در جریان آنچه میان روسیه و اوکراین می‌گذرد، فارغ از اینکه حق با کدام طرف است و حتی فارغ از اینکه اصلا حقی وجود دارد یا نه، تلاش رسانه‌های غربی برای کشورگشا ترسیم کردن حاکمیت روسیه و حذف کامل ردپای غرب و آمریکا از معادله روسیه و اوکراین غیر قابل انکار است.

رسانه و غرب بی‌تقصیر!

در این تصویرسازی، تلاش می‌شود هدف روسیه از جنگ، صرفا آرزوی دیرینه در جهت ایجاد یک امپراطوری در اوراسیا عنوان شود. آرزویی که روسیه یک بار در عصر شوروی به آن دست یافت و اکنون پوتین دوباره زمینه را برای احیای آن فراهم می‌بیند. در این تصویرسازی، نشانه‌ای از کشورگشایی حریصانه ناتو به چشم نمی‌خورد. رئیس‌جمهور و مردم اوکراین، مقاومانی مظلوم جا زده می‌شوند و عکس‌های تزئینی ولادیمیر زلنسکی در میدان‌های شبیه به میدان نبرد و خاکریزها که مربوط به سال گذشته است به شکل گسترده انتشار می‌یابد.

امپراطوری جهانی رسانه در این برهه وظیفه دارد اوکراین را زیبا و روسیه را زشت نشان دهد. شکل کریه حمله کلاسیک روسیه نیز به این تصویرسازی رسانه‌ای کمک می‌کند.

اخیرا عکسی از جلد نشریه تایمز منتشر شد که در آن، ولادیمیر پوتین با سبیل‌های هیتلر تصویر شده و یادآور بود.‌ جریان روشنفکری و آکادمیک داخل ایران، از روز نخست این غائله ژست ضد روس به خود گرفتند. ژستی که از واقعیات یا توهمات میدانی و سیاسی بر نمی‌آید، بلکه مصرف داخلی دارد. روزنامه‌ها و نشریات اصلاح‌طلب یا جریان‌های نزدیک به آن نیز در همین زمین بازی کردند. به شکلی که روزنامه سازندگی وابسته به حزب کارگزاران، عکس زلنسکی را همراه با تیتر «رئیس جمهور میدان» منتشر کرد. انتشار این تصویر این سؤال را ایجاد می‌کند که آیا بالأخره «میدان» مهم شده و دیگر خبری از تقابل آن با دیپلماسی نیست‌؟ همچنین منظور کدام میدان است؟ زلنسکی که گفته آماده مذاکره با پوتین است. ای کاش دوستان ما در داخل، از بغض پوتین به ورطه حب کمدین دست‌نشانده آمریکا نیفتند.

این بازنمایی رسانه‌ای در محافل فرهنگی و هنری نیز مخالفانی دارد. افرادی که هرگز یک طرف ماجرا نیستند؛ اما مطالعه، پیگیری اخبار و تجربه باعث می‌شود آنان اسیر جوسازی‌ها نشوند. بعد از آن که تایمز اعلام کرد تصویر منتشر شده از صفحه یک این مجله جعلی است؛ فرزاد مؤتمن، کارگردان و مدرس سینما و سازنده آثار تحسین‌شده‌ای همچون «شب‌های روشن» با توضیحات مفصلی علیه حمله رسانه‌ای غرب به روسیه موضع گرفت. او در صفحه شخصی خود نوشت:

