«متولد زمستان» داستان انتظار است. انتظار هادی نصیری برای به یاد آوردن گذشته‌ای که بخشی از آن در پاریس و بخش دیگر در ایران جا مانده است. روایت مردی است که بار دیگر در زمستان از نو متولد می‌شود. تولدی که در یادآوری تعریف و خلاصه شده است. او در پی یافتن هویت خود است. سعی دارد هویت جعلی، تعریف‌شده و ساختگی را محو کند. برای این منظور راهی وطن می‌شود. در کوچه پس‌کوچه‌هایی که در آن‌ها زیسته، قدم می‌زند تا زندگی و طعم آن را دوباره بچشد. متولد زمستان، ماجرای از دست دادن است. از دست دادن معشوقه‌ای که در رؤیای ساختن مسیری مشترک بودند اما دست تقدیر راهشان را از هم جدا کرد. از دست رفتنی که از پس حادثه‌ای، به فراموشی سپرده شد. داستان حول محور حادثه و اتفاق پیش می‌رود. اتفاق‌هایی که نفس را در سینه مخاطب حبس می‌کند و نوعی تعلیق در پیشبرد ماجرا دارد. حادثه‌ای که معماگون می‌نماید. خواننده غرق در حوادث داستان، مشتاق است گره از معمای حاصل ‌شده باز کند.

انسان دوست دارد فراموش کند به خصوص اگر گناه کرده باشد. هادی نصیری، از این قاعده مستثنا نیست. جوان ۳۰ساله و سردبیر یک مجله پرفروش ایرانی که سه سال پیش به کما رفته و حالا با ذهنی مملو از کارها و آدم‌های فراموش شده، در فرانسه به هوش می‌آید.

فراموشی و تلاش برای یادآوری، در پیش رفتن داستان مؤثر است. اما عنصر پررنگ و برجسته روایت، مسئلۀ انتظار است. این‌ها در کنار هم با عکس‌ها و تصاویری که هادی داستان ورق می‌زند؛ بازیابنده هویت اوست. از این رو، عکس‌ها مثل پازل ماجراها و رویدادهای زندگی‌اش را دوره می‌کنند و ما قدم به قدم میان گذشته و حال همراه او پازل‌ها را کنار هم می‌چینیم تا داستان کامل شود.

در بخشی از داستان می‌خوانیم: «خاک فراموشی تمام سرش را پوشانده بود. خاک مسمومی که میان خودش با گیاهی که نزدیک به سه هفته در گلخانه تاریک پژوهشگاه نگهداری شده، فاصله انداخته بود. خاکی که از گذشته آمده بود و باید به آرامی و ظرافت، بدون آنکه خاطره‌ای را از بین ببرد، با قلم‌موی فیروزه‌ای رنگ زمان از دور جمجمه‌اش پاک می‌شد».

رمان «متولد زمستان» پرداخته محمدهادی عبدالوهاب با طراحی جلد مجید زارع ، در شمارگان هزار و ۵۰۰ نسخه و با قیمت ۵۵ هزار تومان از سوی نشر شهرستان ادب به تازگی منتشر شده است.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.