اما پس از بارش شدید اخبار خشکسالی در اسفند ماه که از به گل نشستن و خالی شدن سدهای مهم کشور حکایت میکرد و با وجود دلشوره بهارانه مردم و مسئولان بابت وضعیت آب و برق تابستانه، بروز مشکل آبرسانی به استان یزد و دست آخر اعلام اینکه ۵۴درصد ظرفیت مخازن سدهای کشور هنوز خالی است، حالا سد و سدسازی و بهخصوص نهضت سدسازی که از سالها پیش در کشورمان آغاز شده و تقریباً ادامه دارد، موضوعات جالبی برای گزارشنویسی به نظر میرسند.
نهضت سدسازی
سی و چند سال پیش، وقتی تعداد کل سدهای کشور هنوز به ۲۰ نرسیده بود، نهضت سدسازی در ایران شکل گرفت. کشور در مسیر سازندگی پس از جنگ هشت ساله بود و سدهای بیشتر میتوانستند ضمن کنترل آبهای سطحی، آب و برق مورد نیاز را تأمین و تولید کنند. آمار و ارقام ارائه شده حکایت از این دارند که در سالهای اخیر فقط تعداد سدهای مخزنی کشور از ۲۰۰عدد گذشته و هرساله هم حدود ۲.۵ هزار مگاوات به میزان تولید برق اضافه شده است. با این همه، به فاصله چند سال از آغاز سدسازیها، صدای طرفداران محیط زیست به خاطر مشکلات زیست محیطیای که سدها در کوتاهمدت و بلندمدت ایجاد میکردند بلند شد. کمی بعد هم که اولین کمبارشیها و خشکسالی به وقوع پیوستند، خیلی از کارشناسان به مسئولان گوشه و کنایه زدند که حالا برای پر کردن سدهای کشور به فکر واردات آب باشید! وضعیت امروز آب و برق و ناترازیها را هم که میدانید. خلاصه اینکه سدسازیهای پیدرپی روی رودخانههای پرآب کشور با همه توجیههای اقتصادی و اجتماعی که داشت یا برایش میتراشیدند، از همان ابتدا مخالفان ولو اندک خودش را هم داشت که البته صدای اعتراضاتشان در هیاهوی بحثهای سازندگی، توسعه، نیاز به برق و آب و... گم و کمتر شنیده شد. نکته جالب ماجرا این است که درست همزمان با اوج گرفتن سدسازیها در ایران، برخی کشورهای دنیا ازجمله آمریکا شروع به تخریب سدهای قدیمی و آزادسازی جریان آب رودخانهها کرده بودند!
نجات رودخانهها
البته وضعیت اقتصادی و اجتماعی ایران با کشورهای پیشرفتهای که در اوج سدسازیهای ما، شروع به تخریب برخی از سدهایشان کرده بودند، تفاوت داشته و دارد اما سد، کاربردهای آن، منافعی که دارد و زیانهایی که زیادهروی در ساخت آن میتواند داشته باشد در همه جای دنیا تقریباً شبیه به هم هستند.
آمریکاییها تقریباً از ۴۰سال پیش متوجه مشکلات زیست محیطیای که سدها در مناطق مختلف ایجاد میکردند، شده بودند. حتی جنبشهای زیست محیطی مختلفی هم با عنوان «احیای رودخانهها» شکل گرفته بود و ادعا میکرد باید محیط زیست و گونههای مختلف حیوانی را از شر سدها نجات داد.
در نهایت هم روز اول جولای سال ۱۹۹۹ بیشتر از هزار نفر از مردم شهر «آگوستا» در ساحل رودخانه «کنیبک» جمع شدند تا تخریب سد «ادواردز» را به چشم ببینند. این اولین سدی بود که تخریب میشد و پس از آن موج تخریب سدهای زیانبار در آمریکا آغاز شد. پیش از اینکه کمیسیون فدرال انرژی در آمریکا برخلاف اصرار مالکان سد، مجوز تخریب و حذف آن را صادر کند، آمار و ارقام و تحقیقات کارشناسانه ثابت کرده بودند حیات رودخانه «کنیبک» ارزش اقتصادی بیشتری از سد و تولید برق به وسیله آن دارد. چه اینکه چند سال پس از ساخت سد، با مختل شدن جریان مهاجرت و تخمریزی ماهیها، ارزش صنعت و فعالیتهای صید ماهی و شیلات در پایین دست، از سالی ۳۲۰ هزار پوند به ۱۲هزار پوند کاهش یافته و برای مردم و اقتصاد منطقه مشکلات زیادی را ایجاد کرده بود. علاوه بر این، مخزن سد، مثل خیلی از سدهای دیگر، کمکم به محل دپو پسابها و پسماندهای سمی کارخانههای کاغذسازی و فاضلاب شهری تبدیل شد تا سطح اکسیژن آب به مرور پایین بیاید و منجر به مرگ گسترده ماهیهای دریاچه پشت سد شود. هر چند از سال ۱۹۷۲ به بعد با هزینههای چند صد میلیون دلاری برای سیستم تصفیه فاضلاب و لایروبی و پاکسازی رودخانه وضعیت کمی بهتر شد اما در نهایت آمریکاییها به این نتیجه رسیدند که ارزش برق تولید شده توسط این سد بسیار کمتر از ضرر و زیانهایی است که به بار میآید. بنابراین برای تولید برق به دنبال روشهای عالمانهتر و مقرون بهصرفهتر رفته و سرمایهگذاری در آن را آغاز کردند.
