وی درباره اندیشههای فرهنگی خود نیز چنین میگوید:«من، تبار فرهنگی خویش را از ادیب نیشابوری دارم.»
او معتقد است که ایرانیان برای آن که بدانند کیستند و نیاکان ارجمندشان در پهنه فرهنگ جهانی چه پایگاه داشتهاند، چارهای ندارند به جز آن که شاهنامه بخوانند. نوشتهها و یادگارهای پرارج نیاکان ما، گنج آکنده از گوهری است که ما بر سر آن نشستهایم.پروفسور فریدون جنیدی متولد 20فروردین 1318 در روستای فیشان نیشابور است.گفت وگوی ما با این پژوهشگر رابه انگیزه «شب چله» بخوانید:
چله نامه
سنایی میگوید:
به صاحب دولتی پیوند اگر نامی همی جویی
که از پیوند با عیسی چنان معروف شد یلدا
«یلدا» لغت سریانی است، به معنی میلاد و چون شب یلدا، با میلاد مسیح تطبیق میکرده، از این رو بدین نام نامیدهاند. باید توجه داشت جشن میلاد مسیح که در 25 دسامبر تثبیت شده، در اصل جشن ظهور میترا بوده که مسیحیان در قرن چهارم میلادی، آن را روز تولد عیسی قرار دادند.
در ایران باستان، برای دی ماه چهار جشن وجود داشت که شامل روزهای اول، هشتم، پانزدهم و بیست و سوم این ماه بود. اما امروزه، ایرانیان تنها نخستین روز دی ماه، یعنی درازترین شب اول زمستان که (شب یلدا، آخرین شب پاییز، پایان قوس، آغاز جدی) است، را جشن میگیرند.
در اصطلاح قدیم، شب اول زمستان را شب چله میگویند. مردم، زمستان را در حقیقت دوماه یا دوبخش میدانند که 40روز اول را چله بزرگ و 40 روز آخر را که مصادف با جشن سده است، چله کوچک مینامند.
پیشینیان براین باور بودند که در این شب، فرشته بدیها (اهریمن) با فرشته خوبیها (امشاسپندان) به جنگ میپردازند و در این نبرد طولانی که برابر طولانیترین شب سال است، بالاخره فرشته خوبیها، اهریمن را شکست داده و تاریکی از روشنایی شکست میخورد و صبح بعد زاده شدن مجدد خورشید، آغاز میگردد. زایش خورشید و آغاز دی را، آیینها و فرهنگهای بسیاری از سرزمین کهن، آغاز سال قرار دادهاند و به شگون روزی که خورشید از چنگ شبهای اهریمنی نجات مییافت، روزی مقدس برای مهرپرستان بود.
ولی استاد به این شرط که از این شب به نام «چله» نام ببریم با ما گفت وگو کرد.حالا در ادامه به چرایی قضیه پی میبرید.
آقای دکتر چه شد که به واژهشناسی روی آوردید؟
- واژهها در طول هزاران سال از زبان و روان نیاکانمان به ما رسیده است. بزرگترین، اصیلترین و بهترین بازمانده و ارثیه نیاکان زبان است که متأسفانه کمتر کسی به آن التفات دارد. فرض کنید میخواهیم کلمه آب را بر زبان جاری سازیم، برای این منظور باید مقداری هوا (به اندازه مشخص) از حنجره ما بیرون بیاید. عضلات زیادی نیز در حنجره، گلو و گونه، زبان ما را کمک میکنند تا موفق به گفتن آب شویم. من از افراد زیادی پرسیدهام که فرمان این عضلات را چه کسی صادر میکند؟ تقریباً همه گفتهاند این فرمان را مغز صادر میکند، اما بنده میگویم این فرمان را نیاکان صادر کردهاند که برای هر چیزی نامی نهادهاند و ما دستور آنها را اجرا میکنیم. روی این اصل باید فرهنگ و زبانمان را بشناسیم.
قبل از گفت وگو گفتید که به این شرط صحبت میکنید که نگویم یلدا و از امشب به نام چله یاد کنم چرا؟
- چون چله نام فارسی این جشن است ویلدا یک نام سریانی است وپیش تر هیچوقت کلمه یلدا به کار نمی رفت واین نام در همین بیست ،سی سال اخیر باب شده است. یک جشنی که منحصر به ایران است و در هیچ جای دنیا نظیر ندارد، شایسته نیست ایرانیان به نام غیر ایرانی از آن یاد کنند.
پس با این حساب یلدا هم باید یک زمینه چند هزار ساله داشته باشد؟ حالا نه به قدمت چله ولی بی زمینه نیست؟
-وقتی کیش همه ایرانی های جهان کیش ایرانی بود. شب چله را که پایان روزهای کوتاه پاییز است واز فردای آن روزهای بلند زمستان آغاز میشود این را جشن میگرفتند پس از اینکه اروپا مسیحی شد، این جشن را به 11 روز بعد ازاین وقت انداختند وبعدها هم نتوانستند جدایش کنند.
