نوشتن از سردار شوشتری این بزرگمرد بی‌ادعا کار ساده‌ای نیست حتی حالا که ۱۲سال از شهادت او می‌گذرد.

عروج از سنگر وحدت

شهادتی که هفته وحدت را یادآور می‌شود. وقتی قرار شد برای نخستین بار ۱۰ سال پیش، از شهادت او بنویسم، می‌دانستم از پشت میز نوشتن و با گفت‌وگوهای تلفنی حق مطلب را برای این بزرگمرد نمی‌توان ادا کرد؛ او که همه تلاشش را در منطقه مردم مظلوم در سیستان و بلوچستان انجام داده است.

در مأموریت‌های مختلف به این منطقه دریافتم وجب به وجب این منطقه روایت‌های ناگفته بسیاری را از سردار بزرگ در دل دارد. از زاهدان به سراوان از سراوان به منطقه پیشین و محل شهادت سردار شوشتری و نوار صفر مرزی و روستاها حضور او را بارها در نبودش با کارهای ماندگارش می‌توان دید. «نورعلی شوشتری» در خانواده‌ای دهقان در ۱۴اسفند ۱۳۲۷ در خانواده‌ای ترک‌زبان در روستای ینگجه، بخش سرولایت نیشابور زاده شد. او پس از انقلاب ۱۳۵۷ و تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به عضویت این نهاد درآمد...

در طول سال‌های جنگ ایران و عراق شوشتری اغلب در جبههٔ خوزستان بود و در عملیات‌های سپاه در جنوب حضور فعال داشت. وی در عملیات مرصاد نقش فرماندهی برعهده داشت.

فرماندهی لشکر ۵ قرارگاه نجف و قرارگاه حمزه، همچنین جانشینی فرمانده نیروی زمینی سپاه بخشی از مسئولیت‌های نظامی- امنیتی اوست. او از اول فروردین ۱۳۸۸ با حفظ سمت، به فرماندهی قرارگاه قدس نیروی زمینی سپاه مستقر در زاهدان منصوب شد و در تاریخ ۲۶ مهرماه ۱۳۸۸ در همایشی به نام «وحدت اقوام و مذاهب سیستان و بلوچستان» که با شرکت عشایر بلوچ در منطقهٔ پیشین جریان داشت، در انفجاری انتحاری به همراه برخی از فرماندهان سپاه شهید شد. شوشتری تا زمان این ترور با درجهٔ سرتیپی، جانشین فرمانده نیروی زمینی سپاه بود.

روایت‌های حضوری

در همه مأموریت‌ها در گفت‌وگو با سران طوایف هر منطقه دریافتم، شهید سردار شوشتری برای تأمین مسائل نظامی سیستان و بلوچستان، تأمین اقتصاد و مسائل فرهنگی را در دستور کار قرار داده بود، محمدرضا شاهوزهی یکی از سران طوایف می‌گفت: هدف سردار این بود که با رسیدن به سطح اقتصادی و فرهنگی مطلوب، امنیت هم تأمین شود.

او همه تلاشش را کرد تا ذهنیت و نگرش مردم را به واقعیت‌ها و بضاعت‌های این استان پهناور معطوف کند. در استانی که با وجود همه تنگناها مناعت طبع و میهمان‌نوازی مردم قابل توجه است، بسیاری از مردم خاطره‌های مشترکی را از سردارشوشتری برایم تعریف می‌کردند، بارها سردار اعلام کرده بود به دنبال این نیستیم مقابل افرادی که چند لیتر بنزین را به‌ وسیله موتور با هزار مکافات بیرون از مرز می‌فروشند، بایستیم. او معتقد بود: باید برای این مردم کارآفرینی کنیم تا بتوانند خرج زندگی خودشان را با آبرومندی دربیاورند، حال اگر کار برای آنان فراهم شد و باز هم قاچاق کردند بعد با آنان مقابله می‌کنیم.

از طرح‌های کارآفرینی تا دفاع از مرز

در اطراف زاهدان برای بازدید از یکی از طرح‌های اشتغال‌زایی سردار، گلخانه زیبایی توجهم را جلب کرد. کاشت میوه‌های گلخانه‌ای و در مجاورتش حوضچه‌های پرورش ماهی اتفاق خوبی برای آن منطقه بود.

