محسن جعفری که لیسانس گرافیک دارد، مردی است که داوطلبانه به دنبال کمک به درختان کهنسال کشورمان است. او می‌داند که این درختان چه ارزشی دارند برای همین همه تلاشش را وقف معرفی و نگهداری از این درخت‌ها کرده است. برای دیدن درختان کهنسال سفر می‌کند،

۲هزار گنج  چند هزارساله/ گفت‌وگو با محسن جعفری درباره دغدغه‌ها و فعالیت‌هایش برای حفظ درختان کهنسال کشورمان
زمان مطالعه: ۱۲ دقیقه

محسن جعفری که لیسانس گرافیک دارد، مردی است که داوطلبانه به دنبال کمک به درختان کهنسال کشورمان است. او می‌داند که این درختان چه ارزشی دارند برای همین همه تلاشش را وقف معرفی و نگهداری از این درخت‌ها کرده است. برای دیدن درختان کهنسال سفر می‌کند، درباره آن‌ها می‌نویسد و خلاصه درخت‌های کهنسال دغدغه این هموطن عزیز است. می‌گوید: به مردم بگویید پای هیچ درخت کهنسالی گنجی نیست پس خواهشاً به امید یافتن گنج، درختان کهنسال را نابود نکنید که گنج واقعی خود همین درخت‌ها هستند. باید به محسن جعفری برای خدمت ۱۰ ساله‌اش به درختان کهن دست مریزاد گفت. از نظر محسن درختان کهنسال می‌توانند درآمد پایداری برای جوامع محلی و افتخاری برای کشورمان باشند اگر برای آن‌ها برنامه داشته باشیم و از آن‌ها غفلت نکنیم.
همه چیز از ۱۰ سال پیش شروع شد

۲هزار گنج  چند هزارساله/ گفت‌وگو با محسن جعفری درباره دغدغه‌ها و فعالیت‌هایش برای حفظ درختان کهنسال کشورمان


