آیتالله سیدعلیاصغر هاشمی علیا در ادامه سلسله جلسات شرح دعای هشتم صحیفه سجادیه، در مسجد حوزه علمیه قائم(عج) چیذر به تبیین ابعاد گوناگون «اسراف» و پناه بردن به خداوند از این بلای نفسانی پرداخت. او با اشاره به اینکه ظلم، در نهایت به خود انسان بازمیگردد، بحث را به یکی از مصادیق مهم آن، یعنی اسراف، پیوند میزند.
این استاد اخلاق در تبیین این فراز از دعا میگوید: پس از بررسی ابعاد ظلم ظالم و سلطان، که در نهایت هر تیری از کمان آن به خود ظالم بازمیگردد، به فرازی از دعای امام سجاد(ع) میرسیم که میفرمایند: «و نعوذ بک من تناول الإسراف». در فرازهای پیشین، امام(ع) با صیغه متکلم وحده سخن میگفت، اما در اینجا با ضمیر جمع «ما» از خداوند طلب پناه میکند که نشاندهنده عمومیت این خطر برای همه بندگان است. معنای «تناول» در اینجا صرفاً به معنای گرفتن با دست نیست، بلکه به معنای «اخذ»، اقدام و انجام یک عمل است. بنابراین، مقصود دعا این است که «خدایا، ما از ارتکاب و اقدام به هرگونه عمل اسرافآمیز به تو پناه میبریم». اسراف نیز به معنای خروج از حد وسط و اعتدال، و تجاوز از مرزی است که خداوند برای بهرهمندی از نعمتهایش معین کرده است؛ خواه این حد، شرعی باشد یا حدی که عرف، عقل یا حتی علم طب آن را مشخص میکند.
اسراف؛ خروج از مدار اعتدال الهی
این کارشناس دینی با اشاره به جایگاه مذموم اسراف در قرآن کریم، به آیاتی در این زمینه استناد کرده و میافزاید: اسراف در فرهنگ قرآن و روایات بهشدت مورد نکوهش قرار گرفته است. خداوند در کلام خود میفرماید: «کُلُوا وَاشْرَبُوا وَلَا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لَا یُحِبُّ الْمُسْرِفِینَ» (سوره اعراف، آیه ۳۱) یعنی «بخورید و بیاشامید، ولی اسراف نکنید که خداوند اسرافکاران را دوست ندارد». این آیه گرچه در باب خوردن و آشامیدن است، اما یک قاعده کلی را بیان میکند. در جای دیگر، قرآن درباره طغیان فرعون میفرماید: «إِنَّ فِرْعَوْنَ لَعَالٍ فِی الْأَرْضِ وَإِنَّهُ لَمِنَ الْمُسْرِفِینَ» (سوره یونس، آیه ۸۳) یعنی «همانا فرعون در زمین برتریجویی کرد و او از اسرافکاران بود». شدت مذمت اسراف تا آنجاست که در قرآن، سرنوشت مسرفان با آتش جهنم گره خورده است: «وَأَنَّ الْمُسْرِفِینَ هُمْ أَصْحَابُ النَّارِ» (سوره غافر، آیه ۴۳) یعنی «و اینکه اسرافکاران اهل آتشند». این آیات نشان میدهد که اسراف تنها یک خطای فردی نیست، بلکه یک انحراف بنیادین از مسیر بندگی است.
اما مرز تشخیص اسراف کجاست و آیا ممکن است بخشش اندک، اسراف و بخشش بسیار، اقتصاد محسوب شود؟ ایشان با ذکر روایتی تشریح میکند: تشخیص مصداق اسراف بسیار دقیق است. از حکیمی پرسیدند: «مَتَی یَکونُ بَذلُ القَلیلِ إسرافاً؟» چه هنگام بخشیدن مقدار کم، اسراف محسوب میشود؟ پاسخ داد: «إذَا کانَ بَذلُ القَلیلِ فی بَاطِلٍ» یعنی «آنگاه که آن مقدار اندک در راه باطل و گناه صرف شود». به عنوان مثال، پدری که میداند فرزندش پول را در مسیر نادرستی خرج میکند، حتی اگر مبلغ ناچیزی به او بدهد، مرتکب اسراف شده است. در مقابل، از او پرسیدند بخشیدن مال زیاد چه هنگام اقتصاد و میانهروی است؟ گفت: «بَذلُ الکَثیرِ فی الحَقِّ إقتِصادٌ» یعنی «بخشش زیاد در راه حق، عین اقتصاد است». نمونه اعلای آن، امام رضا(ع) است که در روز عرفه تمام اموال خود را به فقرا بخشید. وقتی فضل بن سهل با تعجب گفت: «این چه غرامت و زیانی بود که بر خود وارد کردی؟» حضرت پاسخ دادند: «بَل هُوَ المَغنَمُ» یعنی «بلکه این غنیمت است». آنچه در راه خدا داده شود، هر قدر هم که زیاد باشد، غنیمت است نه اسراف.

