قدس؛ بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر رژیم صهیونیستی در میان بحرانهای داخلی و انزوای بینالمللی، با آغاز حملهای بیسابقه علیه ایران، جنگی تمامعیار را کلید زد. این اقدام در روزی انجام شد که دولت نتانیاهو به سختی از انحلال پارلمان به دلیل اختلافات بر سر اجباری شدن خدمت سربازی برای یهودیان ارتدکس افراطی (حریدیها) جان سالم به در برد.
عنوان «شیر برخاسته» ریشه در متون مذهبی یهودی دارد و نشاندهنده تلاش نتانیاهو برای ارائه این جنگ به عنوان مأموریتی مقدس است، رویکردی که در سنت سیاسی اسرائیل برای توجیه اقدامات نظامی سابقه دارد.به گزارش وبگاه میدل ایست آی، این حمله در شرایطی رخ داد که اسرائیل به دلیل جنایاتش در غزه، تهاجم به لبنان و سوریه و صدور احکام بازداشت بینالمللی علیه نتانیاهو و یوآو گالانت، وزیر دفاع پیشین، تحت فشارهای شدید داخلی و خارجی قرار داشت. انزوای فزاینده اسرائیل در صحنه جهانی، همراه با ناکامی در مذاکرات تبادل اسرا با حماس و نارضایتی عمومی از تقسیم نابرابر هزینههای جنگ میان شهروندان سکولار و حریدیها، دولت نتانیاهو را در تنگنا قرار داده بود. به گزارش میدل ایست آی، ارتش اسرائیل با کمبود نیرو مواجه است و شکافهای اجتماعی در داخل عمیقتر شدهاند. در این شرایط، نتانیاهو با حمله به ایران به دنبال سرپوش گذاشتن بر ناکامیهای داخلی و جنایات در غزه بود.این عملیات با هماهنگی و حمایت کامل دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا انجام شد. ترامپ که از این حمله آگاه بود، تصمیم گرفت مانع آن نشود، زیرا واشنگتن تشدید تنش نظامی را اهرمی راهبردی در مذاکرات با تهران میبیند. این حمایت به نتانیاهو اطمینان داد که میتواند این قمار پرخطر را پیش ببرد، هرچند رسانههای جهانی این اقدام را به عنوان تلاش اسرائیل برای سرپیچی از خواستههای جامعه جهانی تفسیر کردند.
هدف اعلامشده این حملات، مهار برنامه هستهای ایران بود، اما مقامات اسرائیلی به خوبی میدانند در بهترین حالت، تنها میتوانند پیشرفت ایران را به تأخیر بیندازند، نه آن را متوقف کنند. درواقع، اهداف تلآویو فراتر از برنامه هستهای است و بیثباتسازی جمهوری اسلامی را دنبال میکند. این رویکرد یادآور سخنان اسحاق رابین، نخستوزیر سابق اسرائیل است که ایران را «تهدیدی موجودیتی» برای هژمونی منطقهای اسرائیل میدانست. حملات اخیر، علاوه بر تأسیسات هستهای، فرماندهان ارشد سپاه پاسداران و چهرههای کلیدی نظامی ایران را هدف قرار داد.نتانیاهو که از تلافی ایران آگاه است، این حمله را فرصتی تاریخی برای شکستن جبهه ایران میبیند. در داخل رژیم اسرائیل، این جنگ به وحدت موقت منجر شده و مخالفان سرسخت نتانیاهو که تا پیش از این به دنبال سرنگونی دولتش بودند، یا سکوت کردهاند یا از او حمایت میکنند. اما این قمار خطرناک میتواند عواقب بیسابقهای داشته باشد. ارتش اسرائیل پس از دو سال درگیری چندجبههای، با کمبود نیرو و فرسودگی مواجه است. اقتصاد اسرائیل در رکود به سر میبرد، هزینههای زندگی افزایش یافته و شکافهای اجتماعی عمیقتر شدهاند. حملات به تأسیسات هستهای ایران نه تنها منطقه را با خطر نشت رادیواکتیو تهدید میکند، بلکه سابقه خطرناکی برای مشروعیتبخشی به حملات مشابه در جهان ایجاد میکند.
ناامنسازی توسط آقای امنیت
نتانیاهو که خود را «آقای امنیت» معرفی کرده، دههها با تمرکز بر تهدید هستهای ایران تلاش کرده خود را نگهبان قوم یهود نشان دهد. اما دوران نخستوزیری او با ناآرامی و ناامنی همراه بوده است. ساکنان سرزمینهایی اشغالی که هنوز شکست امنیتی عملیات طوفان الاقصی در ۷ اکتبر را فراموش نکردهاند، اکنون با ترس از حملات موشکی ایران مواجهاند. این در حالی است که اقتصاد شکننده و انزوای دیپلماتیک، اسرائیل را در موقعیت آسیبپذیری قرار داده است.از منظر منطقهای، این حمله نشاندهنده تغییر رویکرد تاریخی رژیم صهیونیستی است. برخلاف گذشته که اسرائیل از درگیری مستقیم اجتناب و از آمریکا برای جنگهای منطقهای (مانند عراق) استفاده میکرد، اکنون با کاهش نقش استراتژیک اسرائیل در سیاستهای واشنگتن، نتانیاهو خود وارد میدان شده است. سفر اخیر ترامپ به خاورمیانه که اسرائیل را نادیده گرفت، نشان داد آمریکا دیگر تلآویو را محور راهبرد منطقهای خود نمیبیند، زیرا تمرکز واشنگتن بر چین و جنگهای تجاری است.این قمار نتانیاهو استراتژی خروج مشخصی ندارد. افزایش قیمت جهانی نفت، عدم اطمینان از واکنش ایران و هزینههای سنگین جنگ، اسرائیل را در اضطراب ملی فروبرده است. اگر این حمله بدون واکنش شدید ایران به اهداف خود برسد، نتانیاهو میتواند جایگاهش را به عنوان «مدافع ملت یهود» تثبیت کند. اما شکست یا هزینههای گزاف این جنگ میتواند به فروپاشی سیاسی، انزوای دیپلماتیک و فاجعهای دیگر در تاریخ محاسبات اشتباه رژیم صهیونیستی در خاورمیانه منجر شود.




نظر شما