تحولات منطقه

با گسترش کانون‌های بحران در جهان، تحولات داخلی قدرت‌های بزرگ از گذار ژئوپلیتیکی خطرناک و حرکت به‌سوی نظمی پرتنش و نظامی‌گرانه خبر می‌دهد.

شمارش معکوس برای افتادن نقاب صلح‌طلبی ترامپ / گردهمایی بزرگ پنتاگون و یک سخنرانی که خیلی چیزها را تغییر می‌دهد
زمان مطالعه: ۴ دقیقه

به گفته تحلیلگران، باتوجه به شرایط کنونی جهان، سه سناریو ممکن برای آینده نظم جهانی قابل ترسیم است: نخست، تشدید سریع منازعات و تبدیل جهان به عرصه‌ای از بحران‌های درهم‌تنیده که با رقابت‌ قدرت‌های بزرگ و اشتباه‌های راهبردی درگیر می‌شود؛ دوم، تکه‌تکه شدن تدریجی نظم جهانی به بلوک‌های متعارض با اتحادهای ناپایدار و شوک‌های اقتصادی پی‌درپی و سوم، نوعی تعدیل عملی با پذیرش چندقطبی‌سازی مدیریت‌شده و همکاری موضوع‌محور میان بازیگران اصلی.
اکنون، با در نظر گرفتن تازه‌ترین تحولات در ایالات متحده، به نظر می‌رسد نشانه‌های تحقق سناریو نخست، یعنی حرکت پرشتاب جهان به سوی نظم مبتنی بر تنش و درگیری، بیش از پیش آشکار شده است.

«وزارت دفاع» دیگر کافی نیست

پیت هگست، وزیر دفاع ایالات متحده در سخنرانی روز سه‌شنبه با حضور ژنرال‌ها و فرماندهان ارشد ارتش این کشور در پایگاه تفنگداران دریایی کوانتیکو در ویرجینیا، به‌صراحت اعلام کرد «دوران وزارت دفاع به پایان رسیده است» و «برای تضمین صلح، باید برای جنگ آماده شویم». او وزارت تحت امر خود را نه نهادی بازدارنده، بلکه بازوی تهاجمی خواند که باید مأموریت اصلی‌اش را تنها «آمادگی برای جنگ» تعریف کند.
هگست با حمله به سیاست‌های تنوع نژادی و جنسیتی در ارتش آمریکا، آن‌ها را عامل «دهه‌ها زوال» در توانمندی نظامی دانست و بر ضرورت بازگشت به «استانداردهای مردانه» در تست‌های جسمانی، حذف ریش، سخت‌گیری در آراستگی ظاهری و پایان دادن به ارتقای فرماندهان بر اساس آنچه «سهمیه‌های سیاسی» خواند، تأکید کرد. او به‌وضوح گفت: «اگر برای پیروزی آماده نیستیم، شکست خواهیم خورد».

ترامپ خواستار تمرین نظامی در خیابان‌های آمریکا

اما آنچه به این رویکرد وزن راهبردی می‌دهد، حمایت آشکار دونالد ترامپ از این دکترین جنگ‌محور است. رئیس‌جمهور آمریکا، در همان نشست پنتاگون حضور یافت و در کنار هگست، نه‌تنها از «پایان فرهنگ بیدارباش» در ارتش حمایت کرد، بلکه ایده‌ای هشدارآمیز را نیز مطرح کرد؛ استفاده از شهرهای داخلی ایالات متحده به عنوان میدان تمرینی ارتش.
ترامپ که از اعزام گارد ملی به شهرهایی چون لس‌آنجلس و پورتلند دفاع می‌کرد، این‌بار پا را فراتر گذاشت و گفت: «آمریکا از درون مورد حمله قرار گرفته است» و نیروهای مهاجر غیرقانونی را تهدیدی معادل دشمنان خارجی خواند. او هشدار داد: «اگر فرماندهان ارتش را دوست نداشته باشم، اخراج می‌شوند».
این سخنان که در چارچوب تغییر نام وزارت دفاع به «وزارت جنگ» و برکناری برخی ژنرال‌های ارشد از جمله یک دریاسالار زن و یک ژنرال سیاه‌پوست انجام شده، پیام روشنی دارد: نظامی‌گری نه فقط برای بازدارندگی خارجی، بلکه برای مهار داخلی و تأدیب سیاسی نیز آماده می‌شود.

