به نظر شما ماجرا کمی مشکوک نیست؟ ابتدا شبکه «العربیه» به بهانه سقوط حکومت سوریه، ویدئویی از «اسد» را در حال رانندگی و گشت و گذار در شهر منتشر میکند؛ در این ویدئو اسد با مشاور رسانهای خود درباره پوتین، مردم بخشی از شهر و... حرف میزند. چند روز بعد هم شبکهها، رسانهها و مطبوعات مختلف ازجمله «یورونیوز»، «العربیه»، «المانیتور»، «عربنیوز»، «تحیا مصر»، «وجهات النظر»، «المجله» سعودی و حتی برخی سایتهای اسرائیلی از جمله «اسرائیل هیوم» گزارشهایی درباره هشدارهای سردار سلیمانی به اسد درباره مشاورش «لونا شِبل» را منتشر میکنند. بدون استثنا در تیتر همه این رسانهها هم نام «سردار سلیمانی» در کنار کلمات و عباراتی مانند هشدار، مرگ مشکوک لونا شبل، اسد، جاسوسی مشاور بشار و... دیده میشود.
لونا و اسما
ظاهر ماجرا و روند و مراحل تحصیل، کار، روزنامهنگاری و بعد هم پیشرفت کردنش و مجریگری و کارشناسی در شبکه «الجزیره» عادی به نظر میرسید. «لونا شبل» در دانشگاه هنر دمشق درس خوانده، زبان فرانسه را آموخته و بعد هم کارشناسی ارشد روزنامهنگاری و رسانه را گرفته و کارش را در تلویزیون دولتی سوریه آغاز کرده بود. بخش غیرعادی ماجرا از زمانی آغاز میشد که خانم گزارشگر با همه شهرت و اعتباری که برای خودش دست و پا کرده بود، الجزیره را رها کرد و برگشت به خانه اول تا دوباره در تلویزیون دولتی سوریه مشغول به کار شود! البته شاید بشود در یک روایت رسمی، مثلاً عضویت «شبل» در سازمان جوانان حزب «بعث» سوریه را دلیل دلبستگی او به آرمانهای حزبی و حکومتی به حساب آورد و عامل بازگشتش به تلویزیون دولتی دانست، اما سرعت پیشرفت و ارتقای آسانسوری او بعد از این بازگشت را که منجر به نزدیکیاش به «اسد» و راه یافتن به آن بالابالاها شد، نمیشود به حساب مسائل و مراحل حزبی گذاشت. از سال ۲۰۰۸، معلوم نیست چطور و چرا با بشار اسد آشنا شد (به قول یورونیوز، شاید با واسطهگری یک فرد قطری) و پس از دیداری مخفیانه در دمشق بهسرعت رابطه ویژهای میان آنها شکل گرفت. «لونا» در دسامبر ۲۰۱۱ با حضور در شبکه خصوصی سوری «دنیا» اعلام کرد در پنجم ماه می ۲۰۱۰ از شبکه «الجزیره» استعفا داده و میخواهد «تجارب» خود را در اختیار نظام سوریه بگذارد.ابتدا در دفتر امنیت ملی سوریه مشغول به کار شد و مدتی بعد که «علی مملوک» ریاست این دفتر را بر عهده گرفت، «لونا» با انتقال به نهاد ریاستجمهوری سوریه، مسئول دفتر رسانهای این نهاد شد. او موفق شد در این نهاد رقیبان ریز و درشتش را کنار بزند و همزمان با وجود حرف و حدیثهایی که در محافل مختلف درباره رابطه او و اسد وجود داشت، خودش را به همسر اسد -اسما- نزدیک کند. اختیارات و دایره قدرت او به عنوان مسئول دفتر رسانهای نهاد ریاست جمهوری و همچنین مشاور رسانهای رئیس جمهور سبب شد در محافل مختلف سیاسی و همچنین سفرها و دیدارهای بشار اسد و مقامات مختلف حضور داشته باشد. «المجله» سعودی در این باره مینویسد: «خانم شبل در چندین پرونده از جمله دیدارهای طولانی بشار اسد با خالد مشعل، رئیس وقت دفتر سیاسی حماس پیش از خروج از دمشق، نقش میانجی را ایفا میکرد و در سفر اسد به چین همراه او بود... با این حال ماهر اسد، برادر بشار اسد و فرمانده لشکر چهارم و گارد ریاستجمهوری سوریه به او اجازه نمیداد در محافلش حاضر شود...».