مرز باریک اسراف و اقتصاد در سیره اولیای الهی
آیت الله هاشمی علیا در ادامه به تشریح نشانههای فرد مسرف و مصادیق پنهان اسراف در زندگی روزمره پرداخته و یادآور میشود: حضرت لقمان(ع) به فرزندش فرمود که فرد مسرف سه نشانه دارد: «یَأکُلُ مَا لَیسَ لَهُ، وَ یَشتَری مَا لَیسَ لَهُ، وَ یَلبَسُ مَا لَیسَ لَهُ» یعنی «چیزی را میخورد، میخرد و میپوشد که در شأن او نیست». شأن انسان را موقعیت اجتماعی، نیاز واقعی و توان مالی او تعیین میکند. خرید خودرو یا لباسی که بسیار فراتر از نیاز و جایگاه فرد است، مصداق بارز اسراف است. امام صادق (ع) نیز به کمترین و پنهانترین مصادیق اسراف اشاره کرده و میفرمایند کمترین حد اسراف سه چیز است: «ابتذالُ ثَوبِ صَونِکَ» یعنی لباسی را که برای مهمانی و حفظ آبرو نگه داشتهای، در خانه بپوشی و کهنه کنی، «إلقاءُ النَّوَی» یعنی هسته خرما را دور بیندازی (در حالی که میتوان از آن استفاده کرد) و «فَضلُ شَرابِکَ» یعنی تهمانده آب لیوانت را دور بریزی. این دقت نظر اهل بیت(ع) نشان میدهد که مؤمن باید در استفاده از کوچکترین نعمتها نیز نهایت مسئولیتپذیری را داشته باشد.
با توجه به مصادیق متعدد اسراف در امور مادی، این پرسش مطرح میشود که آیا اسراف ابعاد ناملموستری نیز دارد که انسان معاصر بیش از گذشته در معرض آن است؟ این استاد اخلاق در پاسخ به این نکته کلیدی تصریح میکند: بزرگترین و خطرناکترین نوع اسراف، «اسراف در عمر» است. عمر، گرانبهاترین نعمتی است که خداوند به انسان عطا کرده و هر لحظه آن سرمایهای برای کسب علم، اخلاق، معنویت و سعادت ابدی است. انسانی که این سرمایه را در مسیر باطل و لهو و لعب تباه کند، بزرگترین مسرف است. امروزه ابزارهایی مانند تلفن همراه، اگر درست مدیریت نشوند، به یکی از اصلیترین عوامل اسراف عمر تبدیل شدهاند. فرد ساعتها وقت خود را صرف محتوای بیهوده و گاه حرام میکند و از مطالعه، عبادت، خودسازی و رسیدگی به امور مهم زندگی باز میماند. این هدر دادن دقیقهها و ساعتها، مصداق کفران نعمتی است که در قیامت باید برای آن پاسخگو بود. این همان اسرافی است که انسان را از صلاح نفس و جبران گذشته دور میسازد، چنانکه امیرالمؤمنین علی(ع) فرمودند: «وَیحَ المُسرِفِ مَا أبعَدَهُ عَن صَلَاحِ نَفسِهِ وَ استِدرَاکِ أمرِهِ» یعنی «وای بر مسرف، که چقدر از اصلاح نفس خویش و جبران کارش دور است».
اسراف عمر؛ بزرگترین سرمایهای که به غفلت تباه میشود
ایشان با تأکید بر اینکه عمر، گرانبهاترین نعمتی است که در معرض اسراف قرار دارد، توضیح میدهد: کسی که عمرش را که باید صرف عبادت، بندگی و تأمین سلامت برای بندگی کند، در مسیر گناه و بطالت مصرف میکند، در حقیقت مسرف است. سلامتی نعمتی است که باید برای عبادت به کار گرفته شود، نه برای معصیت. این غفلتها ما را از مسیر علم، اخلاق و فضایل منحرف میسازد تا جایی که انسان دیگر برای نماز باحال، تحصیل علم و تفکر فرصتی نمییابد. باید بیدار شویم و به فکر قیامت و آخرت باشیم. این نفسهایی که میآید و میرود، امانت الهی است و مصرف آن در بیراهه، خیانت به این امانت است. خداوند بندهای را دوست دارد که نعمتهایش را در مسیر رضایت او، یعنی کسب علم، اخلاق، خودسازی و جهاد با نفس، به کار گیرد.
آیتالله هاشمی علیا در بخش پایانی سخنان خود، با گشودن باب امید و توبه بر اساس آیه شریفه قرآن، راه جبران را اینگونه تبیین میکند: با وجود تمام این هشدارها، خداوند با محبت بیکرانش ما را به بازگشت دعوت میکند و میفرماید: «قُلْ یَا عِبَادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلَی أَنْفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ ۚ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ»(سوره زمر، آیه ۵۳) یعنی «بگو ای بندگان من که بر خود اسراف و ستم کردهاید، از رحمت خداوند نومید نشوید که خدا همه گناهان را میآمرزد، زیرا او بسیار آمرزنده و مهربان است». این آیه برای کسانی است که عمری را در غفلت گذراندهاند. اگر جوانی را هدر دادهایم، اکنون که مویی سپید کردهایم، فرصت بازگشت باقی است. باید فرصتها را غنیمت شماریم و برای جبران گذشته اقدام کنیم. جبران، تنها استغفار زبانی نیست؛ بلکه ادای دیون است. اگر دین مالی بر گردن داریم یا با غیبت، تهمت و آزار، حقی از مردم ضایع کردهایم، باید برای حلالیت طلبیدن اقدام کنیم. خجالت کشیدن در این دنیا و تواضع در برابر مردم، بسیار بهتر از شرمساری در پیشگاه الهی در روز قیامت است؛ روزی که هیچکس به فریاد دیگری نمیرسد. پس تا فرصت هست، به فکر باشیم و از خدا بخواهیم که ما را در باقیمانده عمر، در مسیری که رضایت او در آن است، یاری کند.



نظر شما