تا پیش از تغییرات اقلیمی سالانه حدود ۲ میلیون پرنده از نیمکره شمالی زمین به ایران مهاجرت میکردند که نیمی از آنها تنها در فریدونکنار شکار شده و در بازارهای محلی و در مقابل چشم حافظان محیط زیست به فروش میرسیدند.
بر همین اساس تشکلهای مردمنهاد سالها خون دل خوردند تا توانستند بساط فروش پرندگان شکار شده در بازار محلی فریدونکنار را در سال ۱۴۰۲ جمع کنند اما گزارشها حاکی است فروش پرندگان شکار شده به سمت بازارهای زیرزمینی و همچنین مجازی تغییر مسیر داده و همچنان قتل عام پرندگان پناه آورده به تالابهای شمال کشور ادامه دارد.
بسیاری از دوستداران محیط زیست در این باره معتقدند تعطیلی بازار خرید و فروش پرندگان شکار شده در فریدونکنار توسط محیط زیست تنها صورت مسئله را پاک کرده است.
پرندگان مهاجر سالانه هزاران کیلومتر را طی میکنند تا از سرمای شمال اروپا و غرب سیبری و روسیه به تالابهای ایران به ویژه در دامگاههای سنتی «فریدونکنار»، «سرخرود» و «ازباران» در استان مازندران پناه ببرند.
اگر چه شکار این پرندگان پیشینهای چند صد ساله داشته و در گذشته بخشی از معیشت فصلی مردم را تأمین میکرد اما امروزه با تغییرات اقلیمی، خشکی تالابها و گسترش شکار غیرقانونی این گنجینه طبیعی در معرض نابودی است.
در این خصوص با مهندس کوروس ربیعی، کارشناس محیط زیست و پژوهشگر تالابهای شمال کشور به گفتوگو نشستیم تا به بررسی وضعیت فعلی دامگاهها و روشهای قانونی و غیرقانونی شکار بپردازیم.
شکار پرندگان تا چه میزان ریشه در فرهنگ مردم استانهای شمالی دارد؟
شکار پرندگان مهاجر در استانهای شمالی قدمتی چند صد ساله دارد. در گذشته کشاورزان پس از برداشت برنج، زمینهای شالیزاری را تا فصل کشت بعدی در بهار بهصورت آیش رها میگذاشتند و این اراضی پس از بارشهای پاییزی به شکل تالاب فصلی درمیآمدند و همزمان با ورود نخستین گروههای مهاجر، شکارچیان محلی که خود از کشاورزان بودند، برای تأمین معیشت و سرگرمی در دوران بیکاری به شکار و زندهگیری پرندگان میپرداختند. این رفتار بخشی از فرهنگ بومی منطقه بوده و با شناخت دقیق رفتار پرندگان شکل گرفته و چه بسا در برخی مناطق بسته به اهداف مختلف توسعه و تکامل یافته است.
آیا تعطیلی بازار فروش پرندگان توانست به کاهش نسلکشی آنها منجر شود؟
پس از برچیده شدن بازار سنتی فروش پرندگان مهاجر در فریدونکنار در سال ۱۴۰۲ دامگاهداران برای مدتی سرگردان بودند اما راه تازهای پیدا کردند. در حال حاضر آنها پرندگان شکار شده را شبانه و مخفیانه به خانه یکی از دامگاهداران برده، قیمتگذاری میکنند و بر اساس سفارشها به خریداران خاص از طریق فضای مجازی به فروش میرسانند. در هر صورت پرنده شکار شده، مورد فروش قرار میگیرد، بدون آنکه بازار به مفهوم رایج که محل تجمع و عرضه در منظر عموم باشد، شکل بگیرد!
پرندگان مهاجر معمولاً با چه روشهایی صید میشوند؟
روشهای سنتی زیادی وجود داشته و دارد که هر کدام بر پایه شناخت رفتار طبیعی پرندگان طراحی شدهاند. برخی شبانهاند مثل سوچلا و دامهای هوایی و برخی روزانه مانند «کرس»، «گذر» و «دوماچال».
در روش دوماچال از اردکهای دستآموز استفاده میشود. در این روش آنها بر فراز دامگاه پرواز کرده و فرود میآیند، اردکهای وحشی گمان میکنند آنجا منبع غذاست و برای تغذیه در همان نقطه فرود میآیند. در آن لحظه، دومادار تور مخصوص را میکشد و اردکهای وحشی گرفتار میشوند و اردکهای دستآموز که آشنا به مسیر مخفی خروج هستند، از چاله دام خارج میشوند. این روش نوعی هنر دست دومادار است و صرفاً منجر به شکار و زندهگیری اردک سرسبز میشود. این روش کاملاً گزینشی است، در روز انجام میشود و به لحاظ بومشناسی آسیبی به جمعیت جهانی اردک سرسبز نمیزند.
