یکی از روش‌های تبلیغی و عملکرد فرهنگی مبارزاتی امام سجاد(ع) را تبیین معارف والای اسلام در قالب دعا معرفی می‌کنند.

دعا در مکتب «زیباترین روح پرستنده»

مطابق این گزاره، از آنجا که در زمان این حضرت، شرایط اختناق‌آمیزی حکمفرما بود، ‌امام بسیاری از اهداف و مقاصد خود را در قالب دعا و مناجات بیان می‌کرد و از این طریق رسالت الهی امامت خویش را به همگان ابلاغ می‌فرمود.

به مناسبت فرارسیدن سالروز ولادت حضرت امام سجاد(ع) ما این موضوع را در گفت‌وگو با دکتر سیدمحمود نجاتی حسینی(خراسانی)، دین‌پژوه و مدیرگروه دین انجمن انسان‌شناسی ایران پی گرفته‌ایم.

دکتر نجاتی حسینی، جامعه‌شناسی است که در پژوهش‌های خود همچون «نسبت خود-دیگری در گفتمان دعای شیعی: پیوند الهیات اجتماعی و فلسفه اجتماعی دعا» و «دعا: یک کنش اجتماعی دینی مؤثر، مستمر، فراگیر(تحلیل ادبیات دعاپژوهی)» روی مقوله دعا به صورت تخصصی کار کرده است. ما در این مبحث در خصوص وجوه تمایز دعا در مکتب اهل بیت(ع)، کارکردهای آن در اندیشه تشیع و نقش هویت‌ساز آن در صحیفه سجادیه امام چهارم(ع) با ایشان گفت‌وگو کرده‌ایم.

جناب نجاتی حسینی، شما پیشتر و در نشستی با موضوع «فلسفه اجتماعی دعا» گفته بودید صحیفه سجادیه امام سجاد(ع) را باید ذیل عنوان نیایش دسته‌بندی کرد. منظورتان از نیایش در آنجا، چیزی جز دعا بوده یا اینکه خواسته بودید از معادل فارسی برای واژه دعا استفاده کنید؟ نکته بعدی این است که تمایز دعا با وِرد و ذکر چیست؟

 در مورد بخش اول سؤال باید یک نکته تکمیلی را عرض کنم و آن اینکه من پیشتر گفته بودم دعا، نیایش، ورد و ذکر با همدیگر تفاوت دارند؛ البته باید اشاره کنم دعا و نیایش در حقیقت یکی هستند، دعا واژه عربی است و نیایش، واژه فارسی که برخی به جای استفاده از واژه عربی در این خصوص از واژه فارسی استفاده می‌کنند. البته من معتقدم خود دعا به اندازه کافی عربی فارسی است و نیازی نداریم آن را با واژه دیگری جایگزین کنیم. 

در مورد بخش دوم سؤال هم باید بگویم وجه اشتراک دعا و نیایش و ورد و ذکر در این است که هر سه یک زمینه و ساختار معرفتی، زبانی و وجودی را برای ارتباط با امر معنوی و مقدس فراهم می‌کنند. بنابراین ما می‌توانیم از این منظر، دعا و نیایش و همچنین ورد و ذکر را همان‌گونه که در معارف دینی و در فرهنگ اسلامی است، دارای کارکردهای معنوی، وجودی و به اصطلاحی که امروز رایج‌تر است «الهیاتی متافیزیکی» بدانیم؛ به تعبیر روشن‌تر یعنی آنچه رابطه ما را با خدا و امر معنوی و امور قدسی برقرار می‌کند و ضمناً اجازه می‌دهد ما از جهان مادی و جهان علمی روزمره فاصله بگیریم. البته واضح است در این میان این‌ها یک وجه تمایز ممتازی نیز دارند.

می‌دانید ورد و ذکر بیشتر در فرقه‌های معنوی و مشرب‌های معنوی رواج دارد، در واقع تکرار کردن برخی کلماتی است که مبارک و بابرکت محسوب می‌شوند. خب در عرفان معمولاً ذکر «یاهو» است که اسم جمیل خداوند است یا وردهای دیگری که وقتی از دید عرفانی به آن‌ها نگاه می‌کنید، منجر به این می‌شود که انسان همیشه به یاد خداوند باشد و بتواند با خدا ارتباط برقرار کند. 