من در محله مشیریه به دنیا آمدم. دایی بنده زمانی سرپرست کوه‌نوردی جنوب شرق تهران بود. در دوره راهنمایی و بعد هم دبیرستان با گروه‌های حرفه‌ای کوه‌نوردی می‌کردم. از دوره دبیرستان و پس از خدمت سربازی کوه‌نوردی برایم جدی‌تر شد و توانستم کوه‌های مرتفع ایران را صعود کنم. حتی خارج از کشور هم قله آرارات را صعود کردم و زمانی دنبال این بودم که یک قله ۶هزار و ۲۰۰ متری در کشور نپال را صعود کنم که به دلیل مشکلات مالی نتوانستم برنامه‌ام را اجرا کنم. از اوایل دهه۹۰ به نجوم و ستاره‌شناسی علاقه‌مند شدم. آن زمان با مرتضی امام آشنا شدم و چهار سالی پیش ایشان نجوم و ستاره‌شناسی کار کردم. کار ایشان ترویج نجوم به صورت رایگان بود، اما متأسفانه در سن ۴۵ سالگی از دنیا رفتند. پس از فوتشان من و تعداد دیگری از شاگردانش سعی کردیم راهش را ادامه دهیم برای همین چند سال به صورت مجانی نجوم را به دیگران یاد دادیم. پس از چهار سال دنبال شاخه‌های مختلف طبیعت‌گردی از جمله دره‌نوردی، کویرنوردی و... رفتم.
آن زمان چون رشته‌ام نقاشی بود احساس کردم طبیعت‌گردی‌ها حال من را خوب نمی‌کند و به چیز دیگری هم احتیاج دارم. حسم این بود که در طبیعت به دنبال چیزی می‌گردم برای همین به این سمت رفتم که سوژه‌های نقاشی‌ام طبیعت باشد بنابراین شروع کردم به نقاشی از طبیعت. پس از مدتی به این نتیجه رسیدم که نقاشی از درخت‌ها قشنگ‌تر است و درخت سوژه بهتری برای کار من است. کم‌کم درگیر موضوع درخت‌ها شدم. همچنین من به این نتیجه رسیدم که هر چقدر درخت‌ها کهنسال‌تر باشند سوژه‌های بهتری برای نقاشی ‌هستند. آن هم به این دلیل که بافت‌ها و فرم پیچش تنه‌ آن‌ها با هم متفاوت است. تفاوت دیگر درخت‌ها در تاج آن‌هاست آنجا بود که متوجه شدم حال خوبی با نقاشی و گاهی عکاسی از درخت‌های کهنسال دارم. ماجرای نقاشی و عکاسی از درخت‌ها برای من از ۱۰ سال پیش شروع شد و برای اینکه سوژه عکس‌ها و نقاشی‌هایم را پیدا کنم به دنبال درخت‌های کهنسال یا قدیمی‌تر می‌گشتم. مدتی کارم این بود که به اطراف تهران می‌رفتم تا این درخت‌ها را پیدا کنم اما چند سالی که کار کردم درخت‌های اطراف تهران تمام شدند و نیاز به این داشتم درختانی در جاهای دیگر پیدا کنم. نقاشی از درخت‌ها موجب شد من سفرهای درختی‌ام را شروع کنم. این را هم بگویم که من از درخت‌ها در شب عکاسی می‌کردم و سعی می‌کردم عکس‌هایم همراه با یک صورت فلکی خاص باشد. وقتی به دنبال نقاشی از درخت‌ها در دیگر نقاط بودم به اساتید بزرگ درخت‌شناسی ایران ازجمله مصطفی خوشنویس رسیدم. نکته جالب این بود که من به طور اتفاقی به شماره‌ای از ایشان رسیدم.
با ایشان تماس گرفتم و موضوع را مطرح کردم و گفتم به دنبال پیدا کردن درخت‌های قدیمی هستم. وقتی استاد دلیل کارم را پرسید برایشان توضیح دادم که این درخت‌ها سوژه نقاشی و عکاسی من می‌شوند. شنیدن این توضیحات برای استاد جالب بود برای همین خواست که پیش او بروم. من هم از خدا خواسته به دیدنش رفتم. در آن دیدار برایم توضیح داد چقدر درخت‌های کهنسال از جهت ژنتیکی دارای اهمیت هستند برای همین منابعی به من معرفی کردند و پس از آن دیدار شروع به تحقیق درباره درختان کهنسال کردم.