در گذشته «قرق» نیز وجود داشت؛ یعنی شکارچیان یک روستا با توافق جمعی یک تالاب یا آببندان را قرق میکردند و به شکار دسته جمعی پرندگان میپرداختند.
از نظر قوانین محیط زیست، روشهای کرس و گذر که بر پایه تور و دام است غیرقانونیاند زیرا هیچ گزینشی در شکار ندارند و ممکن است هر گونهای حتی گونههای حفاظت و حمایت شده و یا در خطر انقراض را در تور گرفتار کنند. در روش گذر، تور بلند در مسیر پرواز پرندگان هنگام گرگ و میش هوا بالا میرود و پرندگان بیدفاع در تاریکی گرفتار میشوند. در کرس، پرندگان برای دستیابی به غذا یا طعمه ریخته شده به داخل فضای بستهای کشیده میشوند و شکارچی با مشاهده پرنده در داخل فضای کرس، از طریق یک بند یا طنابی که از راه دور دریچه ورودی را کنترل میکند، راه خروج کرس را میبندد و پرنده را زندهگیری میکند. با این روشها پرندگان زیادی را- به خصوص در سرمای آخر فصل- زندهگیری میکنند و از دیدگاه اخلاقی و زیست محیطی غیر قابل قبولاند.
چه شیوههایی هنوز در دامگاههای شمالی رایج است؟
در دامگاه فریدونکنار هر سه روش -کرس، گذر و دوماچال - رایج است. در سرخرود و ازباران بیشتر از کرس و کمتر از گذر استفاده میشود و دوما تقریباً در این دامگاهها از بین رفته است.
چرا محیط زیست در ساماندهی شکار و صید در تالابهای شمال موفق نبوده است؟
برنامه ساماندهی شکار و صید در دامگاههای منطقه تهیه و تصویب شده است، اما دامگاهداران به دلایلی نظیر اقتصادی نبودن شکار صرفاً به روش «دوما» حاضر به حذف روشهای کرس و گذر نبوده و همچنین برپاکنندگان دامهای هوایی نیز به دلیل تعداد زیاد افراد فعال که به صورت فصلی فعالیت میکنند، بر مشکل افزودهاند. محیط زیست نیز حسب توان و امکانات و شرایط و برنامههای اجرایی، اقدامها و عملیاتهای متعددی را طی سالها انجام داده، اما متأسفانه مجدد هم کرسها برپا شده و هم دامهای هوایی و این تقابل هر چه باشد، ممکن است به نفع آینده و حفاظت تالاب فریدون کنار بهعنوان یکی از زیستگاههای مهم تجمع و مقصد زمستانه پرندگان مهاجر نباشد. به عبارت دیگر هم دامگاهداران باید بخشی از اهداف ساماندهی مدنظر سازمان حفاظت محیط زیست را پذیرا باشند و هم سازمان حفاظت محیط زیست روشهای مجاز را با اعطای پروانه به دامگاهداران، قانونی کند تا افراد فعال؛ مشخص و دارای شناسه شوند. از یک سو دامگاهداران برای زنده نگه داشتن تالابها هزینه میکنند و انتظار دارند اجازه بهرهبرداری محدود داشته باشند و از سوی دیگر سازمان حفاظت محیط زیست فقط برای روش دوما پروانه انتفاعی صادر میکند. وقتی دامگاهداران با روشهای غیرقانونی مانند کرس و گذر گونههای ممنوعه را شکار میکنند، صدور پروانه منتفی و اعتبار مجوز ضایع میشود. این اختلافها حل نشده باقی ماندهاند و تهدید جدی برای بقای خود دامگاهها هستند.
فشار شکار بیشتر بر چه گونههایی است و کدام یک در خطر هستند؟
در دامگاههای فریدونکنار، بیشترین فشار بر گونههای خوتکای معمولی، اردک سرسبز، غاز خاکستری، چنگر معمولی و اردک فیلوش است. اینها گونههای شاخص شکار بوده و تقاضای خرید نیز برای این گونههای معمول است، اما دهها گونه دیگر از کنارآبزیها، قوها، حواصیلها، اگرتها و عقابها نیز مهاجرت و زمستانگذرانی دارند که بسیاری از آنها در طبقه حفاظتیاند مانند غاز پیشانیسفید کوچک، عروس غاز، اردک بلوطی، قوی فریادکش، قوی گنگ، عقاب شاهی و عقاب دمسفید دریایی. حفظ دامگاهها برای حفظ این گونههای در معرض خطر حیاتی است.
