در طلیعه میلاد انور پاره تن پیامبر، حضرت صدیقه طاهره(س)، آنگاه که جانها در اشتیاق جرعهای از کوثر معرفتش میسوزد، کلامی حکیمانه از رهبر فرزانه انقلاب چون باران رحمتی بر این تشنگی بارید. تعبیر آسمانی و بیبدیل «انسان عرشی» نه فقط واژهای نو، که منشوری کامل برای تماشای اوج مقام زن و شاهکلیدی برای گشودن درهای بسته در دنیای معاصر است. این مفهوم، یک دعوت است؛ دعوت به زیستی که در آن، زن میتواند ریشه در عرش داشته باشد و بر فرش زمین، تاریخسازی کند. اما این انسان عرشی کیست و چگونه میتوان در غبار دنیای امروز، آسمانی زیست؟
برای غور در این اقیانوس معنا و تبیین این الگوی رهاییبخش، به محضر دکتر فاطمه سیفی، استاد برجسته حوزه و دانشگاه و از متخصصان ممتاز در زمینه حکمرانی زنان شتافتیم تا از زلال کلام ایشان، نقشه راه این تعالی را جویا شویم.
از محراب عبادت تا میدان رسالت
خانم سیفی در ابتدای گفتوگو برای گشودن ابعاد تعبیر عمیق انسان عرشی که در کلام رهبر فرزانه انقلاب به کار رفته است، آن را شاهکلیدی برای فهم جامعیت شخصیت حضرت زهرا(س) دانسته و تشریح میکند: این تعبیر حکیمانه، صرفاً یک توصیف شاعرانه نیست، بلکه یک منشور کامل برای درک هویتی است که همزمان در دو عالم سیر میکند. انسان عرشی به معنای وجودی است که ریشه در ملکوت دارد؛ یعنی قلب، نیت و افق نگاهش متصل به عرش الهی و حقایق عالم بالاست، اما رسالت و تجلی وجودش بر فرش زمین و در متن زندگی جاری است. این دو، ساحتهای جدا از هم نیستند، بلکه یک حقیقت یکپارچهاند. انسان عرشی، دنیا را با چشم آسمان میبیند و به همین دلیل، هیچکدام از کنشهای زمینی او، عادی و بیهدف نیست.
وی با اشاره به آیه شریفه «إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ»(حجرات: ۱۳)، حضرت زهرا(س) را مصداق اتم این جامعیت معرفی کرده و میافزاید: اوج بندگی ایشان در محراب عبادت، نه گریز از دنیا، بلکه مرکز تولید قدرت روحی برای حضور در جامعه بود. همان بانویی که به روایت فرزندش امام حسن(ع)، تمام شب را برای دیگران دعا میکرد، در روز دفاع از حقیقت، با همان قدرت معنوی در برابر انحراف ایستاد و خطبه خواند. این دوگانگی نیست؛ این کمال است.
این استاد حوزه و دانشگاه، الگوی فاطمی را پایانی بر دوگانگیهای کاذبی میداند که زن معاصر را میان معنویت و انزوا یا فعالیت اجتماعی و غفلت سرگردان کرده است. وی توضیح میدهد: این دو همچون دو بال برای تعالی هستند. در این نگاه، خلوت با معبود، نیروی محرکهای است که به زن بصیرت و قدرت میبخشد تا در میدان اجتماع، نقشی آگاهانه و مؤثر ایفا کند. این همان اصل قرآنی است که ایمان را از عمل صالح جدا نمیداند. بنابراین، الگوی زن معاصر، جمع هنرمندانه میان عبادت خالصانه به عنوان منبع نیرو و کنش اجتماعی آگاهانه به عنوان رسالت است؛ او میآموزد که برای اصلاح جامعه، ابتدا باید روح خود را با آسمان پیوند دهد تا بتواند در زمین، منشأ اثر و برکت باشد.
