تحولات منطقه

۲۷ شهریور ۱۴۰۴ - ۰۶:۴۷
کد خبر: ۱۰۹۶۲۹۸

بازآفرینی تابلو «عصرعاشورا» در اپرای «رستم و سهراب»

بهروز غریب‌پور از تأثیر نقاشی‌های استاد فرشچیان بر آثارش می‌گوید

نام محمود فرشچیان برای هنر ایران، نه‌تنها یک نام، بلکه نماد جاودانگی، ایمان و خیال است. او جهانی آفرید که در آن رنگ‌ها سخن می‌گویند، خطوط روایت می‌کنند و هر تابلو، قصه‌ای از روح و فرهنگ ایرانی را بازگو می‌کند.

بازآفرینی  تابلو «عصرعاشورا» در اپرای «رستم و سهراب»
زمان مطالعه: ۵ دقیقه

از «ققنوس» تا «عصر عاشورا»، از «ضامن آهو» تا «پنجمین روز آفرینش»، آثارش نه‌تنها چشم را می‌ربایند، بلکه دل و ذهن را نیز به پرواز درمی‌آورند.
زنده یاد فرشچیان فقط نقاشی نکرد، بلکه جهانی را آفرید؛ جهانی که در آن انسان با همه ضعف‌ها و امیدهایش حضور دارد و در دل پیچ‌وخم خطوط و رنگ‌ها به تعالی می‌رسد. شاید همین ویژگی است که آثار او را در دل مردم جاودانه کرده است. سال‌هاست که بسیاری از تابلوهایش به بخشی از حافظه جمعی ما تبدیل شده‌اند؛ تصاویری که نه فقط در موزه‌ها و کتاب‌ها، بلکه در ذهن و جان مردم زندگی می‌کنند.
در گفت‌وگو با بهروز غریب‌پور، تلاش شده است تا پشت پرده این جهان پررمز و راز را ببینیم، در عمق تأثیرگذاری استاد فرو رفته و دریابیم چگونه یک انسان می‌تواند با قلم و رنگ، جاودانه شود و در حافظه فرهنگی یک ملت نقش بندد. این مقدمه، دعوتی است برای ورود به جهانی که مرحوم استاد فرشچیان با دستان خود ساخته؛ جهانی که در آن هر نگاه، هر جزئیات و هر رنگ، ستایشگر نبوغ و ایمان انسانی است.

گرایش اصلی استاد در نقاشی به چه موضوعاتی بود و چرا موفق شدند؟

گرایش استاد فرشچیان بیشتر به موضوعات مذهبی و گاه ملی متمایل بود و در هر دو حوزه نیز توفیق یافتند. استمرار این راه سبب شد نوعی نگارگری را پدید آورند که نه در قالب مینیاتور ایرانی می‌گنجید و نه در نقاشی‌های قدیم غیرایرانی. هرچند بیشتر به سبک ناتورالیسم نزدیک می‌شد، اما آن‌قدر استثنایی بود که در هیچ‌کدام از این مقولات نگنجید. می‌توان گفت آثار ایشان تجربی نبودند، بلکه حاصل پیوند کامل جسم و روح و توانایی استثنایی بودند؛ همانند غزلیات حافظ، خواجوی کرمانی و بسیاری از آثار منحصربه‌فرد دیگر.

به نظر شما چه می‌شود که انسانی می‌تواند تا این اندازه اثرگذار باشد و نقاشی‌هایی ماندگار از خود به یادگار بگذارد؟

استاد محمود فرشچیان سبکی از هنر را انتخاب کردند که به مرور زمان امضای شخصی و ویژه‌ خودشان شد. هرچند ریشه این سبک در نگارگری ایرانی سنتی بود و حتی از هنرهای نگارگری ژاپنی و چینی هم الهام می‌گرفت، اما تفاوت اصلی آن در این است که نگارگری معمولاً ظریف، کوچک و بیشتر در کتاب‌ها و متون علمی یا ادبی به کار می‌رفت. استاد فرشچیان این مفهوم را کاملاً دگرگون کرد: او نقش‌ها را بزرگ‌تر و پرجلوه‌تر کرد، صحنه‌ها را نزدیک به درام و روایت‌های نمایشی ساخت و تابلوها را مستقل از متن کرد، به طوری که هر اثرش خود گویا و پرمعنا بود و بیننده را مستقیماً با داستان و احساس اثر مواجه می‌کرد. به عبارت دیگر، استاد فرشچیان نگارگری را از قاب کتاب‌ها بیرون آورد و آن را به یک هنر تمام‌عیار و بی‌نیاز از متن تبدیل کرد، هنری که هم زیبایی‌شناسی ایرانی را حفظ می‌کند و هم قدرت روایتگری مستقل دارد.

آیا پیش از استاد فرشچیان، هنرمندی در این مسیر گام نهاده بود؟

پیش از ایشان استاد بهزاد کوشید مینیاتور ایرانی را از شکل پیشینش خارج کند؛ شکلی که پرسپکتیو نداشت و تخت بود، هرچند در بسیاری موارد با روایت‌های نوشتاری یا شعری همراهی می‌کرد و در یک تابلو اپیزودهای مختلف دیده می‌شد. اما در کار استاد بهزاد و به‌ویژه در کار استاد فرشچیان ــ که به بلوغ کامل رسید ــ همه این نشانه‌ها به زبانی نو بدل شد. زبانی ویژه که مختص استاد فرشچیان بود.

