یکی از مباحث کلیدی و بحثبرانگیز در روابط دولت و شهروندان، مفهوم «مطالبهگری» است. در حالی که مطالبهگری بهعنوان ابزاری برای دسترسی به حقوق شهروندی و خدمات عمومی مطرح میشود، گاهی مرز آن با مفاهیمی چون «تخریب»، «سیاهنمایی» و «غوغاسالاری» به شدت کمرنگ و مبهم میشود. این ابهامها نه تنها مانع فهم صحیح و عمیق این مفهوم میشود، بلکه به یکی از موانع اصلی نهادینه شدن فرهنگ مطالبهگری در میان مردم و مسئولان تبدیل شده است. از این رو، نیاز به تعریف دقیق و شفاف چارچوبها و عناصر ذاتی مطالبهگری احساس میشود.
در این راستا، روزنامه قدس در گفتوگویی اختصاصی با دکتر حسن بنیانیان، رئیس سابق کمیسیون فرهنگی اجتماعی شورای عالی انقلاب فرهنگی و مشاور فرهنگی رئیس دانشگاه آزاد کشور به بررسی ابعاد مختلف این مسئله پرداخته است.
احساس عمومی در جامعه این است که مطالبات مردمی از حاکمیت، عموماً بیپاسخ میماند. این احساس عمومی چطور شکل گرفته و چگونه میشود آن را مدیریت کرد؟
تغییرات مداوم در سطوح مدیریتی بهویژه در وزارتخانهها، یکی از دلایل اصلی عدم پاسخگویی به مطالبات مردم است. وقتی یک وزیر یا مدیر تنها مدت کوتاهی در پست خود باقی میماند، قادر به انجام تغییرات اساسی و مدیریت بحرانها نمیشود. این امر موجب میشود فرایندهای اجرایی ناکام بمانند و پاسخگویی به مطالبات مردم کند و بیاثر شود. علاوه بر این، مسئولان جدید که وارد سیستم میشوند، به دلیل نداشتن تسلط کافی بر مسائل، عملاً نمیتوانند به دغدغههای مردم پاسخ دهند و این بیثباتی مدیریتی سبب کاهش مشروعیت حاکمیت در میان بخشی از مردم میشود.
برای اصلاح این وضعیت، ابتدا باید به مسئله ثبات مدیریتی توجه کنیم. باید مدیرانی که صلاحیت و شایستگی لازم را دارند در پستهای اجرایی باقی بمانند و نهادهای اجرایی از ثبات بیشتری برخوردار شوند. همچنین باید بهطور جدی به توسعه اتاقهای فکر و اندیشهورزی در سطوح مختلف کشور پرداخته شود. این اتاقها باید با استفاده از مبانی علمی و اسلامی، راهکارهایی را برای رفع مشکلات موجود ارائه دهند. علاوه بر این، سازمانهای نظارتی باید توانمند شوند تا از مسئولان بخواهند که بهطور دقیق و منطقی به مطالبات مردم پاسخ دهند. این رویکرد باید در تمامی سطوح اجرایی کشور پیادهسازی شود تا بتوانیم به وسیله مطالبهگری فاصله میان مردم و حاکمیت را کاهش دهیم.
آیا هر مطالبهای میتواند به همین کنش منجر شود؟
طبیعتاً نه. مردم مطالبات بحق فراوانی دارند و حاکمیت وظیفه دارد به اینها پاسخ بدهد. این در جای خودش محفوظ؛ اما این حقیقت را هم نمیتوان پنهان کرد که یکی از مشکلات اساسی این است که ما هنوز نتوانستهایم تبیین علمی و عالمانهای از مطالبات مردم ارائه دهیم. واقعیت این است که بخشی از این مطالبات، از ریشههایی اشتباه ناشی میشوند که در واقع انتظاراتی غیرمنطقی از حاکمیت هستند. بخشی دیگر به دلیل ناآگاهی است و برخی از مطالبات نیز اساساً هیچ ریشهای برای ساختن یک جامعه اسلامی ندارند. از آنجایی که منابع نفت و گاز هم به جای مالیات مردم، تأمینکننده بودجه عمومی هستند، این وضعیت تقویت شده است.
در واقع در این وضعیت که بودجه عمومی از جایی غیر از مالیات مردمی تأمین میشود، این مطالبات هم بدون تعدیل طبیعی در درون جامعه امکان رشد پیدا میکنند.
با احترام به همه مطالبات بحق مردم، ما در مقام عمل، در کشور با نوعی فرهنگ مطالبهگری هم روبهرو هستیم که بهطور طبیعی از هر خدمتی، خدمت بالاتری را مطالبه میکند. این مسئله نیازمند اصلاح ساختار فرهنگی و آگاهیبخشی به جامعه است. اصلاح این وضعیت، عامل مهمی است که بشود مطالبات بحق را به طور جدی از حاکمیت پی گرفت.
آیا دولت کنونی و مجلس قادر خواهند بود که این اصلاحات را در ساختار مدیریتی اعمال کنند؟
دولت و مجلس میتوانند نقش اساسی در این اصلاحات ایفا کنند، اما این نیازمند برنامهریزی دقیق و علمی است. نخستین گام در این مسیر، توجه ویژه به شایستهسالاری و انتخاب مدیران بر اساس صلاحیتهای علمی و اجرایی است. در کنار این، باید توجه بیشتری به تقویت ثبات در نهادهای اجرایی و اتخاذ تصمیمهای علمی مبتنی بر اندیشه اسلامی داشته باشیم. این اقدامها باید به طور تدریجی در تمام سطوح اجرایی کشور پیادهسازی شوند. اگر دولت کنونی بتواند از اتاقهای فکر و اصلاحات علمی برای مدیریت بهرهبرداری کند، قطعاً میتواند سطح پاسخگویی به مطالبات مردم را به سطح مطلوب برساند و در این راه موفق خواهد بود.
خبرنگار: سیدحسین حسینی



نظر شما