واشنگتن از ۲۶ نوامبر ۱۹۷۹ (آذرماه ۱۳۵۸) حضور غیرقانونی خود را در خلیجفارس آغاز کرد و واکاوی اقدامات آمریکا نشان میدهد
هدف اصلیاش ناامنسازی منطقه برای ایران و القای «ایران خطر» با رویکرد اجماعسازی سایر کشورهای منطقه و در نتیجه فروش سلاح و مهمات با پیمانهای صرفاً ظاهری دفاعی و نظامی بوده است.
آنچه مسلم است اینکه حضور غیرقانونی آمریکا در خلیجفارس بدون وجاهت و پشتوانه حقوقی است؛ چرا که اساساً درگذشته، آمریکاییها خود را ابرقدرت دنیا میپنداشتند و با ابزار زور خود را به دنیا القا میکردند و این در صورتی است که در حال حاضر آمریکا دیگر هژمون نبوده؛ بلکه یکی از قدرتهای افول کرده جهان است و دنیا بر پایه نظم جدید منطقهای در حال شکلگیری است.
همچنین بر اساس اسناد و مدارک، رفتار آمریکاییها در خلیجفارس صرفاً مبنا و رویکرد ضدایرانی بر پایه دشمنی است. پس حضور آمریکا در خلیجفارس اساساً مغایر منافع ملی جمهوری اسلامی ایران و کاملاً غیرقانونی است و هرگونه تحرک در آبهای سرزمینی ایران نیازمند هماهنگی و کسب مجوزهای قانونی بوده؛ چراکه حرکت کشتیها به سمت خلیجفارس از آبهای سرزمینی ایران واقع در تنگه هرمز و خروج از خلیجفارس از دریای سرزمینی عمان انجام میشود و ناوهای آمریکایی از تنگه هرمز با نقض حقوق ایران عبور میکنند.
از طرفی به استناد قانون فعلی حاکم بر عبور از تنگه هرمز، قانون جمهوری اسلامی ایران مصوب ۱۳۷۲ است. براساس این اصول در مواردی که حتی زیردریاییهای آمریکایی بدون آمدن به سطح آب از این منطقه عبور کنند یا مواردی که کشتی آمریکایی در این تنگه توقف کند، مسئولیت بینالمللی آمریکا محرز خواهد شد؛ بنابراین حضور آمریکا در خلیجفارس غیرقانونی تلقی میشود؛ اما این در صورتی است که غربیها با انتشار خبرهای پرشمار اتهامزنی به ایران شیوه رفتاری آنها شده که حضور خود را برای جامعه بینالملل قانونی و امنیتساز جلوه دهند.
لازم است برای اثبات خصومت و دشمنی غربیها برخی از جنایتهای آمریکا در خلیجفارس علیه جمهوری اسلامی ایران مطرح شود:
الف: انهدام سکوهای نفتی ایران در سالهای ۱۹۸۷ و ۱۹۸۸/ ب: انهدام هواپیمای مسافربری ایران در سال ۱۹۸۸/ ج: تخریب محیط زیست خلیجفارس در حادثه سال ۱۳۸۷ که سبب شد بیش از ۹۵ هزار لیتر سوخت دیزل روانه آبهای تنگه هرمز شود. مهمترین عوامل مؤثر بر تشدید تنشها در خلیجفارس، ضعفهای ساختاری و نهادی کشورهای منطقه و حضور بازیگران فرامنطقهای بهویژه آمریکا در این منطقه راهبردی است؛ بنابراین پیادهسازی ترتیبات امنیتی سنتی بسیار ضعیف است و در شرایط جدید منطقهای هیچ هژمونی منطقهای هم مقبولیتی ندارد؛ بنابراین یک مدل امنیت جمعی مطلوب به نظر میرسد، این مدل میتواند با افزایش اعتمادبهنفس بهویژه میان ایران و کشورهای حاشیه خلیجفارس طراحی و اجرا شود تا عامل نگرانکننده و بیثباتی در منطقه خلیجفارس با حضور غیرقانونی آمریکا را پایان دهد. نظام امنیت جمعی مؤثر حاکم نباید مشکلات نظامی، سیاسی را از سایر مسائل اجتماعی، اقتصادی، انرژی، مذهبی و بشردوستانه جدا بداند. همچنین اگر دستور کار امنیتی خلیجفارس شامل تهدیدهای غیرسنتی ،تروریسم بینالملل، قاچاق، جرایم سازمانیافته و... را شامل نشود، ناقص خواهد بود. این محیط چالشبرانگیز خلیجفارس با نبود آمریکاییها میتواند خطرات و مشکلات و هزینهها را بهصورت مداوم کاهش دهد و اگر اینگونه اقدامات میتواند با اقدامات دولت و سایر نهادهای دخیل موفقیتآمیز باشد، در نهایت میتواند به حلوفصل مشکلات امنیتی و ایجاد یک سازوکار امنیت جمعی قوی مشترکالمنافع در منطقه خلیجفارس منجر شود. اعتراف به قدرت منطقهای ایران و اجازهدادن به آن برای ایفای نقشی متناسب با قدرتش در منطقه، منافع سایر کشورهای منطقه را هم تأمین میکند. باتوجهبه قدرت روزافزون ایران در خاورمیانه در دو دهه اخیر و تضاد شدید ایران و آمریکا، ایران میتواند شریک قابلاعتمادی برای کشورهای منطقه خلیجفارس به منظور پیشبرد اهداف خود در خلیجفارس و فراتر از آن باشد.
نظر شما