میان این همه تابلو ماندگار، شما کدام اثر ایشان را برترین می‌دانید؟

شخصاً بسیار تحت‌تأثیر تابلو «ظهر عاشورا» قرار گرفتم. هنگامی که اپرای «رستم و سهراب» را روی صحنه بردم و حتی در اپرای «حافظ» ــ که به‌زودی بار دیگر اجرا خواهد شد ــ کوشیدم صحنه‌ سوگواری بر پیکر مطهر حضرت(ع) که در نقاشی استاد دیدیم را بازآفرینی کنم. همان‌گونه که گفتم، آثارشان سرشار از بیان نمایشی و دراماتیک است و همین تابلو بیشترین تأثیر را بر من نهاد.

با توجه به اینکه ایشان طراح ضریح امام رضا(ع) نیز بودند و شما هم در این مضامین فعالیت داشتید، نظرتان درباره تابلو «ضامن آهو» چیست؟

این اثر را هم بسیار دوست دارم و قابل ستایش است. مرحوم استاد فرشچیان به دلیل باورهای مذهبی عمیق خود، باورهایی که خالی از ریا بودند، هر یک از تابلوهای مذهبی یا ملی‌شان سرشار از صداقت و ایمانی پاک است. از همین رو، تابلو «ضامن آهو» نیز اثری شگرف و کم‌نظیر است.

برخی معتقدند نقاشی‌های ایشان سرشار از مضامین ایرانی و برگرفته از اشعار شعرای بزرگ است. لطفاً در این باره صحبت کنید.

بله بی‌تردید چنین است. مرحوم فرشچیان در معنای واقعی یک ایرانی بودند و ایرانی نمی‌تواند از تأثیر حافظ، سعدی، مولوی و دیگر بزرگان به دور بماند. او شاعری بود که زبان بیانش کلمه نبود؛ بلکه رنگ و طرح و نقاشی بود. به یاد دارم هنگامی که مدیرعامل خانه هنرمندان ایران بودم، گفت‌وگوهای فراوانی با ایشان داشتم. استاد بسیار مایل بودند صنف نگارگران را تشکیل دهند، اما مخالفت می‌شد و می‌گفتند آثار ایشان تجسمی است و باید در حوزه‌ هنرهای تجسمی گنجانده شود. این را استاد نمی‌پذیرفتند.
امروز که نگاه می‌کنم، متوجه می‌شوم که پیروان ایشان فرسنگ‌ها با او فاصله دارند. می‌توان گفت «صنف فرشچیان» یا «نگارگری فرشچیان» در معنای واقعی، پیرو ندارد. این شعر تجسمی که ایشان خلق کردند، نظیر ندارد و ادامه‌دهنده‌ای نیز نخواهد داشت، مگر آنکه معجزه‌ای رخ دهد.

چرا به بزرگان فرهنگ خود بی‌توجهیم و تنها پس از مرگشان به یادشان می‌افتیم؟

ما به یک کلام مرده‌پرست هستیم. اگر استاد فرشچیان در خیابان راه می‌رفتند و یکی از بازیگران درجه۳‌ تلویزیون نیز در همان‌جا دیده می‌شد، قطعاً دختر و پسری برای گرفتن امضا به سراغ بازیگر می‌رفتند و نگاهی حتی به استاد فرشچیان نمی‌کردند. خاطره‌ای دارم: دکتر ایوبی، زمانی که رئیس یونسکو در ایران بود، می‌گفت در بزرگداشت استاد محمدعلی موحد، تعدادی از سلبریتی‌ها شرکت کرده بودند. وقتی به صحنه می‌رفتند، سالن پر از شور و کف‌زدن و هورا می‌شد، اما هنگامی که نوبت به استاد بزرگ رسید، هیچ‌کس حتی نگاهش نکرد.
دستگاه فرهنگی ما ضعیف است، سنت فرهنگی ما نیز ضعیف است و بی‌توجهی ما تا لحظه مرگ ادامه می‌یابد. وقتی استاد فرشچیان فوت کردند، همه بیدار شدند و گفتند: «آه، چه بزرگی را از دست دادیم!» هنگامی که استاد احمد پژمان در غربت درگذشت، فریاد زدند: «وای، وای!» اگر نتوانیم این خصلت را درمان کنیم، بی‌گمان فرهنگ ما به انتهای راه خواهد رسید. با آنکه بزرگان بی‌نظیری داریم با این شرایط ته صف فرهنگ جهانی قرار می‌گیریم.

با این همه، امروز چه مسئولیتی در قبال حفظ و معرفی آثار استاد به‌ویژه برای نسل جوان داریم؟

باید آثار این عزیزان را به زندگی مردم بیاوریم. جامعه باید بیاموزد در زمان زنده بودن بزرگان به آنان توجه کند، نه پس از فقدانشان؛ به عنوان مثال اختصاص صفحه روزنامه بعد از فوت فایده‌ای ندارد. فرد به فرد باید این راه را شروع کنیم و به بزرگان در زمان مناسب توجه کنیم. این توجه وظیفه فردی و جمعی ماست و تنها از رهگذر عمل می‌توان جبران مافات کرد.

منبع: روزنامه قدس

برچسب‌ها

حرم مطهر رضوی

کاظمین

کربلا

مسجدالنبی

مسجدالحرام

حرم حضرت معصومه

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • مدیر سایت مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظرات پس از تأیید منتشر می‌شود.
captcha