یا اگر ورد را در نظر بگیرید که در ادیان آسیایی مثل هندو و بودیسم یا حتی در زرتشتی‌گری وجود دارد، استفاده از کلماتی برای ارتباط با امور معنوی و مانند آن است. در این میان اما دعایی که در اسلام تا این حد مورد توجه است و موضوع گفت‌وگوی ما را نیز تشکیل می‌دهد، وجه خاص‌تری دارد و multifunctional و«چند کارکردی» است؛ هم کارکرد الهیاتی متافیزیکی دارد و می‌تواند یک شناخت عمیق و دقیقی از صفات جمال و جلال و کمال خداوند به انسان بدهد و هم یک وجه وجودی به این معنا دارد که انسان یک گفت‌وگوی دوستانه و عاشقانه را با خالق خودش که در واقع خداوند است، برقرار کند.

یک نشانه ارتباطی نیز در اینجا وجود دارد که ارتباط انسان را با خداوند برقرار می‌کند و انسان حتی می‌تواند درخواست‌هایش را با خداوند مطرح کند همان‌طور که در متن مقدس نیز داریم «ادعونی استجب لکم». کارکرد دیگر دعا که شاید کمتر به آن توجه کرده‌اند، این است که به انسان دانش و آگاهی نسبت به زندگی دینی داده و به او اجازه می‌دهد برای لحظات و ساعاتی وجودش را از این زندگی روزمره به حالت تعلیق دربیاورد تا بتواند با امور معنوی ارتباط پیدا کند. 

برخی معتقدند دعا یک کارکرد رفع نیاز هم دارد و هنگاهی که انسان عقل خاکی‌اش به بن‌بست می‌رسد، این احساس در او به وجود می‌آید که باید از جای دیگری چاره‌جویی و حل مسئله‌اش را دنبال کند و بنابراین به فراتر از عقل که امور معنوی و دین است، پناه می‌آورد تا بتواند رفع نیاز کند. این‌ها معمولاً جنبه‌هایی است که برای دعا برشمرده می‌شود. اما اگر از منظر جامعه‌شناسی دعا نگاه کنیم، آنچه در کارهای بنده است و پیش از من در کارهای مرحوم شریعتی بوده و تا اندازه‌ای در بحثی که درباره امام سجاد(ع) با عنوان «زیباترین روح پرستنده، امام سجاد(ع)» دارد، ایشان به عنوان اسلام‌پژوه انقلابی ویژگی دیگری را برای دعا کشف می‌کند که من نیز بسیار از آن استفاده کردم و تحت تأثیر ایشان قرار گرفتم و بعد سعی کردم در مورد جامعه‌شناسی دعا روی آن کار کنم و آن هم وجه ایدئولوژیک دعاست. یعنی دعا به دعاکننده نوعی بصیرت و آگاهی سیاسی و هوشمندی اجتماعی و فرهنگی بخشیده و به او اجازه می‌دهد ببیند در کجا قرار گرفته و چه باید بکند. این وجه ایدئولوژیک دعاست که مرحوم شریعتی خیلی روی آن تأکید داشت و معتقد بود به‌ویژه در دعای شیعی که بخش اساسی آن در کتاب «مفاتیح‌الجنان» آمده که یک متن سنتی است، این کارکرد متأسفانه مورد غفلت قرار گرفته است.

ایشان معتقد بود در برهه‌ای تشیع در یک فضای به‌شدت تحت سانسور و اختناق قرار داشت و نمی‌شد بسیاری از مسائل و بینش‌های سیاسی را به‌صورت صریح، روشن و شفاف به مخاطب انتقال داد، به همین دلیل امامان شیعه و به‌خصوص امام سجاد(ع) از دعا استفاده می‌کردند تا آن مسائل و آموزه‌ها و حتی ایده‌ها و رویه‌هایی را که باید منجر به این شود که دینداران از دین خودشان دفاع کنند و با ظلم، ستم، انحراف و بدعت بجنگند، به مخاطبان خودشان منتقل کنند.

به همین خاطر دعا از این حیث کارکردی ایدئولوژیک دارد که به نظر من کارکرد درستی نیز هست. اما به عقیده من کارکرد دیگری که خود من در مطالعاتم به آن رسیده‌ و در مقالاتم نیز خیلی روی آن تأکید کرده‌ام، دعا به مثابه یک «گفتار-کنش» یا به اصطلاح امروزی speech-act است که به کسی که دعا می‌خواند و اهل دعاست، این اجازه و فرصت را می‌دهد که خودش هویت‌سازی نموده و هویت دینی خودش را تقویت کند یعنی بداند چه کسی است و چه را باید انجام بدهد و چگونه باید به جهان نگاه کند. از این نظر من بر اینکه دعای اسلامی و شیعی یک گفتمان است تأکید دارم.

