برای دههها، تمدن غرب با وعده زندگی منهای رنج، بسیاری را به سوی خود کشاند، اما تجربه نشان داد این ایده، سرابی بیش نبود. امروز حتی اندیشمندان غربی نیز به این واقعیت اذعان دارند که رنج، جزئی جداییناپذیر از هستی انسان است و به جای حذف آن باید راهکارهای کنار آمدن با آن را آموخت. اما در این میان، پرسش اساسیتر این است که چرا رنج باید باشد؟ آیا وجود آن صرفاً یک اتفاق ناگوار است یا حکمتی عمیقتر در پس آن نهفته است؟
برای واکاوی این بحث حیاتی و بررسی عمیق فلسفه رنج از منظر اسلامی و روانشناسی، پای صحبتهای حجتالاسلاموالمسلمین دکتر عباس پسندیده، رئیس پژوهشکده اخلاق و روانشناسی اسلامی و استاد تمام دانشگاه قرآن و حدیث نشستهایم.

رنج؛ واقعیت گریزناپذیر و سراب زندگی بیدردسر
دکتر پسندیده در آغاز گفتوگو به چالش محوری رنج و عافیت در زندگی انسانها پرداخته و میگوید: ما انسانها طبیعتاً طالب راحتی، آسایش و عافیت هستیم، اما پدیده رنج یک واقعیت اجتنابناپذیر در زندگی است. این چالش، بهویژه در دوره معاصر، این پرسش اساسی را مطرح کرده که آیا رنج باید باشد یا خیر؟ در یک سو، گروهی بهویژه نسل جوانتر و کمتر آشنا با معارف دینی که تحت تأثیر تفکرات غیردینی و شبکههای اجتماعی هستند، به دنبال زندگی منهای رنج هستند. این ایده که در فرهنگ و تمدن غربی نیز طرفداران بسیاری داشته و اندیشمندان آن به دنبال تحقق آن بودهاند، مطلوب بسیاری از انسانهاست. در مقابل، تصویری که از زندگی اهل ایمان و متدینان در ذهن برخی ترسیم شده، زندگیای پر از رنج، غم و غصه است؛ گویی عافیت و راحتی در آن جایی ندارد، در حالی که زندگی غربی پر از نشاط و شادابی و عاری از رنج پنداشته میشود.
این کارشناس روانشناسی اسلامی در ادامه توضیح میدهد: ادعای تمدن غربی برای تأمین زندگی بدون رنج برای بشر، ادعایی در گذشته بود. واقعیت این است حدود سه چهار دهه است که اندیشمندان غربی به این نتیجه رسیدهاند زندگی منهای رنج امکانپذیر نیست. تصور اینکه بشر میتواند با برنامهریزی و تلاش خود، یک زندگی بدون گرفتاری، غم و غصه فراهم کند، پس از سالها تجربه به شکست انجامید. شواهد این تغییر دیدگاه در منابع خود غربیها نیز موجود است؛ برای مثال، استادی در دانشگاه جورجیای آمریکا سالها پیش اعلام کرد فلسفه لذت و زندگی منهای رنج در برابر انسانها مسئول است و باید پاسخگو باشد، چرا که رنج اجتنابناپذیر جزئی از زندگی بشر است و هیچ راه گریزی از آن وجود ندارد.
وی ادامه میدهد: این رنج اجتنابناپذیر، برای بشر غربی که در فرهنگ لذتجویی و راحتطلبی زندگی میکند، رنجی مضاعف به همراه دارد. به این معنا که وقتی فردی در چنین فرهنگی دچار مشکل میشود، افزون بر رنج اصلی، رنج دیگری را نیز تجربه میکند و آن این است برخلاف اصل بنیادین زندگی که باید لذتبخش و راحت باشد، او در حال رنج بردن است. این وضعیت، بار سنگینتری را بر دوش انسان میگذارد، در حالی که اگر فرهنگ، رنج را جزئی از زندگی بداند، پذیرش آن آسانتر خواهد بود. امروزه، اندیشمندان غربی دیگر به دنبال حذف رنج از زندگی نیستند، بلکه به سمت آموزش چگونگی کنار آمدن با آن حرکت کردهاند. بنابراین رنج جزء جداییناپذیر و اجتنابناپذیر از زندگی بشر است.
رنج مضاعف؛ وقتی نبود معنا، بار زندگی را سنگینتر میکند
رئیس پژوهشکده اخلاق و روانشناسی اسلامی در ادامه بحث خود به چرایی وجود رنج در زندگی انسانها میپردازد. او میگوید: در حالی که بشر غربی که فارغ از نگاه دینی به این مسئله مینگرد، پاسخی برای فلسفه رنج ندارد و تنها به اجتنابناپذیر بودن آن اذعان میکند، اما ما به برکت قرآن و اهلبیت(ع) برای این پرسش، پاسخ روشنی داریم. قرآن کریم در سوره بلد، آیه ۴ میفرماید: لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ فِی کَبَدٍ(همانا ما انسان را در رنج آفریدیم) و این نشان میدهد رنج، جزئی جداییناپذیر از زندگی در این دنیاست. بشر غربی تصور میکرد میتواند برخلاف این قاعده حاکم بر آفرینش، وضع زندگی را تغییر دهد، غافل از اینکه هستی، خدایی دارد و طراح اصلی زندگی دنیا و آخرت، خداوند است. از این رو، مسئله اقناع فکری جوانان درباره فلسفه رنج، برای جلوگیری از مشکلات فکری، روحی و رفتاری بسیار حیاتی است. حتی برخی جامعهشناسان، فارغ از تعلقات مذهبی، غلبه فرهنگ رفاه و عافیتطلبی برگرفته از غرب را یکی از عوامل مهم آسیبهای اجتماعی کنونی میدانند. اگر نتوانیم پاسخهای فکری و شناختی درستی ارائه دهیم، نمیتوانیم انتظار داشته باشیم جامعه ما منطق حسین بن علی(ع) را در عمل داشته باشد.
