تهدیدها علیه حکومت ونزوئلا وارد مراحل جدیتری شده و هزاران نیروی نظامی آمریکایی در مناطق نزدیک به این کشور مستقر شدهاند و هر لحظه بر شدت تهدیدها میافزایند. گرچه جنگ تمامعیار فعلاً بعید به نظر میرسد، ولی همین تهدید و محاصره هم گاهی کافی است برای سرنگونی حکومتها. در جنگل نظام بینالملل هم ابتدا چنگ و دندانی نشان میدهند تا بتوانند بدون هزینه جنگ، حکومتی را ساقط کنند.اما دولتی که نه شعارهای اسلامی و انقلابی میدهد، نه در محور مقاومت مبارزه میکند، نه برنامه هستهای دارد، نه موشک بالستیکی که رویش شعار بنویسد و خاک آمریکا را در هزار و ۸۰۰ کیلومتریاش تهدید کند، نه قانون حجاب و نه نماز جمعهای که شعار مرگ را روانه آمریکا کند، چرا باید سایه جنگ را روی سرش احساس کند؟ تهدیدی که سالهاست سایهاش را روی سر ونزوئلا گسترده و این روزها با تهدیدهای آمریکاییها سیاهتر از همیشه است.ونزوئلا حتی محکومیتی هم در مجامع بینالمللی ندارد تا پروندهاش ذیل فصل هفتم شورای امنیت قرار گیرد؛ بلکه بهعکس، خودش درخواست کرده پروندهاش در شورای امنیت سازمان ملل باز شود تا شاید کاغذپارههایش بتواند جلو تجاوزهای آمریکا را بگیرد.
تهاجمها شروع شده و دزدان آمریکایی در دریای کارائیب تاکنون ۲۰ شناور کوچک را هدف گرفتهاند که به مرگ دهها نفر انجامیده است. با این ادعا که این قایقهای کوچک قرار بوده آبهای اقیانوس را از آمریکای جنوبی تا شمالی بپیمایند! نه به منظور تهدید امنیتی؛ بلکه به منظور قاچاق!
طبیعتاً بهانهای برای این تجاوز با حفظ نقاب صلحطلبی باید وجود داشته باشد؛ اسمش را بگذارید مبارزه با قاچاق مواد مخدر. در حالی که کشورهایی مثل مکزیک و کلمبیا در صدر فهرست تأمینکنندگان مواد مخدر آمریکا هستند و به اذعان گزارش وزارت دادگستری آمریکا، ونزوئلا جایی در این فهرست ندارد، ولی آیا مرجعی هست که بتواند بهانهجوییهای یک ابرقدرت را ارزیابی کند؟
شاید این بهانهگیریها برای ما ایرانیها ملموستر باشد. جایی که تصور حاکمیت هنجارها بر ساختار قدرت بینالملل، سیاست تنشزدایی را به بخشی از سیاست خارجی ما تبدیل کرده که در نتیجه آن انگارهای تقویت شده که بهانهها را باید از دشمن گرفت و هر تعدی او ناشی از بهانهای است که به دشمن دادهایم و مقصر را باید در جبهه خودی پیدا کرد.امری که بارها نقض شده، ولی کمتر به تجربه تبدیل شده؛ از کودتای ۲۸ مرداد علیه دولت ملی مصدق تا حمله به عراق به بهانه دروغ سلاح کشتار جمعی و بمباران میز مذاکره و حالا جنگآفرینی در ونزوئلا. بهانههایی که لزوماً «دلیل» نیست و اگر نباشد هم پیدا کردن و ایجاد کردنش کار سختی نیست!
دیدن دلایل این دستدرازی هم پشت این بهانهجوییها کار سختی نیست. کشوری که بزرگترین ذخایر اثبات شده نفت جهان را دارد و در حیاط خلوت آمریکا میخواهد مستقل باشد و روابطش را آزادانه با قدرتهای نوظهور تنظیم کند، طبیعتاً به طبع استکبار پنهان شده پشت نقاب دموکراسی و نظم بینالملل خوش نمیآید.
ونزوئلایی که اسمش را هم استعمارگرانه «ونیز کوچک» گذاشتهاند را چه به استقلال و خروج از یوغ استعمار؟ همین که چنگ انداختن بر منابع نفت بیپایان ونزوئلا، بتواند مشتری چینیاش را تحت فشار بگذارد و خیال آمریکا را از منازعات غرب آسیا و تهدید جریان نفت در هرمز و بابالمندب راحت کند، کافی نیست برای تحمیل جنگ به یک ملت؟
شاید عجیب بهنظر برسد، ولی غرب وحشی برای این دست تعدیها شاید نیاز به دلیل جدی هم نداشته باشد! جان بولتون، مشاور امنیت ملی دولت اول ترامپ، در خاطراتش آورده که ترامپ گفته است: «حمله به ونزوئلا «باحال» است؛ چون واقعاً بخشی از واقعیت آمریکاست».
۲۰ آذر ۱۴۰۴ - ۰۲:۳۵
کد خبر: ۱۱۱۶۳۴۰
تهدیدها علیه حکومت ونزوئلا وارد مراحل جدیتری شده و هزاران نیروی نظامی آمریکایی در مناطق نزدیک به این کشور مستقر شدهاند و هر لحظه بر شدت تهدیدها میافزایند.
زمان مطالعه: ۲ دقیقه
منبع: روزنامه قدس




نظر شما