جنگ، استثنا نیست بلکه قاعده است

این تحولات، به‌ویژه در بطن یک ساختار قدرت جهانی که درگیر بحران‌های موازی است، معنایی فراتر از یک دگرگونی سازمانی دارد. در حال حاضر، جنگ در اوکراین با بیش از نیم‌میلیون کشته، به اروپا بازگشته و در غزه، بیش از ۶۰هزار کشته، بحران خاورمیانه را به سطحی بی‌سابقه رسانده است. تقابل چین و آمریکا در تایوان و افزایش بودجه نظامی پکن و واشنگتن نیز خطر رویارویی در شرق آسیا را تشدید کرده است.
در کنار این بحران‌ها، افزایش حضور نظامی روسیه، ترکیه، چین و آمریکا در آفریقا و رقابت بر سر منابع استراتژیک، گذرگاه‌های دریایی و زنجیره‌های تأمین نیز حکایت از جهانی با ظرفیت محدود برای همکاری و بیشتر برای درگیری دارد.
اکنون با تغییر لحن رسمی پنتاگون و حمایت سیاسی از آن، جهان با قدرت نظامی‌گری ایالات متحده‌ای روبه‌رو است که نه‌تنها در سیاست خارجی، بلکه در مدیریت جامعه داخلی نیز خواهان به‌کارگیری ابزار نظامی است. این دگرگونی، از جنس همان چیزی است که در سناریو نخست پیش‌بینی شده بود؛ جهانی که در آن، جنگ، استثنا نیست بلکه قاعده است.

آمریکا و بازتعریف معماری قدرت

از منظر تئوریک، آنچه امروز شاهد آن هستیم را می‌توان تلفیقی از واقع‌گرایی تهاجمی جان مرشایمر و نگرانی‌های ساختارگرایان دانست. آمریکا به عنوان یکی از قدرت‌های مسلط، در واکنش به تهدیدهای واقعی یا ادراک‌شده، در حال بازتعریف معماری قدرت است. اما این بازتعریف، به جای تقویت اعتماد و ثبات، سبب ایجاد شکاف‌های عمیق در سطح داخلی و بین‌المللی شده است.
از سوی دیگر، منتقدانی چون جک رید، سناتور دموکرات هشدار داده‌اند ارتش باید نهادی غیرحزبی باقی بماند و وفاداری سیاسی نباید بر شایستگی حرفه‌ای برتری یابد. این نگرانی‌ها، از احتمال فرسایش مشروعیت داخلی ارتش و افزایش بی‌ثباتی اجتماعی حکایت دارد.

آیا هنوز راه بازگشتی هست؟

اگرچه سناریو نخست با این تحولات رنگ واقعیت به خود گرفته است، اما دو سناریو دیگر هنوز کاملاً حذف نشده‌اند. امکان تکه‌تکه‌شدن بلندمدت نظم جهانی یا شکل‌گیری تعدیل‌های عملی به‌دلیل فشارهای اقتصادی و خطر درگیری مستقیم همچنان مطرح‌ هستند. اما تحولات اخیر در آمریکا و هم‌راستایی آن با تحولات بین‌المللی، نشان می‌دهد احتمال تشدید منازعات در کوتاه‌مدت، بیش از دیگر گزینه‌ها محتمل است.همان‌طور که هنری کیسینجر گفته بود: «نظم جهانی هیچ‌گاه به خودی‌خود شکل نمی‌گیرد، بلکه باید ساخته شود». اگر قدرت‌های بزرگ این لحظه حساس را با منطق قدرت صرف و تهاجم داخلی و خارجی پاسخ دهند، ممکن است فرصت ساختن نظم از دست برود و جهان وارد چرخه‌ای از بی‌ثباتی دائمی شود.

منبع: روزنامه قدس

برچسب‌ها

حرم مطهر رضوی

کاظمین

کربلا

مسجدالنبی

مسجدالحرام

حرم حضرت معصومه

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • مدیر سایت مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظرات پس از تأیید منتشر می‌شود.
captcha