به گزارش قدس، تهیهکننده نمایش «باردو» و مدیرعامل مرکز مدیریت رسانه فراهنگ در نشست خبری نمایش «باردو» گفت: مجموعه ما از سال ۹۴ وارد بحث تئاتر شد. از زمانی که هنرمندان تئاتر را بیشتر ملاقات کردیم این علاقه بیشتر شکل گرفت و از طرفی احساس نیاز در شهر مشهد وجود دارد که مجموعهای کار حرفهای تئاتر را انجام دهد و به عنوان یک بازوی رسانهای در این بخش کار کند. برای هنر نوین حال حاضر سه ضلع میتوان درنظرگرفت؛ یک ضلع آن خالق یا خالقان اثر، یک ضلع تماشاگران و ضلع دیگر رسانه است و امیدواریم به عنوان مرکز مدیریت رسانه بتوانیم کار کنیم و از پتانسیل خوب مشهد و استعدادهای خوب مشهد در زمینه تئاتر استفاده کنیم تا در سطح ملی و منطقهای منشا اثر باشند.
احسان محسنیثانی در ادامه گفت: برای اولین بار است که بخشی از این کار یا اپیزودش متاثر از جنگ ۱۲ روزه است که در واقع اولین یا جزو معدود آثاری است که بدون هیچگونه سفارشی رخ داده و مواجهه مردم با این اتفاق به نمایش کشیده شده است. خیلی برای خود من اینکه به فاصله ۴۲ سال جنگ رخ داده عجیب بود و یکی از بدترین چیزهایی که برای نوع بشر اتفاق میافتد کنار بهترین چیزی که برای بشر اتفاق می افتد رخ داده یعنی جنگ در مقابل عشق نشسته است و این کار شبیه یک موسیقی نمایش است.
وی افزود: من در ۲۷ و ۲۸ سالی که کار کردم یاد گرفتم از دولت توقعی نداشته باشم و از بضاعتهای خودمان استفاده کنیم. زمانی که اتفاقات جنگ ۱۲ روزه رخ داد، ما دور این میز مینشستیم و در همین ایام نوع برخورد و مواجهه با این اتفاق یک دغدغه برای ما بود که بعد از به خیر گذشتن این اتفاق به آن بپردازیم. ایده و طرح اولیه که آمد من ترکیب جنگ، عشق و موسیقی را دوست داشتم چراکه ترکیب نامتجانس قشنگی است که کنار هم نشسته است و خداروشکر کاری خوبی هم درآمد.
تهیهکننده نمایش «باردو» با بیان اینکه این کار کاملا کار بخش خصوصی است، افزود: بحث درام این کار کاملا غلبه میکند. بهترین کارها از زخمی میآید که به بدن انسان وارد میشود و آن موقع احساس این بود که میتوان برای این اتفاق کاری کرد.
محسنی ثانی افزود: اگر بخشی از دولت یا حاکمیت بگذارند مردم خودشان اثر تولید کنند بهتر از کارهای سفارشی است. ضلع رسانه اگر کنار هنر تئاتر قرار بگیرد، خیلی کمککننده است. به نظر میرسد اگر اقتصاد این هنر را به کمک رسانه تقویت بکنیم هم هنرمندان منتفع شوند و هم مردم کار قشنگی ببینند و هم هنر و صنعت رشد بکند.
وی افزود: برنامه دارم در صحنه تئاتر بمانم اما اینقدر شرایط لحظه به لحظه در حال تغییر است که نمیتوان تصمیم قاطع کرد اما نیت این است به کمک اهالی رسانه آنچه تاکنون آموختیم را وسط بگذاریم تا تئاتر مشهد جایگاهی که مستحق آن است را به دست آورد.
«باردو» اثر سفارشی نیست
نویسنده نمایش «باردو» نیز در ادامه گفت: شکلگیری هر اثر نمایشی از یک سری ایدهها نشأت میگیرد و در این نمایش ایدهها از سمت محمد نیازی به سمت من آمد، به من گفت به چند چیز از جمله عشق، موسیقی و اتفاقات تاریخی فکر میکنم و بحث جدی شد و صحبت کردیم، آن لحظه بسیار قصه و داستان سمت ما آمد و «باردو» در سه اپیزود و سه مقطع تاریخی ایران شکل گرفت.
