آنچه می توانم بر آن تأکید کنم این است که سردار سلیمانی عملا از بین گلدسته های قدس به مسائل نگاه میکردند. قدس برای او قبله و قضیه نخست مسلمانان بود.

حاج قاسم از بین گلدسته‌های قدس به مسائل نگاه می‌کرد / بیان ناصر ابوشرف از نقش منطقه‌ای و جهانی سردار سلیمانی

در هفتاد شهر از ایالات متحده آمریکا فعالان ضد جنگ در واکنش به ترور او و افزایش تنش بین تهران و واشینگتن دست به تظاهرات زدند. در شماری از خبرگزاری‌های مختلف گوشه ای از تصاویر این راهپیمایی های ضد جنگ منتشر شد. «عدم جنگ با ایران»، «خروج از عراق»، «خروج ایالات متحده آمریکا از خاورمیانه» و «عدم تحریم ایران» از جمله خواسته‌های حاضران به گزارش رادیو فرانسه بود.

ساعت ۱:۲۰ دقیقه بامداد ۱۳ دی ماه اتفاقی افتاد که فضای خبری جهان را تکان داد. ترور ناجوانمردانه حاج قاسم سلیمانی تلاش بزدلانه ای بود برای خاموش کردن شعله ای که خدا برای مبارزه با ظلم ستیزی و استکبار روشن کرده بود؛ نوری که خاموش نشد و از دل سیاه شب در فرودگاه بغداد جریان ساز غائله ای دیگر ضد استکبار شد. پس از شهادت ایشان، گروهی از مردم ایران، شیعیان هندوستان، شیعیان پاکستان، مردم مالزی، فلسطین، ترکیه، یمن، کشمیر، لبنان، سوریه، عراق و حتی آمریکا و دیگر اقصی نقاط جهان تظاهرات هایی در محکومیت اقدام ایالات متحده برگزار کردند و شاید بهترین تعبیر برای این موج خودجوش جهانی کهکشان راه سلیمانی باشد که پس از شهادتش به وجود آمد.

ناصر ابوشریف
ناصر ابوشریف

قطب نمای مقاومت

چهارمین سالگرد شهادت مالک اشتر امام خامنه ای فرصتی برای ما فراهم آورد تا به سراغ ناصر ابوشریف، نماینده جنبش جهاد اسلامی فلسطین در ایران رفته و از دریچه نگاه او به شخصیت فرامرزی این سردار شهید بپردازیم.  

ابوشریف در مرور خاطراتش با شهید سلیمانی می گوید: حتما (قطعا) بین من و حاج قاسم ارتباط و خاطرات زیادی بود و من او را تقریبا از سال ۲۰۰۸ می‌شناختم و امور زیادی بینمان بود. آنچه می توانم بر آن تأکید کنم این است که ایشان عملا از بین گلدسته های قدس [به مسائل] نگاه میکردند. قدس برای او قبله و قضیه نخست مسلمانان بود، فلسطین برای او یک قضیه مانند سایر قضایا نبود، بلکه قضیه نخست اسلامی و بالاترین قضایای امت بود.

او ادامه میدهد: ایشان قطب نمای هر آنچه که ما در این منطقه انجام میدهیم، بودند. این خلاصه ای است از آنچه که من به عنوان یک فلسطینی از حاج قاسم و پروژه ایشان در منطقه می دیدم.

نقش وحدت بخش

امروز ما مشاهده می کنیم که آمریکا در سرتاسر منطقه تحت فشار زیادی قرار دارد. در عراق پایگاه های اشغالگران به صورت روزانه مورد هدف قرار گرفته و این در حالی است که پس از تصویب طرح اخراج نظامیان امریکایی از عراق در مجلس این کشور که دو سه سال پیش روی داد، آنها در عرصه سیاسی هم بشدت تحت فشار هستند. این ماجرا در مورد سوریه هم برای یانکی ها وجود داشته و علاوه بر ان مخالفت ها در سرتاسر کشورهای منطقه از یمن گرفته تا لبنان، عربستان و شمال آفریقا در حال افزایش است.

