جنایت وحشیانه صهیونیستها در به شهادت رساندن جمعی از فرماندهان نیروهای مسلح، دانشمندان هستهای و جمعی از مردم، فضای خاصی را در کشور ایجاد کرده است. آمیزهای از حس انتقام و تلاش برای حفظ کشور در برابر حمله دشمنی که سیاه جنایاتش در غزه نشان داد چه اندازه بیرحم است، ایجاد شده است. ما در مقطعی حساس از تاریخ ایران زمین به تقابلی سخت با اصلیترین دشمن ایران رسیدهایم. در این میان شاید در بین همه احساساتی که قلب ما را درمینوردد، حس انتقام و خونخواهی شهدایی که برای این مرز و بوم خون دادند، بیش از سایر حسها غلیان دارد. حق هم همین است که انشاءالله به زودی شاهد انتقام سخت از جانیان صهیونیستی و به درک واصل شدنشان باشیم اما آنچه در تحلیل شرایط و در نگاه و افق دید ما در ارتباط با این واقعه باید ملاحظه شود، چیزی فراتر از انتقام است.
ما در عمل و در شرایطی که به طور مستقیم مسیر دیپلماسی با آمریکا را طی کرده بودیم و حتی زمان و مکان نشست دور بعد مذاکرات نیز اعلام شده بود، به ناگاه با حمله وحشیانه رژیم صهیونیستی مواجه شدیم. این حمله و ابعاد آن حتی در مقایسه با ترور شهید سرافراز سپهبد حاج قاسم سلیمانی ابعاد امنیتی و نظامی خطرناکتری دارد. تجاوز رسمی و مستمر به حریم هوایی جمهوری اسلامی ایران، شهادت جمعی از بلندپایهترین فرماندهان سپاه پاسداران و نیروهای مسلح، ترور هدفمند جمعی از دانشمندان هستهای و حمله به زیرساختهای صنعت هستهای در حقیقت آغاز جنگی تمامعیار علیه کشورمان است. ما در حقیقت با تهدیدی وجودی مواجه شدهایم و فارغ از هر گونه اقدام سیاسی و دیپلماتیک، پاسخ نظامی هم مشروعیت قانونی از منظر حقوق بینالملل دارد و هم فراتر از آن، نخستین و مهمترین پاسخی است که باید از سوی ما صورت گیرد.
به بیان صریحتر، پاسخ به حمله صهیونیستها، نه فقط از منظر انتقام و تشفی خاطر ضروری است که فراتر از آن برای نجات ایران نیز 100درصد ضروری است. اینجا جای کم آوردن و سست شدن و دلخوش کردن به پیغامها و پسغامهای سیاسی و دیپلماتیک نیست. اگرچه همواره و در هر شرایطی باید از تلاشهای دیپلماتیک برای همراه کردن متحدان، فضاسازی علیه دشمنان و هر گونه اقدام سیاسی استفاده کرد اما همه اینها باید مکمل اقدام قاطع ما در میدان باشد. اکنون که تهدید کاملاً صریح و خطر جدی نه فقط اصل جمهوری اسلامی ایران، بلکه سرزمین ایران را تهدید کرده است، آنچه در چنته داریم از همه توان نظامی تا توان منطقهای و حتی پاسخهایی غیرقابل پیشبینی و هزینهزا نه فقط برای رژیم صهیونیستی که برای حامیان آن از جمله ایالات متحده آمریکا را نیز نباید از نظر دور داشت. در کنار هر پاسخ نظامی علیه رژیم منحوس صهیونیستی، تهدید زیرساختهای انرژی جهان در منطقه و فشار آوردن بر گلوگاه نفت و گاز جهان را نباید از نظر دور داشت. باید حامیان این رژیم در حدی که موجب اثرگذاری باشد، هزینه آزاد گذاشتن این سگ هار و حمایت کردن از این موجود پلید را متحمل شوند. طبیعتاً پاسخ اصلی باید معطوف به خود رژیم صهیونیستی باشد اما در طراحی عملیات و نوع پاسخ اگر به هر دلیلی دسترسی به حریم این رژیم سخت باشد، پاسخ از جنسی که موجب جهش قیمت نفت و به خطر انداختن امنیت انرژی در سطح جهان باشد و بازدارندگی را برای ما به ارمغان آورد، نباید از روی میز کنار رود. به بیانی دیگر اگر قرار باشد امنیت ما به خظر بیفتد و دیگران تماشاچی و بلکه پشتیبان و مشوق جنایتکاران باشند، باید هزینه پشتیبانی و تشویق خود را نیز بدهند.
در نهایت همگی پشت سر فرماندهی کل قوا و فرماندهانی که جایگزین شهدای عزیزمان شدهاند هستیم و از هر تدبیری که با توجه به مقتضیات طراحی شود حمایت خواهیم کرد اما همه باید بدانیم در جنگی سخت قرار داریم و نباید با تحلیلهای محافظهکارانه و دلخوش کردن به وعدههای احتمالی حامیان رژیم صهیونیستی، گزینههای پاسخ سخت را محدود کنیم.
نظر شما