علی حاتمینژاد با بیان اینکه «باردو» به اصطلاح دالونی بین دو جهان است؛ در بعضی فرهنگها دروازه بین مرگ و جهان دیگر است و در بعضی فرهنگهای دیگر انسانها وقتی میمیرند لحظه مرگشان اگر رویای صادقهای داشته باشند در جهان دیگر به آن میرسند و این یعنی «باردو» که امیدوارم با تماشای نمایش این نام بهتر درک شود.
وی با بیان اینکه وقتی سه مقطع تاریخی از ایران معاصر را نشان میدهیم اگر در بطن تاریخ برویم باختیم، عنوان کرد: من معتقدم تاریخ باید در بکگراند قصه باشد. در این سالها آثاری موفقتر بودند که تاریخ در بکگراند آنان بوده و نه در متن قصه، در واقع مدیوم تئاتر این اجازه را نمیدهد و ما روی صحنه یک ترجمان نیاز داریم. اگر تاریخ در بکگراند باشد و زندگی را با همه کاستیها و موفقیتهایش ببنیم خیلی موفقتر است.
نویسنده نمایش «باردو» با بیان اینکه ما تلاش کردیم انسان را روی صحنه ببینیم و دغدغهها و مشکلات انسانها را ببینیم، افزود: این نمایش سه روایت زندگی در بکگراندی از تاریخ است.
حاتمینژاد در خصوص پیام این نمایش اظهار کرد: اکنون اینکه ما خیلی پیاممحور باشیم دغدغه مخاطب نیست، اکنون هنرها به سمتی رفتند که تکه کوچکی از یک مشکل را به مخاطب نشان دهند و اندیشهورزی بعد از خروج از سالن اتفاق میافتد نه روی صحنه. «باردو» قصه آدمهای همین مملکت از سال ۱۳۲۰ تا ۱۴۰۴ در سه اپیزود است؛ اپیزود اول ۱۳۲۰ اپیزود دوم سال ۱۳۶۲ و اپیزود سوم در ۱۴۰۴ اتفاق میافتد.
وی ادامه با اشاره به موضوع نمایش ادامه داد: سیر تاریخ کل واحدی را میسازد و با هر نگرشی که بنگریم آدمهایی که مشکل دارند فارغ از هرگونه سویه سیاسی و ایدئولوژیک زندگی کردند و ما سعی کردیم این سیر تاریخی را به صورت سلسلهوار در سه اپیزود مجزا روی صحنه بیاوریم.
حاتمی نژاد در خصوص پرداختن به موضوع انسان اظهار کرد: در هنر مدرن انسان مرکز عالم است همه جمع می شویم تا برای تمامل این انسان تلاش کنیم بحث تربیت، آموزش، رفاه و آنچه میبیند، میشنود و درک می کند و تعالی انسان مطرح است که با نمایش دغدغهها و ترسهایش اتفاق میافتد. در جامعه ما انسان زمانی معنا پیدا می کند که او را در بستر اجتماعی ببینیم یعنی انسان را در یک جمع و اجتماع ببینیم در اجتماع پرمخاطرهای که در آن زیست می کنیم. در این نمایشنامه انسان را در اجتماع می بینیم و شناختی که می توان از این انسان امروزی جامعه ایرانی معاصر داشت. نکتهای که برای آقای محسنی جذاب بود این زیست معاصر و انسانهای نسل امروز در مواجهه با جنگ بود.
وی با بیان اینکه دو تا کاراکتر خانم ما پیانیست هستند، افزود: موسیقی پیانو و پیانیست به مثابه کاراکتر عمل میکند که درام را جلو میبرد.
حاتمی نژاد با بیان اینکه ما فقط مجوز گرفتیم و نمیخواهیم حمایتی هم از جانب ارشاد باشد، افزود: کار سفارشی در تیم ما نبوده و هرچه بوده دغدغه خود ما بوده یعنی اگر از جایی پول بگیریم دغدغه یک فرد دیگر را روی صحنه می بریم نه دغدغه خودمان را. ما در این سالها آموختیم که دغدغه خودمان را روی صحنه ببریم و در واقع «باردو» دغدغه ناب و خالص این سه نفر است که روی صحنه است و ما جنگ را اینگونه دیدیم و اینگونه روایت کردیم.ما گذاشتیم اندکی از جنگ بگذرد و دچار هیجانات نشویم و بعد به مسئله بپردازیم.