سردار و «مملوک»
اواخر سال ۲۰۱۹ سردار سلیمانی با «علی مملوک» رئیس دفتر امنیت ملی سوریه دیدار کرد. در آن سال هیچ رسانهای چیزی درباره آنچه میان سردار و مملوک سوری گذشت منتشر نکرد، اما بهتازگی «المجله» سعودی مدعی شده به بخشی از گفتوگوهای میان سردار شهید و مقام سوری دست یافته است. عین متن «مجله» را بخوانید:
«قاسم سلیمانی: این کیست؟
علی مملوک: او لونا شبل، مشاور آقای رئیسجمهور است.
قاسم سلیمانی: میدانم، میدانم، اما واقعاً کیست؟ کجا کار میکرد؟
علی مملوک: در الجزیره.
سلیمانی: چقدر حقوق میگرفت؟
مملوک: نمیدانم.
سلیمانی: من به شما میگویم، ۱۰ هزار دلار... و حالا چقدر حقوق میگیرد؟
مملوک: نمیدانم.
سلیمانی: من میگویم، ۵۰۰ هزار لیره سوریه (در آن زمان معادل حدود ۹۷۰ دلار آمریکا). آیا منطقی است کسی کار ۱۰هزار دلاری را بهخاطر ۵۰۰ هزار لیره سوریه ترک کند؟ قطعاً او جاسوس است».
اگر این گفتوگو میان سردار و «مملوک» درست باشد، بعید به نظر میرسد مقام امنیتی سوریه، ماجرا را پیگیری نکرده و یا به اطلاع ریاست جمهوری نرسانده باشد.
جاده «دیماس»
با این حال، روابط اسد با «لونا» ادامه یافته و گرمتر هم میشود تا خانم مشاور رسانهای، قدرت، فرصت و ثروت بیشتری برای کارش پیدا کند. برادرش «ملهم شبل» را که رابط نظامی سوریه در بلاروس بود، به دمشق میآورد تا به عنوان نماینده ریاست جمهوری در مرکز تحقیقات علمی مشغول به کار شود. حدود چهار سال بعد، کلاه خانم مشاور با همسر رئیس جمهور بدجور توی هم میرود. بهخصوص اینکه «لونا» در برخی محافل، خودش را بانوی اول واقعی سوریه معرفی میکند و «اسما» را فقط یک دکور تشریفاتی میداند. از همین زمان روند محدود و مغضوب شدن «لونا» هم آغاز میشود.
خانم مشاور طی این مدت ثروتی افسانهای برای خودش جمع کرده و گویا محدودیتهای ظاهری چندان لطمهای به روابط شخصیاش با اسد نزده است. روز دوم جولای ۲۰۲۴ در جاده «دیماس» و در حال بازگشت به خانه تصادف کرد و سه روز بعد در بیمارستان درگذشت. حرف و حدیثها و معماها درباره مرگش زیاد است، از اینکه فقط به صورت جزئی مصدوم و به بیمارستان منتقل شده، تا اینکه یک خودرو زرهی، ماشین او را زیر گرفته و سبب آسیب مغزیاش شده است. مرگ «لونا» قطعاً مشکوک بوده و شکی هم در این قضیه نیست، اما به نظر شما چرا یکباره برخی رسانههای عربی و غربی و منطقهای، پرونده این مرگ مشکوک را با تیترهایی که نام سردار سلیمانی و هشدار ۶ سال پیش شهید در آن دیده میشود، توی چشم و ذهن مخاطب فرو میکنند؟ البته آنها یک کلمه هم درباره احتمال نقش داشتن ایران در ماجرا حرفی نمیزنند اما خیلی دوست دارند مخاطبان با دیدن تکرار نام سردار سلیمانی و هشدار درباره لونا شبل، خودشان این قصه را توی ذهنشان ببافند.




نظر شما