در خصوص دعا در مکتب اهل بیت(ع) هم دیگران بارها گفته‌اند و هم خودتان اشاره داشته‌اید که ابزار مبارزه بوده است. از این جهت و به مثابه یک ابزار مبارزه، نسبت نخبگان و عموم جامعه با آن چیست؟ دعا با چنین خوانشی کدام دسته از مخاطبان را پیش روی خودش دارد؟

اتفاقاً می‌خواهم بگویم دعا به‌خصوص دعای اسلامی و به‌طور خاص دعای شیعی هم یک ویژگی نخبگی و فرهیختگی دارد و هم یک ویژگی puclic و متعارف و به اصطلاح جامعه‌شناسی مردمی(popular). در خصوص وجه فرهیختگی، دعای اسلامی و شیعی به خاطر اینکه از مضامین فلسفی و الهیاتی استفاده می‌کند و این مضامین فلسفی و الهیاتی در بقیه معارف سنتی و معارف دینی و شیعی مثل کلام و الهیات و عرفان مندرج هستند، آن‌ها را حفظ کرده و بازتولید می‌کند. این وجه نخبگی آن است اما خوشبختانه یک وجه پابلیک و مردمی و عمومی هم دارد و آن اینکه این مفاهیم فلسفی، عرفانی، کلامی و الهیاتی که در معارف دینی به صورت دقیق و با زبان پیچیده و تکنیکال بیان شده در دعا به صورت بسیار هنرمندانه و زیباشناسانه با استفاده از الفاظ بسیار ساده، در معرض ذهن و زبان مخاطب قرار می‌گیرد. به‌طور خلاصه کسانی که با فلسفه، عرفان و کلام اسلامی و شیعی آشنایی دارند، وقتی دعا را می‌خوانند یک برداشت نخبگی و فرهیختگی از آن دارند اما مردم عادی و متعارف که اهل فلسفه و عرفان و کلام نیستند و از یک زبان عامیانه استفاده می‌کنند، وقتی دعای شیعی را می‌خوانند در حد وسع ذهنی و زبانی و ظرفیت وجودی خود می‌توانند برداشت‌های خاص خودشان را داشته باشند و بالاخره متوجه باشند این دعا چه چیزی را می‌خواهد بگوید. به نظرم حسن دعای شیعی این است که بیشتر از فلسفه و عرفان و کلام، مردمی شده است. به تعبیری دعای شیعی مردمی‌تر از کلام و عرفان و الهیات اسلامی است چرا که سطح خودش را بدون اینکه تنزل محتوا پیدا کند، پایین آورده و به تعبیری خودش را زمینی کرده است دقیقاً همان کاری که در هنر انجام می‌شود. به نظر من دعا نیز شکلی از هنر ادبی و زیبایی شناسانه است. اگر به شبکه‌های اجتماعی که کل جهان فرهنگی ما را تحت سیطره خود قرار داده نگاه کنید، می‌بینید تمام معارف فلسفی، طبیعی و حتی ریاضی را با استفاده از اپلیکیشن‌ها و پلتفرم‌ها  می‌توانید با همه نقایصی که هنوز وجود دارد، انتقال بدهید. 

درزمینه تفاوت نگاه به دعا در زندگی انسان غربی و مسلمان به این موضوع اشاره داشتید که دعا در زندگی غربی‌ها بیشتر به صورت یک تجربه زیسته است که ناشی از احساس خلأ معنوی است. در زندگی انسان مسلمان این قضیه چطور است؟

من در چند مقاله‌ای که در این خصوص دارم، گفته‌ام دست‌کم فرم دعا در جهان ادیان ابراهیمی یعنی یهودیت و مسیحیت و اسلام مشترک است. در آنجا (زندگی غربی) دعا نوعی تجربه زیسته فردی است یعنی همه افراد همیشه و همه جا دعا نمی‌کنند؛ یعنی در زندگی روزمره غربی -که اینجا بیشتر مسیحی‌ها منظورمان است- فقط در یک فضای خاص و در کلیسا و فضاهای مذهبی به دعا رو می‌آورند و دعا نیز اینجا خیلی شسته رفته است که بخشی از آن، حالت درخواست‌های غیرمادی همچون آمرزش، نجات و رستگاری را دارد که از زندگی خود مسیح گرفته شده و آموزه‌های خود مسیح است. بنابراین از این لحاظ گفتم تجربه زیسته است.