حاتمی نژاد افزود: مواجهه نسل ۸۰ و ۹۰ برای ما خیلی جالب بود یعنی شجاعتی هست در مواجهه با جنگ که مانده ایم از کجا آمده، گاهی شجاعت با جسارت ترکیب میشود و اتفاق دیگری می افتد اما مواجهه این نسل برای ما خیلی عجیب بود اینکه کجا بریم چرا باید فرار کنیم؟ یعنی پدر و مادری که رفتند شمال و فرزندشان گفت کجا میروید همینجا باشیم. نمیدانم دغدغه است یا بیخیال همه این چیزها شده، اینها را باید کشف کنیم و به آن بپردازیم.
انتقال سه دغدغه عشق، موسیقی و جنگ در «باردو»
کارگردان نمایش «باردو» نیز در ادامه با بیان اینکه اجرای این نمایش از ۱۳ آذر ماه آغاز میشود و امیدوارم بتوانیم شبهای زیادی را روی سالن نفس بکشیم، اظهار کرد: ایدهپردازی «باردو» از اواخر شهریورماه و سیر تمرینات آن از اواخر مهرماه آغاز شد. در سه اپیزود و در هر اپیزود دو بازیگر روی صحنه هستند. صحنه نمایش قرار است سه دغدغه عشق، موسیقی و جنگ را منتقل بکند چیزی که همه ما لمس کردیم.
محمد نیازی در توضیح این سه عنصر گفت: اینکه چرا عشق باید بگویم من جامعهای که در آن زیست میکنم را نیازمند به آرام شدن میبینم و نیاز دارد به اینکه مرهمی برای آن پیدا شود تا کمی نفس بکشد و به نظرم چیزی بالاتر از عشق نمیتواند این مشکل را حل کند. به عنوان یک فعال تئاتر رسالتم این است بر مبنای اتفاقات روز نمایشی را ارائه دهم تا بر روی مخاطب تاثیر بگذارم و چه خوب است که تماشاگر عشق به معنای واقعی کلمه باشیم.
وی در ادامه افزود: دغدغه بعدی که در این نمایش فارغ از بحث سیاسی پررنگ است؛ سه کلمه را در این نمایش پررنگ میبینیم زن، موسیقی و وطن است که می تواند ما را نجات دهد. در کنار 6 بازیگری که داریم یک کاراکتر محوری پررنگ دیگر به اسم پیانو داریم که صدا و ملودی از عشق است که در نمایش جاری و در سه مقطع روایت می شود و در پایان تنها موسیقی است که میماند که در واقع صدای ملودی تاریخ ماست.
کارگردان نمایش «باردو» با بیان اینکه این کار در ژانر موسیقی نمایش است، افزود: نسبت به آثار قبلی من این کار تجربه جدیدی برایم بود. در تئاتر موزیکال روایت توسط شعر و موسیقی انجام می شود، در اپرا موسیقی به کمک نمایش است و در موسیقی نمایش در آن قطعات مستقل موسیقایی در دل درام شکل میگیرد. قطعات آشنایی را در این نمایش خواهید شنید که کاملا در دل درام حل شده و این فرم همان موسیقی نمایش است. قطعات کاملا در دل درام است منتها درام را روایت نمی کند یعنی دیالگوگ نیست کاملا قطعه موسیقی است.
نیازی با بیان اینکه این نمایش یکی از کم چالش ترین نمایشهایی بوده که تاحالا تولید کردیم و حتما اجرای ویژه برای رسانه نیز داریم و اطلاعرسانی خواهد شد.، افزود: برنامه ما این است که ۳۰ شب روی صحنه باشیم.
نیازی گفت: ایده اصلی قضیه در واقع از ترومای من شروع شد. میخواستم پیانو بخرم که جنگ شد و کابوسی دیدم که موشک به خانه ما زده و پیانوی من تکه تکه شده و از آن زمان دچار تعلیق و ترومایی شدم که این معلق بودن به برزخ باردو تبدیل شد بیعنی کار کاملا با قلب شکل گرفته و شما رد پایی از شعا در این اثر نخواهید دید.
وی افزود: قطعات موسیقی را طوری چیدیم که دراماتیک باشد و به اپیزودی که اجرا میشود ربط داشته باشد. تاریخ را درنظرگرفتیم یعنی موسیقی ها در همان تاریخ اجرا می شود و جنس موسیقی ها هم به همین ترتیب است؛ یعنی سیر تغییر موسیقی را در «باردو» می بینیم. در نمایشنامه آقای حاتمی نژاد تفاوت زبان را نیز در ۱۳۲۰ ، ۱۳۶۲ و ۱۴۰۴ می بینیم؛ تغییر شکل حرف زدن، ابراز عشق و زندگی کردن را در فرم اجرایی این نمایش میبینیم.




نظر شما