«مهم نیست که این دو جلد مجله «تایم» تقلبی هستند، اتفاقا به کارمان می‌آیند. این جلدها چکیده تبلیغات ضد پوتین و ضد روسی از آغاز حمله ارتش روسیه به اوکراین هستند، اما برای کسب تصویری واقعی تر می‌توان صد و پنج سال به عقب رفت کمتر از یک ماه پس از پیروزی انقلاب اکتبر هزار و نهصد و هفده ، در دوم نوامبر همان سال، بلشویک‌ها حق تعیینسرنوشت، از جمله حق جدایی کامل را برای تمام ملت های روسیه، به رسمیت شناختند. به فاصله کوتاهی فنلاند که از سال هزار و هشتصد و ده میلادی، بخشی از خاک روسیه تزاری بود، استقلالش را از شوروی اعلام کرد. بلشویک‌ها اگر چه به خوبی می‌دانستند که فنلاند به پناهگاه و جبهه «ضد انقلاب» تبدیل خواهد شد (چندانکه در جریان جنگ داخلی همینطور شد) به تعهدی که امضا کرده بودند وفادار ماندند و از جدایی فنلاند ممانعت نکردند و به آن کشور هجوم نبردند. اما اوضاع برای شوروی همین‌طور باقی نماند. طی چند دهه، چند نسل از بورکرات هایی که سلطه و اشرافیت خود و همراهان خود را بر حقوق مردم ترجیح دادند از ته به سر شامل پوتین، گورباچف، برژنف، کاسیگین، خروشچف و استالین دهه به دهه آن را کوچک‌تر، حقیرتر و بدنام‌تر کردند تا تبدیل شد به روسیه‌ای که در برابر آن ناتو جرئت می‌کند مرزهای خود را تا اوکراین پیش ببرد و موجب شود تا بوروکراسی کوچک شده روسیه امروز ، در دفاع از خود به جنگی متوسل شود که در واقع خود آن را آغاز نکرده، اما بدنامی‌اش به اسم او تمام شده است. مقایسه پوتین با هیتلر و هجوم روسیه به اوکراین با حمله آلمان نازی به لهستان در هزار و نهصد و سی و نه، آدرس غلط دادن است. گرد و خاکی ایجاد می‌کند تا در پناه آن نقش «ناتو» که با اقدامات توسعه طلبانه‌اش، محرک اصلی جنگ اوکراین است، از دیده پنهان بماند. برای اینکه جنگ اوکراین خاتمه پیدا کند باید حق مردم اوکراین در تعیین سرنوشت خودشان به رسمیت شناخته شود، همچنین حقوق اقلیت‌های ملی در اوکراین به رسمیت شناخته شود، طبعا نیروهای روسی باید به پشت مرزها بازگردند اما تا زمانی که نیروهای نظامی ناتو در اروپای شرقی حضور دارند، تنش از میان نخواهد رفت.»

محمدعلی ابطحی، فعال سیاسی اصلاح‌طلب که در یک‌ گفت‌وگوی صوتی اینترنتی بی‌توجه به اوضاع فاجعه‌بار غرب آسیا، حمله روسیه به اوکراین را نظامی‌گری‌ای خواند که سال‌ها مانند آن را ندیده بودیم، در حساب کاربری اینستاگرام خود از محتوای گفت‌وگویش با هوشنگ ابتهاج در تماس تلفنی این طور اطلاع داده است:

«…زنگ زدم به سایه جان در آلمان… پرسیدم چه می‌کنی؟ گفت دارم این دیوانه‌بازی‌های دنیا را تماشا می‌کنم. صحبت رفت به سمت روسیه و جنگ اوکراین. گفتم آیا پوتین دوباره هوس امپراطوری کرده؟ می‌گفت آمریکا هم بی‌تقصیر نیست. قرار بود بعد از سقوط شوروی کاری به کشورهای جداشده نداشته باشد، اما همه اعضای ورشو را برد داخل ناتو. یک سال است روسیه می‌گوید سر اوکراین سر به سرم نگذارید. گوش نمی‌کنند.»

سایه که ملک‌الشعرای دوران ما است زمانی خود در حزب توده بود و ممکن است عده‌ای این اظهار نظر او را از سر تعلق خاطر به روسیه عنوان کنند. اما آنچه او می‌گوید مورد اشاره بسیاری از کارشناسان مسائل بین‌الملل بود، چنانکه بسیاری وقوع جنگ در اوکراین را بسیار پیشتر از این، غیر قابل اجتناب می‌دیدند.

منبع: رسالت

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.