دیر یا خیلی دیر؟
ماجرایی که بالاتر خواندید و در واقع خبر آغاز تخریب سدها را رسانههای خودمان سالهای ۱۳۷۸ تا ۱۳۸۰ و شاید در انتقاد از روند و نحوه سدسازی در کشور منتشر کردند. قطعاً نمیشود گفت بلایی که سد «ادواردز» و دیگر سدهای تخریب شده در آمریکا بر سر محیط زیست، رودخانه، صنعت شیلات و زندگی مردم آورده بودند، سدهای ایرانی نمیتوانند یا نتوانستهاند بر سر کشور خودمان بیاورند. بهخصوص اینکه معلوم نیست در کشور ما آیا هزینهای برای کاهش آثار منفی سدسازیها میشود یا خیر.اگر اخبار و مطالب مربوط به سدسازی همچنین آثار منفی زیست محیطی سدسازی را در اینترنت جستوجو کنید خواهید دید از اواسط دهه ۸۰ خورشیدی به بعد و تا همین یکی دو روز پیش، هر از چندی بحث «تخریب سدها» در کشورهای اروپایی، میان خبرگزاریهای ایرانی داغ بوده است. آخرین نمونههایش مربوط به اسفند سال ۱۴۰۲ و بعد هم شهریور سال ۱۴۰۳ هستند که به ترتیب خبر از موج گسترده تخریب سدها در اروپا (حذف ۳۲۵ سد فقط در یک سال) و تخریب چهار سد روی دومین رودخانه بزرگ کالیفرنیا در آمریکا میدادند. خبر اول البته در روزهای گذشته و شاید به خاطر هشدارهای کمآبی در تابستان پیشِرو در برخی خبرگزاریها بازنشر شد تا دوباره همه را به یاد انتقاد از سدسازی بیرویه بیندازد. بهخصوص اینکه یکی از مسئولان صنعت آب کشور، دیروز در اخبار ساعت ۱۴ رسانه ملی درباره تابستان امسال هشدار جدی داد و از مردم مناطق مختلف کشور درخواست صرفهجویی بیشتر کرد.
این هشدارها و یادآوریها هر شهروند کارشناس و غیرکارشناسی را به این فکر میاندازد که آیا همان بیست و چند سال پیش، پس از موج تخریب سدها در غرب و اوج سدسازی در ایران، نباید مسئول یا کارشناسانی پیدا میشدند که به فکر تولید برق با روشهای مقرون به صرفهتر بیفتند؟
آیا باید طی ۲۵ سال گذشته، شریان و رگ حیات آب و برق کشور را به سدها و بعد به سوختهای فسیلی گره میزدیم و بعد یکباره از یکی دوسال پیش به فکر انرژی تجدیدپذیری مثل انرژی خورشیدی میافتادیم؟ آیا امکان نداشت پابهپای نهضت سدسازی و رساندن تعداد سدهای کشور به ۲۰۰ سد، درصدی از همت، دوراندیشی و بودجهها را به شیوههای علمیتر تولید برق اختصاص میدادیم؟
امروز اگرچه دیر است، اما ماهیِ «انرژی پاک» را هر وقت و از هرچیزی به جز آب و نفت بگیریم، تازه است! یعنی میشود امیدوار بود با مطالعه و بررسیهای دقیق، روشهای عاقلانه و عالمانه تولید و تأمین برق و آب کشور را پیدا، برایش هزینه کرده و آنها را اجرایی کرد. البته جای شکرش هم باقی است که طی این سالها با مشاهده موج اخبار مربوط به تخریب گسترده سدها در اروپا، آمریکا و... هنوز دچار دستپاچگی نشده و پیشنهاد ندادهایم که بیایید همه سدهایمان را بکوبیم روی هم...!
۱۶ فروردین ۱۴۰۴ - ۱۰:۱۶
کد خبر: ۱۰۵۸۹۵۱
البته «سد»ها، سدسازی، خوبی و بدیهای ساختن سد و... سوژههای کهنه و نخنمایی برای نوشتن گزارش به نظر میرسند.

زمان مطالعه: ۵ دقیقه
نظر شما