سنگر خانواده، عرصه جامعه
این کارشناس دینی در ادامه به تبیین این جامعیت شگفتانگیز در سیره فاطمی پرداخته و تشریح میکند: حضرت زهرا(س) به ما نشان دادند خانه و جامعه، دو سنگر مکمل و همافزا هستند، نه دو عرصه متضاد. ایشان در خانه، مدیر یک کانون راهبردی بودند که عالیترین سرمایههای انسانی تاریخ، یعنی حسنین(ع) و زینبین(س) در آن پرورش یافتند. طبیعی است زنی که در خانهاش چنین نسلی را پرورش میدهد، نمیتواند نسبت به سرنوشت جامعهای که این نسل قرار است پرچمدار هدایت آن باشد، بیتفاوت بماند.
از این رو، حضور ایشان در مسجد و ایراد خطبه فدکیه، نه خروج از رسالت خانوادگی، بلکه امتداد و اوج همان رسالت تربیتی بود. دستور الهی «وَقَرْنَ فِی بُیُوتِکُنَّ» (احزاب: ۳۳) به معنای انزوا و حبس نیست، بلکه به معنای ایجاد یک پایگاه استوار و مرکز ثقل برای خانواده و جامعه است؛ همان خانهای که منبع آرامش است: «وَجَعَلَ مِنْهَا زَوْجَهَا لِیَسْکُنَ إِلَیْهَا» (اعراف: ۱۸۹). این آرامش، سوخت معنوی برای حضور قدرتمند در هنگامه نیاز است.
دکتر سیفی با تأکید بر این نگاه یکپارچه، آن را پاسخی قاطع به دو انحراف فکری بزرگ میداند و میگوید: از یک سو، نگاه سنتی تقلیلگرا که با فهمی سطحی، خانه را به قفسی برای زن تبدیل کرده و او را از حق و تکلیف کنشگری آگاهانه اجتماعی محروم میکند و از سوی دیگر، نگرش فمینیستی مبتنی بر تضاد که خانواده را مانع پیشرفت پنداشته و زن را در تقابل با نقشهای بنیادین خود تعریف میکند. سیره فاطمی این دوگانهسازیها را در هم میشکند. ایشان با حضور تاریخساز خود در دفاع از ولایت، اثبات کردند اصالت دادن به خانواده، نه تنها مانع حضور اجتماعی نیست، بلکه شرط لازم برای یک حضور مؤثر، بصیر و تمدنساز است. خانه، نقطه عزیمت او است، نه نقطه پایان راهش.
هویت متعالی، در تلاقی صلابت و لطافت
بحث به یک پرسش بنیادین میرسد: در جهانی که نگاه سرمایهداری، زن را به ابزاری برای مصرف و رقابت تقلیل میدهد، معیارهای حقیقی پیشرفت زن مسلمان چیست؟
این استاد حوزه و دانشگاه در پاسخ به این پرسش، مسیر تعالی در نگاه اسلام را کاملاً متمایز دانسته و بیان میکند: پیشرفت در این مکتب، به معنای شکوفایی استعدادهای الهی در مسیر بندگی، آگاهی و مسئولیتپذیری است. این همان وعده الهی در قرآن کریم است که میفرماید: «مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِّن ذَکَرٍ أَوْ أُنثَی وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیَاةً طَیِّبَةً» (نحل: ۹۷)؛ «هر مرد یا زنی که کاری شایسته انجام دهد و مؤمن باشد، او را به حیاتی پاک و پسندیده زنده میداریم». مصداق اتم این حیات طیبه، خود حضرت زهرا(س) است؛ بانویی که در عین سادگی و فقر مادی، در اوج غنای معنوی و کرامت انسانی قرار داشت. ارزش او نه به داشتههایش، که به بخشندگی بیمثالش بود؛ آنچنان که سوره «انسان» در شأن ایثار او و خانوادهاش نازل شد: «وَیُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَی حُبِّهِ مِسْکِینًا وَیَتِیمًا وَأَسِیرًا» (انسان: ۸). بنابراین، پیشرفت حقیقی زن مسلمان در گرو حفظ هویت مستقل الهی، رشد عقلانیت، تعالی روحی و نقشآفرینی مؤثر در سنگر خانواده و جامعه است؛ نه تقلید کورکورانه از الگوهایی که کرامت او را لگدمال میکنند.