درختان کهنسال برایم جدی‌تر شدند
پس از دیدار با مصطفی خوشنویس درخت‌شناس بزرگ، سفرهای من شکل جدی‌تری پیدا کرد یعنی من هم برای دیدن این درخت‌ها سفر می‌کردم و هم درباره اینکه چگونه تکثیر می‌شوند، چند نوع درخت کهنسال داریم، کدام نقاط کشورمان درختان کهنسال بیشتری دارد و مواردی از این قبیل تحقیق می‌کردم تا دانسته‌هایم بیشتر بشود. اولین درختی که به دیدنش رفتم سرو ابرکوه بود بعد از آن هم به دیدن درخت لور یا همان انجیر معابد شهرستان میناب رفتم که در روستای تنبانو واقع شده است.
همان زمان به دیدن ارس ابرسج مرتفع‌ترین درخت کهنسال ایران رفتم که سومین موجود زنده ایران است و در روستایی از توابع شهرستان شاهرود قرار دارد که برای دیدن آن ۶ ساعت در کوه شاهوار کوه‌نوردی کردم. خلاصه از ۱۰ سال پیش من سفرهایم به گوشه و کنار ایران با هدف دیدن درخت‌های کهنسال شروع شد.
وقتی به این درخت‌ها می‌رسیدم، شب را کنار آن‌ها چادر می‌زدم و می‌خوابیدم. می‌توانم بگویم من پای خیلی از درختان کهنسال ایران شب‌مانی داشتم.
آن اوایل خانواده‌ام با این کارم مشکل داشتند و برادرم به من می‌گفت دیوانه‌ام که این کارها را انجام می‌دهم. برایشان قابل توجیه نبود که من این همه راه را برای دیدن یک درخت بروم. می‌گفتند به جای اینکه این همه راه برای دیدن یک درخت بروی، برای دیدن مکان‌های دیدنی مثل تخت جمشید و دیگر بناهای مهم کشورمان سفر برو. برای همین به مدت سه سال همین کار را انجام می‌دادم اما به کسی چیزی نمی‌گفتم. مثلاً اگر برای دیدن عجیب‌ترین درخت ایران یعنی درخت بنه‌ معروف به نگین سبز ارسنجان به شیراز می‌رفتم، به کسی نمی‌گفتم و فقط می‌گفتم دارم به شیراز می‌روم. پس از مدتی دوستی که پادکست می‌ساخت متوجه کاری که من انجام می‌دهم شد و از من خواست در پادکستی شرکت کنم. ابتدا به ایشان گفتم که این کار شاید برای دیگران جذاب نباشد اما ایشان خواستند که صحبت کنم و خوشبختانه پادکست خیلی مورد استقبال قرار گرفت و من هم جرئت پیدا کردم که بگویم به خاطر درخت‌ها سفر می‌کنم. سفرهای من آن‌قدر ادامه پیدا کرد که کسی مثل آرش نورآقایی که در حوزه گردشگری کشورمان صاحبنظر است گفت سفرهایی که من انجام می‌دهم نوع خاصی از سفر است. یا کسی مثل دکتر مجید اسکندری که شاگرد ایشان در گیاه‌شناسی بودم با من تماس گرفت و گفت سفرهایی که می‌روم خاص هستند و خوب است اسمی برای این سفرها انتخاب کنم برای همین با برادرم تعدادی واژه نوشتیم و آن‌ها را به دکتر محمودی در مؤسسه لغت نامه دهخدا دادیم و سرانجام به واژه کهن‌دار نگری رسیدیم که شاخه جدیدی از گردشگری می‌شود.
جمع‌آوری بذر درختان ۳هزار ساله

