روزنامه شرق در سرمقاله خود نوشت: چند روز پیش رئیس بانک مرکزی اعلام کرد که نسبت مجموع واردات و صادرات به تولید ناخالص داخلی ایران، عدد خوبی است و نشان از باز بودن اقتصاد ایران دارد. برای بررسی این ادعا باید چند نکته را در نظر گرفت: اول اینکه اگر واردات چندین برابر صادرات باشد، این نسبت ممکن است همان عددی را نشان دهد که در شرایط برعکس، یعنی صادرات چندین برابر واردات، به دست میآید. دوم، این موضوع مطرح است که آیا تجارت خارجی ایران عمدتاً از سوی بخش عمومی است یا بخش خصوصی، و آیا این مسئله در سیاستگذاری تفاوتی ایجاد میکند؟ سوم، کیفیت سبد تجارت خارجی اهمیت دارد؛ اینکه چه مقدار صادرات فسیلی و کشاورزی داریم و چه مقدار صادرات صنعتی و فناورانه. چهارم، تعرفههای وارداتی، مانند افزایش تعرفه خودرو، چگونه بر میزان باز بودن اقتصاد تأثیر میگذارد؟ همچنین، باید پرسید که تجارت خارجی ایران بر پایه اقتصاد رقابتی است یا دستوری، و آیا ناشی از توافقات محدود بینالمللی است یا خوداتکا و دارای جاذبه بینالمللی؟
بانکها نیز ناترازی خود را به وامهای تکلیفی مرتبط میدانند، درحالیکه از منابع عمومی بهره میبرند و به مزایایی که دولت برای آنها فراهم کرده اشارهای نمیکنند. بیان آمارهای اقتصادی بدون درنظرگرفتن عوامل مؤثر، گمراهکننده است. اقتصاد ایران زمانی باز تلقی میشود که حداقل صادرات با واردات برابر باشد، جریان ورود ارز و سرمایه پایدار و معنادار باشد و بخش خصوصی سهم عمدهای در صادرات فناورانه داشته باشد. در سال ۱۳۶۷، سهم ایران از کل صادرات جهان یک درصد بود، اما این سهم در سال ۲۰۲۳ به ۰.۲۳ درصد کاهش یافته است. سیاستگذاران اقتصادی باید نسبت به این کاهش جایگاه واکنش نشان دهند و با ارائه اطلاعات دقیق، فعالان اقتصادی را در مسیر درست هدایت کنند.
برخی دستگاهها که تخصصی در امور اقتصادی ندارند، در تصمیمگیریها دخالت میکنند و باعث هزینههای اجتماعی میشوند. این اطلاعات نادرست مخاطب خاص خود را دارد و ممکن است با اهداف خاصی منتشر شود. بهتر است این مسائل در اتاقهای فکر بررسی شوند تا پس از چالش و اصلاح، در سیاستگذاریها و سطح عمومی مطرح شوند. نمونههایی از این خطاها در گذشته نیز وجود داشته است؛ برای مثال، در آبانماه رئیس بانک مرکزی اعلام کرد که تورم تا پایان سال ۳۰ درصد کاهش مییابد، درحالیکه شاخص بهای طلا و ارز عکس آن را نشان میدهد.
اقتصاد ایران شبیه بیماری است که بیماری خود را پنهان میکند. برخی مسئولان در دورههای مختلف اظهارات متناقض داشتهاند، یک روز میگفتند تحریمها اثر چندانی ندارد و روز دیگر از تلاش برای کاهش آثار تحریمها سخن میگفتند. سیاستگذاری اقتصادی باید علمی باشد، نه متکی بر بازیهای سیاسی. بانک مرکزی زمانی موفق خواهد بود که منابع پولی را به سمت تولید داخلی و صادرات هدایت کند، کیفیت تولید را بهبود بخشد و در توسعه صادرات فناورانه نقش ایفا کند. حمایت از بخش خصوصی باید اصولی باشد تا به وابستگی و تنبلی منجر نشود.
سیاستگذاران اقتصادی، وزارت دارایی، بانک مرکزی و رایزنهای اقتصادی باید با کمترین آسیب به تقاضا و تورم، سرمایهگذاری را تقویت کرده و صادرات صنعتی را رشد دهند. همسویی گفتمان و عملکرد بانک مرکزی باعث اعتمادسازی و تأثیر مثبت بر اقتصاد کشور میشود. اقداماتی مانند ارائه زمین با شرایط مناسب، معافیتهای مالیاتی و تأمین زنجیره تولید، به افزایش تولید داخلی کمک میکند بدون اینکه تورمزا باشد. حمایت از تولیدات داخلی نباید به نفع واردکنندگان نادیده گرفته شود. اقتصاد ایران باید مردمنهاد باشد و دولت نقش هدایتگر داشته باشد، نه مزاحم یا منفعل.
نظر شما