حجتالاسلام پسندیده در ادامه بیان میکند: از منظر منابع اسلامی، فلسفه رنج بر دو پایه اصلی استوار است. نکته اول، قانون موفقیت در زندگی دنیاست که بر مبنای تلاش امروز و موفقیت فردا شکل گرفته است؛ یعنی امروز باید کاشت تا فردا درو کرد. این قانون بهصراحت بیان میکند انسان برای رسیدن به موفقیت باید تلاش کند و با تنبلی، نشستن و بیعملی چیزی حاصل نمیشود، چنانکه قرآن کریم در آیه ۳۹ سوره نجم میفرماید: «وَ أَنْ لَیْسَ لِلْإِنْسانِ إِلَّا ما سَعی». نکته دوم در این قانون، مسئله زمان است؛ به این معنا که ثمرات تلاشها بلافاصله بدست نمیآید و زمان میبرد تا به نتیجه برسد. این قانون دنیا که خداوند آن را طراحی کرده، توسط هیچ انسانی قابل تغییر نیست. در همین نقطه است که رنج شکل میگیرد؛ رنج زمان و رنج کار و تلاش که جزئی جداییناپذیر از مسیر موفقیت در این دنیاست.
وی تصریح میکند: نکته دوم در فلسفه رنج، قانون رشد انسانهاست. بخش عمدهای از رشد انسانها در بستر رنجها قرار داده شده است. نکته طلایی و کلیدی آن است که هر حادثه و اتفاق تلخی که در زندگی برای انسانها رخ میدهد، یک مأموریت در وجود ما دارد و بیهوده نیست. هر مشکلی در زندگی، برای ایجاد رشد و تغییر در ماست و هدف آن صرفاً اذیت کردن نیست؛ بلکه بخشی از رشد انسانها در دل همین رنجها شکل میگیرد.
فلسفه رنج در اسلام؛ از حکمت خلقت تا تابآوری حسینی
این کارشناس دینی در ادامه گفتوگوی خود به سومین دلیل وجود رنج در زندگی بشر اشاره میکند و میگوید: مسئله تقابل حق و باطل، یک واقعیت اجتماعی و همیشگی در دنیاست؛ حزب خدا و حزب شیطان، حسین(ع) و یزیدیان، همواره در تاریخ حضور داشتهاند. این تقابل، جزئی از قوانین آفرینش است، زیرا انسان آزاد آفریده شده و میتواند راه حسین بن علی(ع) را برگزیند یا به سمت یزید و شمر میل کند. در این جبههبندی، افراد عافیتطلب و راحتطلب، خود را از سپاه حق کنار میکشند، چرا که زندگی و آسایش شخصی برایشان در اولویت است. این تقابل اجتنابناپذیر است و ما نمیتوانیم آن را حذف کنیم؛ بلکه باید تصمیم بگیریم که در کدام جبهه قرار بگیریم. بنابراین رنج، بیهوده و بیفایده نیست؛ بلکه از یک منظر، موهبتی است که ظاهر تلخی دارد اما در باطن برای بشر بسیار تعیینکننده، مفید و سودآور است و لذا باید در زندگی انسان وجود داشته باشد.
دکتر پسندیده در پایان با اشاره به کلید رهایی از رنج در این دنیا بیان میکند: حال که رنج اجتنابناپذیر است، برای مواجهه با آن به صبر نیاز داریم. از منظر روانشناسی اسلامی، صبر تنها یک تحمل منفعلانه یا سکوت در برابر سختیها نیست، بلکه یک فضیلت فعال، پویا و یک استراتژی عمیق روانی-معنوی است. این صبر، به انسان بصیرتی عمیق میبخشد تا رنج را نه صرفاً یک اتفاق ناگوار و بیمعنا، بلکه بخشی از حکمت الهی، آزمونی برای رشد و فرصتی برای قرب به پروردگار ببیند. این بینش به فرد کمک میکند به رنج معنا ببخشد و از تجربه رنج مضاعف که در فرهنگهای لذتگرا پدید میآید، یعنی رنج از خود رنج کشیدن به دلیل نقض اصل لذتجویی، رهایی یابد. صبر به انسان تابآوری روانی، آرامش درونی و قدرت معنابخشی به وقایع را میبخشد و او را قادر میکند در دل سختترین توفانها، نه تنها دوام آورد، بلکه از آنها عبور کرده و به بلوغ روحی دست یابد. بدین ترتیب صبر، رنج را از یک عامل تخریبکننده به ابزاری برای تعالی، خودسازی و رسیدن به سعادت حقیقی تبدیل میکند.




نظر شما