مرزها هم ماجراهای زیادی دارند. سردار شوشتری همه جوان‌هایی که بیکار بودند را وارد میدان بسیج کرد و لباس رزم به آن‌ها داد، ماهیانه برای آن‌ها حقوق تعیین کرد و امنیت منطقه را به آن‌ها سپرد. یکی از سران طوایف می‌گفت: هر کس از روستا و منطقه خودش دفاع می‌کند و این گونه ضریب دفاعی منطقه خیلی بالا می‌رود. یکی دیگر از سران طوایف از توجه و پیگیری سردار برای برگزاری همایش در سراسر سیستان و بلوچستان روایت می‌کرد.

همایش‌ها و توانمندی بانوان بلوچ

سرطایفه بارانی دورازهی می‌گفت: سردار با برگزاری این همایش‌ها اقوام و سران طوایف را دور هم جمع می‌کرد تا با نشان دادن توانمندی مردم و منطقه حال و هوای خاصی را برای مردم این خطه به وجود آورد که بسیار هم موفق بود.

ایجاد کارگاه‌های خیاطی و توجه به هنر سوزن‌دوزی یا همان ذی‌آستین و اشتغال‌زایی و صادر کردن این هنر به سایر شهرهای کشور از دیگر اتفاق‌های خوب حضور سردار در سیستان و بلوچستان بود که شور و انگیزه خاصی برای بانوان به همراه آورده تا توانمندی و ارزش بانوان آن مناطق را بیان کند.

یکی از خاطرات مشترک و روایت‌های مختلف در اول مهر بود که بارها از مردم خوب این خطه از کشورم شنیدم که اول سال تحصیلی سردار به دانش‌آموزان کیف و کفش هدیه می‌داد و سر آن‌ها را می‌بوسید و به آغوش می‌گرفت که بسیاری از مردم از این رفتار متعجب می‌شدند.

قربانی و مراسم در سالروز شهادت

پس از پنج بار حضورم در همه استان‌ها و بیشتر روستاهای سیستان و بلوچستان بیشتر اهالی سیستان و بلوچستان به شهید شوشتری علاقه‌مند بودند و هنوز هم از او به نیکی یاد می‌کنند و در سالروز شهادتش مراسم‌ مختلفی برای او برگزار و به رسم خودشان شتر قربانی می‌کنند.

ساخت بیمارستان صحرایی و روایت مردم از مهربانی‌های سردار برای کمک به درمان و هزینه‌های جراحی‌های مردمان بی‌بضاعت نیز پس از شهادت شوشتری، خودش حدیث مفصلی است. او نسبت به فقر و گرفتاری مردم بی‌تفاوت نبود و مثال یاد دادن ماهیگیری به جای دادن ماهی را بارها از زبان مردم سیستان و بلوچستان شنیدم که سردار ماهیگیری را به مردم یاد می‌داد. شهید شوشتری با وجود اینکه فرمانده نظامی منطقه بود، اما روحیه فرهنگی او سبب شده بود که با مردم بسیار صمیمی رفتار کند. او به معنای واقعی خاک را مادر می‌دانست و می‌گفت باید امنیت را به مردم بدهیم تا از این خاک دفاع کنند.

کوچک‌ترین شهید کنار سردار

به منطقه پیشین و سپس سرباز که رفتم، با خانواده‌های شهیدان آن روز بیشتر آشنا شدم، آن‌هامعتقد بودند همه کسانی که به شهادت رسیده‌اند، برای شهادت در کنار بزرگمردی مانند سردار شوشتری طلبیده شده بودند. حتی مادر کوچک‌ترین شهید چهار ساله‌ای که با زبان بلوچی در حالی که اشک می‌ریخت، به من می‌گفت پسرم شبی که فهمید سردار می‌خواهد بیاید اصرار کرد که او را حمام ببرم و صبح کلی گریه و اصرار کرد که لباس و کفش‌های نو تنش کنم. 

تأکید به وحدت تا شهادت

مردم آن منطقه متفق‌القول معتقدند از دلایل معروفیت این شهدا به شهدای وحدت آن است که در این عملیات تروریستی خون شهدای شیعه و سنی ریخته شد و این خون‌ها با هم آمیخته شد و در کنارهم به شهادت رسیدند. سردار در زندگی با مردم سیستان و بلوچستان سعی داشت اهل شیعه و تسنن را به هم نزدیک و وحدت بین آن‌ها بیشتر شود. او با عروجش باز هم این مهم را یادآوری کرد. در این عملیات تروریستی بیش از ۴۰ نفر از سران طوایف اهل سنت و جمعی از مردم سیستان و بلوچستان به شهادت رسیدند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.