وبعد هم احتمال میدهم که یلدا یعنی یک اپوسرایانی باز هم اشاره به تولد دوباره روزوروشنایی است ولی با این حال متعلق به ما نیست .همه پدر ومادرها و پدربزرگها و مادر بزرگهای ما میگفتند چله درهمه جا از آذربایجان تا نیشابورهمه میگویند «چیله»، حالا شاید در مشهد کمی این کلمه تغییر کرده باشد، با این همه چون این جشن ایرانی است با نام ایرانی خوانده شود.
ازپیشینه شب چله بگویید.این جشن نزد ایرانیان به چه زمانی برمی گردد؟
- من در کتاب زندگی ومهاجرت آریاییان که به کمک دکتر بربریان زمین شناس بزرگ جهانی به یک مقاطعی از زمین با رویدادهای زمان منطبق کردیم وتاریخهای شگفتی به دست آورده ایم.مثل مقطع شانزده هزارساله بروز سرما؛مقطع 10 هزار ساله که سرما از بین رفت،مقطع هفت هزارساله که فوران دماوند و همراه با کشتار بابلیان بود که در شاهنامه آمده است.
ما یک مقطع دیگر داریم شش هزار ساله که شکست بابلیان وپیروزی آریاییها وزندگی مجدد آریاییها که همراه با کیش مهر بود.شش هزار سال پیش فریدون بر بابل پیروز شد وفریدون در زبان اوستایی «ثراو تون» یعنی سه بهره شدن نژاد آریاییها به سلم وتور وایرانیها .آغاز این تاریخ که به پیروزی فریدون نامیده میشود همراه است با کیش مهر.
یعنی ما در شش هزار سال پیش شب چله داشته ایم. جشن شب چله، جشن بزرگداشت علم در دوران باستان است. نیاکان ما، در شش سال پیش، به گاهشماری خورشیدی دست پیدا کردند و با تفکر و تامل دریافتند که اولین شب زمستان بلندترین شب سال است.
چرا ایرانیها این شب را جشن میگرفتند؟
-به دوعلت یکی اینکه ایرانیها هزار سال ستم بابلیان را تحمل کردند، آخر ستم پایدار نماند وتمام شد پس این را میخواهند بگویند که طولانیترین شب سال هم طولانی نمی ماند وبالاخره به پایان میرسد، به فردایی میرسد که خورشید یک دقیقه زودتر خورشید طلوع میکند.پس این شب را به عنوان یاد بود ازپایداری یک هزارساله ایرانیها در برابر ستم بابلیان جشن میگرفتند.
وجشن هم این بود که تا صبح بیدار میماندند وچون که در ایران باستان نماز رو به نور خوانده میشد،ظهر روبه جنوب وغروب رو به مغرب. این سپیده دم هم که فروغ مهر هست در حقیقت نماد گیتیایی کیش مهر است فروغ پیمان، پاکی وراستی است.بنابراین نماز بامدادی را میخواندند وشب تیره را به پایان میبردند.دیگر اینکه ما در این شب از میوهها وتنقلات استفاده میکنیم سپاسگزاری از یزدان پاک برای اعطای این نعمات است و پس از اینکه اصولا کیش مهر همانطور که در شاهنامه آمده است
پرستیدن مهرگان دین اوست تن آسانی وخوردن آیین اوست
با توجه به توضیحات شما شب چله در ایران از قدیم از اهمیت زیادی برخوردار بوده است؟
- بله دقیقا در فرهنگ ایرانیان و نیاکان ما عدد 40 مانند عدد شش و دوازده قداست خاصی دارد. واژههای «چله نشستن»، «چل چلی» و در طبرستان واژههای «پیرا چله، گرما چله» نشانه اهمیت این عدد در میان فرهنگ ایرانی است. آنها در اصل ماه را به 40 روز تقسیم کردند و نه ماه داشتند. اما پس از مدتی این روزها به 30 روز تغییر پیدا کرد و ماه 30 روزه شد.
همانطور که در شاهنامه آمده است: نباشد بهار و زمستان پدید ، نیارند هنگام رامش نوید
این بیت اشاره به گاهشماری سرزمینهای دیگر دارد. گاهشماری سرزمینهای دیگر برای بهار و فصلهای دیگر سرآغازی نداشتند و این نشان میدهد که گاهشماری ایرانیان همواره کاملترین گاهشماری بوده است. گاهشماری ایرانیان تا زمان دانشمند بزرگ خیام ادامه داشت.
ما شب چله را جشن میگیریم تا یاد بزرگانی همچون خیام و نیاکان دورتر از خیام را گرامی بداریم.
وهمین اهمیت باعث استمرار وپایداری این جشن وسنت شد!
- بله استمرار و ادامه برگزاری این جشن و جشنهای امثال آن نشانه پیوند ناگسستنی ایرانیان امروز با فرهنگ نیاکانشان است.
آقای دکتر در بخشی از سخنانتان گفتید که ایرانیان به گاه شمار دست پیدا کردند برای تقسیم بندی ماه وسال وروزچگونه به این قضیه دست پیدا کردند؟
-سئوال جالبی است، این قضیه دقیقا همان چیزی است که باعث تعجب انسان متمدن و پیشرفته امروزی است،چگونگی دستیابی ایرانیان باستان به گاهشماری است که چنین دقیق طلوع و غروب خورشید را بررسی کرده است.