۲هزار گنج  چند هزارساله/ گفت‌وگو با محسن جعفری درباره دغدغه‌ها و فعالیت‌هایش برای حفظ درختان کهنسال کشورمان


ما در قالب گروهی ۶۰۰ نفره با سرپرستی استاد مصطفی خوشنویس ۶ سال است درخت هم می‌کاریم. ماجرا به این شکل است که این درختان از بذر درختان حدوداً ۳هزار ساله است که آن‌ها را جمع کرده‌ایم و در البرز جنوبی در قالب احیای جنگلی کاشته می‌شوند. این جنگل کاملاً حفاظت شده و محصور است، دام و حتی افراد هم حق ورود به آن را ندارند. نکته مهم اینکه بذر آن دارای ژن ممتاز است و از ذخیره‌گاه ژنتیکی کشور که دارای ممتازترین بذرها هستند استفاده می‌کنیم. این‌ها بذر درختانی هستند که بیشترین مقاومت را دارند و امیدواریم درختانی که می‌کاریم هم ۳هزار سال عمر کنند.
آقای خوشنویس چند سال پیش به ما گفت بذر درخت ۳هزار ساله شهرستانک باید جمع بشود در حالی که هر ۱۵ یا۲۰سال بذرآوری کامل دارد. آن سال ما توانستیم با کمک دوستان در گروه ۶۰۰ نفره داوطلب، در حالی که مسیر یک متر برف داشت خودمان را به درخت برسانیم و ۵۰ هزار بذر از این درخت را جمع‌آوری کردیم تا استاد خوشنویس آن‌ها را با امکانات منابع طبیعی بعد از اقدامات اولیه آماده کاشت کند و ما هم به صورت داوطلبانه در کاشت آن‌ها سهمی داشته باشیم.
خانمی از شهر بابک برای من پیام فرستاد که دوست داریم شما سرو شهر بابک را هم ببینید.
عکسی که برای من فرستاده بود نشان می‌داد درختی در سینه‌کش کوه قرار دارد. کارشناسان اعتقاد دارند این نوع سرو در چنین موقعیتی رشد نمی‌کند برای همین من هم از محل استقرار درخت‌ تعجب کردم . فکر کردم فقط درخت ارس می‌تواند در چنین شیب تند و ارتفاعی زندگی کند.
خلاصه با خودم گفتم این درخت هر جای ایران هم می‌بود من باید برای دیدنش می‌رفتم. پس از اینکه بذر درخت را دیدم متوجه شدم درخت سرو زربین است و بیشتر شگفت‌زده شدم که چطور سرو زربین در چنین موقعیتی طی قرن‌ها به حیات خود ادامه داده؟ آنجا سه درخت سرو زربین وجود دارد که یکی از آن‌ها شکل خاصی هم دارد و عکسی که من از آن گرفتم خیلی جاها دیده شد، چون شبیه درختان بائوباب آفریقایی است که بسیار خاص است.
این درخت بسیار زیبا در بالای کوه مدوار شهر بابک قرار گرفته است. داستانی هم داریم که می‌گوید بذرهای درخت سرو زربین در دوره سوم زمین‌شناسی در منطقه هیرکانی گیر می‌کند.
پس از دوره‌ای که همه کره زمین دچار یخبندان می‌شود و همه درخت‌ها از بین می‌رود فقط در منطقه رامیان استان گلستان جنگلی از این درخت باقی می‌ماند و دوباره بذر این درخت از آنجا به کل دنیا می‌رود.
در حال حاضر در کل دنیا یک جنگل طبیعی غیر دست کاشت درخت سرو زربین داریم که در منطقه رامیان واقع شده است. یعنی همان جایی که بزرگ‌ترین جنگل سرخ‌دار دنیا هم واقع شده است و یک قسمت آن درختان هزار ساله است یعنی شما می‌توانید در منطقه پونه‌آرا میان درختان هزار ساله سرخ‌دار قدم بزنید که در دنیا تک است.
زیر درختان گنج نیست
در کهک قم و پشت خانه ملاصدرا هم درختی داریم که مورد غفلت قرار گرفته بود. مردم توجهی به آن نمی‌کردند. می‌گفتند درخت قدیمی ما همین چنار وسط آبادی است. من به شهردار کهک مراجعه کردم و ماجرای خاص بودن درخت را گفتم آن‌ها هم قول دادند از درخت محافظت کنند. اما پس از گذشت مدتی اتفاقی نیفتاد تا اینکه دوستم رضا عالی‌ دست به کار شد؛ درخت را تیمار و دور آن محوطه کوچکی ایجاد و برای درخت تابلو هم نصب کردند تا مردم بیشتر ارزش درخت را بدانند. ۱۰۰ یا ۱۵۰ سال پیش رعد و برق به این درخت برخورد می‌کند و نصف آن می‌سوزد. از این جهت نمای خاصی دارد چون نصف درخت سوخته و خشک شده و نصف درخت زنده است و در همه سال‌ها این دو قسمت با هم رشد کرده است. روزی به دیدن درختی در آباده شیراز رفتم که ۲هزار سال عمر دارد. متأسفانه داخل این درخت را به هوای یافتن گنج کنده بودند. من وقتی می‌بینم پای درختی به طمع گنج کنده شده است خیلی ناراحت می‌شوم. این اتفاق برای ارس ابرسج که ۲هزار و ۸۰۰ سال عمر دارد هم افتاده است. این درخت آن‌قدر قشنگ است که مطمئنم در هر کشوری می‌بود بخشی از نماد پرچم آن کشور بود.
پای این درخت هم به امید یافتن گنج کنده شده است و حال آنکه اگر در گذشته گنجی را در جایی مخفی می‌کردند از درخت به عنوان علامت و نشان استفاده می‌کردند نه اینکه گنج را زیر درخت چال کنند که ریشه‌ها می‌تواند آن را از بین ببرد.من استارت این را زدم که در کل کشور زنجیره‌ای از کهن‌داربان‌ها را داشته باشیم تا با این کار بتوانیم از درختان بیشتری حفاظت کنیم. حتی به دنبال این هستیم با کمک سازمان میراث فرهنگی برای این افراد کارت صادر کنیم چون قرار است این افراد به طور شبانه‌روزی حواسشان به درخت‌ها باشد تا آسیبی به آن‌ها وارد نشود. در حال حاضر از ۵۰۰ درختی که به دنبال این هستیم تا برای آن‌ها کهن‌داربان تعیین کنیم، برای ۱۹ درخت کهن‌داربان مشخص کرده‌ایم. این را هم بگویم که ما در کل کشور بیش از ۲هزارو۱۰ درخت کهنسال داریم. این ۲هزار و ۱۰ درخت به همت مهندس خوشنویس به ثبت ملی رسیده‌اند و من هم در این ۱۰ سال به ثبت تعدادی از این درخت‌ها کمک کردم که عدد آن به ۲۰ یا ۳۰ درخت می‌رسد. این را هم بگویم که ما در این زمینه دو رکورد داریم اول اینکه ایران رکورد بیشترین تنوع درخت کهنسال را دارد مثلاً دیگر کشورها چهار نوع درخت کهنسال دارند، اما ما ۲۰ نوع. همچنین ما بیشترین تعداد درختان کهنسال را داریم. این را هم بگویم ۵۰۰ درختی که من انتخاب کردم با نگاه جذابیت بصری انتخاب شده است. دنبال این هستیم که از ظرفیت این درخت‌ها در بخش گردشگری یا کهن‌دارنگری و کسب درآمد پایدار برای جوامع محلی استفاده کنیم. بنده هم تاکنون چند تور در این حوزه برگزار کرده‌ام و مثلاً طی دو روز ۶ یا ۷ درخت ۲هزار ساله را به تعدادی گردشگر نشان دادم.
گفتند من دنبال گنجم