این پژوهشگر حوزه زنان در ادامه با رمزگشایی یکی از زیباترین تعابیر نبوی، این هویت منحصربهفرد را بیشتر تبیین میکند. وی توضیح میدهد: تعبیر پیامبر اکرم(ص) که فرمودند: «اَلمَرأَةُ رَیحانَةٌ وَ لَیسَت بِقَهرَمانَة»(نهجالبلاغه، نامه ۳۱) «زن گلی خوشبو است، نه یک کارگزار» اوج نگاه کرامتبخش اسلام به زن است. «ریحانه» بودن ناظر به لطافت، زیبایی فطری و ارزشمندی وجود زن است که نیازمند مراقبت و محبت است تا عطر و رنگ خود را به کانون خانواده و جامعه ببخشد. این نگاه، نقطه مقابل نگاه ابزاری و کارگرانه به زن است. اما این لطافت هرگز به معنای انفعال یا ضعف نیست. حضرت زهرا(س) و حضرت زینب(س) در عین برخورداری از اوج لطافتهای روحی و زنانه، در سختترین آوردگاههای سیاسی و اجتماعی، با صلابتی پولادین ایستادند. این جمع شگفتانگیز، یعنی لطافت و صلابت، دو روی یک سکه در هویت زن مسلماناند. لطافت و ریحانه بودن در محیط امن خانواده و در مقام همسری و مادری تجلی مییابد و صلابت و قاطعیت، آنگونه که قرآن میفرماید «فَلَا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ» (احزاب: ۳۲)، در میدان دفاع از حق و در برابر نامحرم و باطل ظهور میکند.
پرچمداری یک گفتمان جهانی
دکتر سیفی در پایان، این بحث را به یک رسالت جهانی گره زده و نقش زنان متعهد ایرانی را در این میدان خطیر، برجسته میسازد. وی تأکید میکند: الگوی فاطمی، یک طرح تمدنی است که زن را نه در تقابل خصمانه با مرد، بلکه در نسبت تکاملی با او تعریف میکند. این همان منطق قرآنی است که رابطه زوجیت را بر پایه آرامش و مودت بنا میکند: «وَمِنْ آیَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُم مِّنْ أَنفُسِکُمْ أَزْوَاجًا لِّتَسْکُنُوا إِلَیْهَا وَجَعَلَ بَیْنَکُم مَّوَدَّةً وَرَحْمَةً» (روم: ۲۱)؛ «و از نشانههای او این است که از [جنس] خودتان همسرانی برای شما آفرید تا در کنارشان آرامش یابید و میانتان دوستی و رحمت قرار داد.» در جهانی که زن را یا به ابزار مصرف در بنبست مادیگرایی تبدیل کرده یا در میدان نزاعهای بیحاصل جنسیتی گرفتار ساخته، این گفتمان میتواند پاسخی به یک عطش فطری و جهانی برای معنویت و کرامت باشد. از این منظر، دکتر سیفی نتیجه میگیرد زنان دانشمند و متعهد ایرانی، تنها میراثدار این الگو نیستند، بلکه پرچمداران و سفیران آن در دنیای امروزند. آنها برهان قاطع بطلان این گزارهاند که پیشرفت با حفظ هویت دینی و ملی ممکن نیست. حضور آنان در مجامع جهانی نباید از موضع انفعال یا پاسخگویی به اتهامات باشد، بلکه باید یک حضور مبتکرانه، نقادانه و تهاجمی باشد؛ حضوری که با ارائه یک الگوی بدیل و کارآمد، اساس گفتمان لیبرال-فمینیستی را به چالش بکشد و صدای زن مسلمان آگاه، مستقل و تمدنساز را به گوش جهانیان برساند.
خبرنگار: نسرین نقدی




نظر شما