نیاکان ما هزاران سال پیش بدون داشتن ساعت وبا کمک دانش ریاضی به این گاهشمار دست یافتند.این که این کاررا نمی توان بر پایه ماه گاهشماری درستی باشد. پس به تحقیق درباره حرکت خورشید پرداختند و گاهشماری خود را بر پایه آن گذاشتند. آنها حرکت خورشید را در برجهای آسمان اندازهگیری کردند و برای هر برجی نام خاصی گذاشتند.
آنها دریافتند هنگامی که برآمدن خورشید با برآمدن برج بره در یک زمان باشد، اول بهار است و روز و شب با هم برابر است. آنها مانند ما میتوانستند در شب 6 برج را ببینند. از سر شب یکییکی برجها از جلوی چشمها عبور میکنند. برج بره سپس برج گاو و ... آنها میدانستند 6 برج دیگر که دیده نمیشوند، در آن سوی زمین هستند و مردمانی در آنسوی زمین 6 برج دیگر را نظاره میکنند. آنها دریافتند که اول پاییز و بهار روز و شب برابر و در اول تابستان روز بلندتر از شب است. آنها گاهشماری خود را بر اساس چهل روز، چهل روز تقسیم کردند.
اگر اجازه بدهید از بحث دور نشویم،چه کارهایی در این شب مرسوم ومعمول است البته به جز استفاده از تنقلات ومیوه های مختلف ودیداراز بزرگترها ودید وبازدیدهاوالبته فال حافظ؟
- اصلاًَ حافظ جایی درجشن این شب ندارد، حافظ هفتصد سال پیش بوده است، در حالیکه جشن چله شش هزار ساله است، ما خیلی پیش از حافظ این جشن را برگزار میکردیم. حافظ در برگزاری این شب یک پدیده نو است وهیچ سنخیتی با این شب ندارد.این شب، شب شاهنامه خوانی است چون در کتابهای باستانی مثل «استر» از شاهنامه خوانی یاد شده است.
گفتید که سی سال است، بر روی کتاب زندگی ومهاجرت آریاییان بر پایه داستان ایران بر بنیاد گفتارهای ایرانی کارمی کنید!
- بله.این کتاب نگاه ویژه ای به اسطورههای ایرانی دارد ومن معتقدم انسان آریایی در چند هزار سال پیش به تاریخ نگاری در قالب داستانهایی که در باورهای ایرانی وجود داشته میپردازد و در حقیقت تاریخ هزارههای دور فرهنگ آریایی را ارایه میدهد.
من در این کتاب در سیر تطور و دگرگونی تاریخ این داستانها وارد تاریخ، بویژه پیش از اسلام و در دوره هخامنشی و ساسانی در قالب خدای نامهها و شاهنامهها شده ام.
البته متأسفانه ظاهراً در مشهد سرزمین فرزندان فردوسی از این کتابی که من سی سال بر روی آن زحمت کشیدهام، استقبالی نشده است.
آیا این سنت با بقیه سنتهای ایران ارتباط داشته است ؟
-بله همه جشنها از قبیل مهرگان،سده و...ارتباط داشتهاند، البته احتمالاً جشن سده پس از اینها بوجود آمده است.
چه ارتباطی بین مفهوم زمستان وشب چله وجود دارد؟
-چله آغاز زمستان است.منتها چون شب چله طولانیترین شب است، با طولانیترین زمانی که ایران در اسارت بابلیان بوده است مقایسه کرده اند، همانطور که آن شب طولانی را به پایان بردیم، این شب را هم به پایان میبریم ودوباره روز طلوع خواهد کرد.
در روزگار معاصر این سنت چه جایگاهی نزد ایرانیان دارد؟
- ما از زمان محمود غزنوی هزار سال حکومت ملی نداشتیم، توجه به سنن ومفاهیم ملی نمی شد واین سنت افتاد دست مردم؛ این مادر بزرگها وپدر بزرگهای ما بودند که این سنت را در پستوها حفظ کردند و بدین ترتیبی که به دیدن هم میرویم واز میوهها وتنقلات این شب میل میکنیم به ما رساندهاند وگرنه الان معلوم شده که این شب به لحاظ دانش ریاضی اهمیت دارد واین جای شعف دارد. چون پس از آن، چله کوچک راداریم این نشان میدهد که آن زمان گاه شمار ایرانی چل چله بوده ونه چله داشته که سیصدو شصت روز بوده است که دربالا توضیح دادم.
به عنوان آخرین سئوال بفرمایید،شب چله برای امروز یک ایرانی چه پیامی دارد؟
- پیام خرد وبزرگداشت نیاکان.امیدوارم جوانان ایرانی قدر نیاکان خردمند خودشان را بدانند وبا پیوستن به فرهنگ شکوهمند باستانی شکوه ببخشند وسرفراز باشند که ما فرزندان همین نیاکان هستیم.



نظر شما