نماینده جهاد اسلامی در ایران با اشاره به این نکات در تبیین نقش شهید سلیمانی در شکستن هیمنه آمریکا در منطقه خاورمیانه عنوان میکند: حاج قاسم بخشی از پروژه بزرگ امت بودند، چیزی که او را متمایز میکرد این بود که او  محور مقاومت را مهندسی کرد. ایشان تعدادی از گروه های مقاومت را از مکانی به مکان دیگر انتقال دادند، دیدگاه بخشی از این سازمان ها، گروهی و محدود و حتی گاهی اوقات قومیتی بود. حاج قاسم حرکت‌های اسلامی را در یک محور و پروژه واحد متحد کرد که اساس این پروژه برای او وحدت امت بدون توجه به اختلافات جغرافیایی و مذهبی بود. موضوع اساسی و اصلی برای او همانطور که گفتم قدس بود.

اسلام در مقابل پروژه صهیونیسم

ابوشریف با تاکید بر نقش مهم شهید سلیمانی در تلاش برای یکپارچه کردن کل محور مقاومت، تصریح میکند: این شهید از هر کدام از گروههای محور مقاومت، به طور جداگانه و مناسب شرایط آنها حمایت کرد بدون اینکه در تصمیمات درونی شان دخالتی داشته باشد.

او میگوید: قضیه فلسطین برای شهید سلیمانی، قضیه ملت فلسطین بود، کلیه  تصمیمات فلسطینی بود و او فلسطینی ها را طبق انتخاب ها و تصمیمات خودشان حمایت میکرد، همانطور که برای لبنانی ها و عراقی ها و یمنی ها این کار را انجام داد اما با این نگاه که همه ما در چارچوب یک پروژه جنبش واحد هستیم که هدف آن اسلام و امت اسلامی و مواجهه با پروژه های غربی ها و صهیونیسم است. به همین خاطر نقش او بزرگ و مشهود است که و همگی به نقش مهم حاج قاسم به همراه گروه ها و رهبران مقاومت - که نقش ایشان هم مهم و قابل تقدیر است و در همه عرصه ها شاهد آن هستیم - واقف هستند.

خبرنگار: معصومه مومنیان - سید حسین حسینی

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • ۲۲:۰۹ - ۱۴۰۲/۱۰/۱۱
    0 0
    خداپرستی در راستای تکامل بت پرستی، جهت یافتن نیروی فوق طبیعی در رفع مشکلات بیشمار و لاینحل است. با گسترش علم و فن اوری، درماندگی بشر در فقر و بیماریها به حداقل رسیده و باورهای دینی و خداپرستی کاربرد خود را ازدست داده اند. گرچه علم در مورد عالم پس از مرگ ادعایی ندارد اما زندگی دنیوی برای اکثریت افراد مهمتر از عالم پس از مرگ است که نابودی کامل محسوب میشود همانطور که قبل از تولد وجود نداشته ایم. وجود بهشت و جهنم گرچه ادعاهای غیرقابل اثبات، و ممکن است حقیقت نداشته باشند، اما برای عده زیادی که نگران دنیای پس از مرگ اند، انگیزه امید و اعتقاد بدون معرفت مبتنی بر ترس است. علم زمانی به باور تبدیل میشود که در زندگی نقش محسوس و مستمر داشته باشد. برهان وجود خدا و پیام پیامبران زمانی به باور تبدیل میشود که حداقل در پاره ای موارد نقش خدا در اجابت دعا و رفع مشکلات زندگی حس شود با این حال رفع مشکلات بطور موردی، ممکن است بطور اتفاقی تلقی، و ایمان ساز نباشد که در درازمدت پایدار بماند و دستخوش شک و ناباوری نشود.