۲هزار گنج  چند هزارساله/ گفت‌وگو با محسن جعفری درباره دغدغه‌ها و فعالیت‌هایش برای حفظ درختان کهنسال کشورمان


برای دیدن درخت ارس دیباج به دامغان رفته بودم. صبح دیدم اهالی بالای سرم آمدند. حرفشان این بود که دنبال گنج می‌گردی! خوشبختانه آنجا اینترنت بود و خودم را از طریق عکس‌هایم در فضای مجازی و چیزهایی که درباره درخت‌ها نوشتم معرفی کردم. بعد آن‌ها گفتند ما اینجا آیین ۴۰۰ ساله داشتیم که چند سال تعطیل شده بود، اما ۱۰ سالی می‌شود دوباره آن را احیا کرده‌ایم. آیین مردم روستا شیردوشان نام دارد. بر اساس این آیین که در کنار امامزاده محمد دیباج و زیر سایه درخت ارس روستا انجام می‌شود، در روزی از اردیبهشت عشایر و دامداران دام‌های خود را پای درخت جمع می‌کنند و آن‌ها را می‌دوشند.
قسمتی از شیر دام‌ها میان مردم و نیازمندان تقسیم می‌شود و قسمتی را برای تأمین هزینه‌های امامزاده نذر می‌کنند. می‌توان مشابه این جشنواره را برای درختان دیگر در دیگر نقاط کشور هم داشته باشیم. در کنار این حرکت، نان محلی پخت و یا محصولات محلی فروخته می‌شود. در کل می‌توانیم برای هر کدام از این درختان که جاذبه بصری دارند جشنواره‌ای داشته باشیم. ما درختی داریم که در سفرنامه مارکوپولو از آن یاد شده است اما به فاصله نیم ساعت از این درخت، درخت دیگری داریم که حتی قطر آن دو برابر این درخت است با اینکه دیر زیست‌تر است. از این جهت بعضی از درختان مغفول مانده‌اند. اما اگر همان ۵۰۰ درختی که مد نظر من است خوب معرفی شوند می‌توانند نماد طبیعی آن منطقه بشوند. طرح آن روی صنایع‌دستی بنشیند، گرافیست‌ها از آن طرح بزنند و نقاش‌ها نقاشی‌ آن‌ها را بکشند.
ما و ۵۰۰ درخت کهنسالمان
آرزوی من این است که روزی کهن‌دارنگری به داد گردشگری کشورمان برسد.
معتقدم اگر ما فقط بتوانیم به شکل درستی درختان کهنسالمان را به علاقه‌مندان این حوزه در دنیا نشان دهیم، می‌تواند درآمد پایداری برای کشورمان در مقیاس زیاد باشد.
من دو همکار در کشور هلند و کشور کانادا دارم که شخصیت‌های علمی هستند و روی درختان کهنسال کار می‌کنند. آن‌ها می‌گویند حتی اگر سه تا از این درخت‌ها در کشوری مثل هلند بود آن‌قدر درخت‌ها را معروف می‌کردند که تعداد زیادی گردشگر برای دیدن آن‌ها از نقاط مختلف جهان به کشورشان سفر کنند.
این در حالی است که همان‌طور که گفتم ما ۵۰۰ عدد از این درخت‌ها را در کشورمان داریم و این یعنی یک ظرفیت بسیار بالا. دلم می‌خواهد بیش از پیش این درخت‌ها معرفی شوند تا جوامع محلی تشویق شوند و از این درخت‌ها نگهداری کنند. دلم می‌خواهد دانشجوهای جنگل‌داری هر منطقه درختان کهنسال آن منطقه را از طریق بذر آن‌ها تکثیر کنند تا بتوانیم جنگل‌هایمان را که از بین رفته است برای آیندگان احیا کنیم.

منبع: روزنامه قدس

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • مدیر سایت مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظرات پس از تأیید منتشر می‌شود.
captcha