان و مورخان تاریخ هنر بگویند که چه کسانی هستند. گاهی اوقات هم بدون اینکه به راستی مفهومی داشته باشد به نقد یا بازگویی تاریخ هنر می‌انجامد.

 آیا مطالعه نقد هنری در درک و ارتباط مخاطب با اثر هنری اثرگذار است؟

شما می‌توانید این را آزمایش کنید. این می‌تواند یک هدف خوب باشد ولی در نهایت همیشه نمی‌توانید آن را به سرانجام برسانید.

 چه رابطه‌ای میان زیبایی‌شناسی و نقد هنری وجود دارد؟

یک رابطه حقه‌بازانه است. نظریه‌های زیبایی‌شناسانه بیشتر اوقات می‌توانند وضعیتی را که عملاً وجود دارد حذف یا دچار ابهام کنند.

 آینده نقد هنری را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

منتقدان هنری باید به کوشش خود ادامه بدهند. ممکن است در آینده کسی سپاسگزار باشد.

 شما هنر ایران را می‌شناسید. جایگاه هنر ایرانی در هنر جهانی چیست؟

ایران یک فرهنگ بزرگ جهانی همانند چین، روسیه، ژاپن، آمریکای لاتین و جهان عرب است. این فرهنگ سابقه طولانی دارد. لازم نیست برای متفاوت بودن تلاش کند یا دنبال چیزی باشد، به اندازه کافی متفاوت است.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.