وضعیت شکار با سلاح گرم در آببندانها چگونه است؟
شکار در آببندانها یکی از رایجترین شیوههاست. در سالهایی که پروانه رسمی شکار صادر میشود، کنترل نسبی برقرار است ولی در سالهایی مانند امسال که هیچ پروانهای داده نشده، شکارچیان حاشیه تالابها در برخی از مناطق بهصورت غیرمجاز وارد آببندان میشوند. قرقشکنیها و شکار شبانه امنیت زیستگاهها را از بین برده است. پیشنهاد میشود مجوزهای محدود دو ماهه برای شکار کنترل شده صادر شود و همزمان چند آببندان مهم با حمایت سازمان حفاظت محیط زیست و مشارکت جوامع محلی به طور کامل ممنوع از شکار اعلام شود تا پناهگاههایی امن برای پرندگان ایجاد شود. همکاری اهالی و دوستداران محیط زیست در این زمینه حیاتی است.
وضعیت فعلی دامگاهها در مازندران چگونه است؟
در چهار تا پنج سال اخیر وضعیت دامگاهها بسیار بحرانی شده است. یکی از دامگاههای مهم، یعنی سرخرود غربی، کاملاً از بین رفته و زیر کشت رفته است. سه دامگاه دیگر نیز به دلیل کشت مجدد در پاییز، دیرتر آبگیری میشوند و عملاً فصل شکار نصف شده است. زمانی دامگاهداران از مرداد آمادهسازی را شروع میکردند و از شهریور زندهگیری آغاز میشد، اما اینک سه دامگاه یعنی سرخرود شرقی، سرخرود مرکزی و ازباران تا اواخر آبان زیر کشت و برداشت نوبت دوم برنج قرار دارند و صرفاً در بخشی از دامگاه فریدونکنار فعالیت دامگاهداری وجود دارد. شمار دامگاهداران از بیش از ۲۲۰ نفر به حدود ۱۵۰ نفر کاهش یافته و دامگاه سرخرود شرقی نیز در آستانه نابودی است. افزایش قیمت برنج و کاهش علاقه نسل جوان به ادامه سنت دامگاهداری از عوامل مهم این افول است.
آیا امیدی به حفظ دامگاهداری سنتی وجود دارد؟
تا حدی بله، اما در صورتی که نگاهها تغییر کند. باید دامگاه را نه بهعنوان محل شکار، بلکه بهعنوان میراث فرهنگی و اکولوژیکی دید. در حال حاضر، بقای دامگاهها مدیون علاقه و وابستگی نسل مسن دامگاهداران است که آن را علاوه بر منبع درآمد، بخشی از هویت محلی میدانند. اما نسل جوان به سمت کشاورزی صنعتی و مشاغل دیگر میرود. اگر روشهای سنتی مثل دوماچال بهعنوان فعالیت قانونی، هنری و گردشگری معرفی شوند، میتوان دامگاهها را حفظ کرد و از خطر نابودی نجات داد.
کدام نهادها و دستگاهها متولی برخورد با شکار غیرمجاز پرندگان هستند؟
برای تهیه و تدوین برنامه ساماندهی شکار و صید در منطقه فریدونکنار، کمیتهای قبلاً تشکیل و جلسات متعددی با حضور و مشارکت دستگاههای شهرستانی و استانی نظیر فرمانداری، دادستانی، شهرداری، نیروی انتظامی، دامپزشکی و محیط زیست برگزار و در مراحل مختلف تصمیمهای خوبی اتخاذ و عملیاتی شده است، اما به تداوم برنامههای مشترک و مشارکت، همراهی و همکاری دامگاهداران نیاز است.
برای حفظ زیستگاههای پرندگان مهاجر چه باید کرد؟
نخست باید به مردم محلی اعتماد کنیم، حفاظت پایدار بدون مشارکت جامعه محلی ممکن نیست. دامگاهها میتوانند با اصلاح روشها و رعایت پویایی طبیعی تالابها به محل آموزش، تفرج و گردشگری پرندهنگری تبدیل شوند. اگر همافزایی میان محیط زیست، دهیاران، شکارچیان و گروههای محیط زیستی ایجاد شود، این مناطق از تهدید به فرصت تبدیل خواهند شد.
با تداوم وضعیت موجود بعید نیست در یک دوره زمانی پنجساله دامگاههای سرخرود و ازباران و برای ۱۰ تا ۱۵ سال بعد دامگاه فریدونکنار به خودی خود و تحت تأثیر شرایط توسعهای و رقابت اقتصادی سایر فعالیتهای خدماتی و کاربری، منطقه از حالت تالابی خارج شود و در دهه آینده از دامگاههای فعلی جز خاطرهای باقی نماند.




نظر شما