اما اینکه گفتم در اسلام کنش عمل است، به همین معنای گفتمانی عرض کردم. اشاره کرده که دعا در فرهنگ اسلامی به صورت عمومی و در فرهنگ شیعی به صورت خاص و اخص، نوعی گفتمان است یعنی هویت‌ساز است و به ما نشان می‌دهد چگونه عمل کنیم. شما وقتی دعاهایی را می‌خوانید که در ضمن دعا از خدا می‌خواهید خداوندا به من فرصت بده بدی‌هایم را جبران کنم و فرصت بده بتوانم با دیگران خوب رفتار کنم یا به دیگران کمک کنم، همه این‌ها act و کنش است. به عبارت بهتر منِ دعاخوان شیعه در فرهنگ شیعی طوری تربیت دینی و آموزش دینی می‌بینم که به دعا به عنوان یک خاستگاه و ساختار نگاه می‌کنم که از طریق آن می‌توانم مسیریابی و هویت‌یابی و کنش‌یابی کنم.

حتی در جایی بحث کرده‌ام برخی از دعاهای شیعی، خاستگاهی برای شکل‌گیری شهروندی دینی است یعنی برای اینکه مسئولیت‌پذیر باشم و نسبت به دیگران تعهد داشته باشم. این از خصائص بسیار جالب و جذاب دعای اسلامی و شیعی است که در دعاهای دیگر خیلی کمتر می‌توان آن‌ها را ملاحظه کرد. این‌ها از این لحاظ با یکدیگر تمایز دارند.

تمایزی که خود متن صحیفه با سایر کتب ادعیه دارد چیست؟

به هر ترتیب ما اینجا با یک مجموعه منسجم روبه‌رو هستیم که صرفاً از طرف یک امام معصوم صادر شده است. طبیعتاً به نسبت متون دیگری که داریم یا نسبت به متن بسیار عمومی مفاتیح‌الجنان، یک متن بسیار منسجمی است. در خصوص مفاتیح‌الجنان جایی گفته‌ام همه نوع دعایی دارد، هم دعای خیلی عالی و هم دعاهای بسیار معمولی در آن وجود دارد و هم بعضاً دعاهای سطحی که در جای خودش جای بحث دارد. این را از این نظر می‌گویم که دعاهای اصیل شیعی هیچ کدام ضد عقلانیت نیست و عقل را نفی نمی‌کند و قرار نیست دعا جای عقل را بگیرد. می‌خواهم بگویم دعا هم در کنار عقل قرار می‌گیرد چرا که با قلب و وجود و هستی سروکار دارد و هم اینکه کمک کار عقل برای تقویت ذهن و زبان است. از این لحاظ وقتی نگاه می‌کنید در صحیفه سجادیه این مشکل وجود ندارد.

به فهرست صحیفه سجادیه که نگاه می‌کنید می‌بینید برخی از دعاها واقعاً خصلت الهیاتی و متافیزیکی دارد که در خصوص فلسفه خلقت صحبت می‌کند و همچنین دعاهایی هست که درباره دادخواهی از ستمگران است، برخی دعاها درباره مکارم اخلاق و پدر و مادر و فرزندان و همسایگان است و حتی دعایی درخصوص مرزبانان وجود دارد؛ یعنی چندکارکردی است.

یک مجموعه منسجم و در مجموع متنی است که باید تحلیل محتوا شود و از حیث هرمنوتیکی به‌خصوص هرمنوتیک دینی که روش بسیار مهمی است، تحلیل محتوا روی آن صورت بگیرد تا ببینیم چه مضامینی و چگونه در این دعاهای صحیفه سجادیه به کار رفته و چه مسائل و پرسش‌هایی مطرح و چه پاسخ‌هایی داده شده تا ببینیم آن کارکردهای معرفتی، عقیدتی، آگاهی‌بخش، اخلاقی، معنوی و ایدئولوژیک و گفتمانی که بنده درباره دعای شیعه عرض کردم تا کجا در آن وجود دارد. 

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.