برخی ممکن است چنین گمان کنند که بهکارگیری هوش مصنوعی در ساماندهی یا ارائه برخی پژوهشها و ایدهها، خودْ محصول هوش مصنوعی است.
این تصور دقیق نیست؛ زیرا هوش مصنوعی نه «ذاتِ آگاه» است، نه «تولیدکننده معنا»، و نه دارای توان فهم، ادراک غیبی یا تأسیس منهج.
در عین حال، فروکاستن آن به یک ابزار مکانیکیِ ساده نیز توصیفی ناقص است؛ چراکه هوش مصنوعی یک نظام زبانی و تحلیلیِ پیچیده است که نقش آن به کمک در ترتیببندی، صورتبندی و حفظ انسجام محدود میشود، نه ایجاد بینش یا تولید ایده.
بر این اساس، هرگونه حضور هوش مصنوعی در این چارچوب ـ اگر حضوری باشد ـ در حد یک ابزار سازماندهنده باقی میماند، در حالی که تولید معنا و ساخت قرائت قرآنی، کاری کاملاً انسانی است که بر فهم، روشمندی و تدبّر استوار است.
مثالی توضیحی برای فهم نقش هوش مصنوعی
برای نزدیککردن این معنا به ذهن، و بدون کمارزشکردن یا بزرگنمایی نقش هوش مصنوعی، میتوان رابطه با آن را با مثالی عملی توضیح داد.
فرض کنید رانندهای مسافران را از بحرین به مکه مکرمه منتقل میکند؛ نقش اصلی او رساندن مسافران و بازگشت است و در برابر آن دستمزدی مشخص دریافت میکند. این راننده وظیفهاش را انجام داده، اما با سفر صرفاً بهعنوان یک جابهجایی برخورد کرده است. در مقابل، رانندهی دیگری همان مسیر را طی میکند، اما از هر ایستگاه و هر زمانِ در دسترس بهره میبرد؛ همراه مسافران کالا حمل میکند، آن را در جای مناسب میفروشد، سپس در هر شهر کالای دیگری جایگزین میکند و از تفاوت بازارها و نیازها استفاده میبرد. در این حالت، بازده نهایی چندین برابر خواهد شد، با آنکه مسیر یکی است، وسیله یکی است و زمان یکی است.
تفاوت میان دو راننده نه در وسیله است و نه در مسیر، بلکه در شیوه تصرف و رفتار است. خودرو سود را نساخت و جاده نتیجه را تحمیل نکرد؛ بلکه آگاهی راننده، حسن بهرهبرداری او از فرصتها و توان تصمیمگیری و جهتدهیاش تعیینکننده بود.
در هوش مصنوعی نیز وضع به همینگونه است؛ هوش مصنوعی خود تولیدکننده دانش نیست، ایدهای را تحمیل نمیکند و دیدگاهی نمیآفریند، بلکه امکانهای متعددی را برای کسی که آن را درست هدایت کند فراهم میسازد. این انسان است که انتخاب میکند، تصمیم میگیرد، پیوند میزند و سرمایهگذاری میکند؛ و هوش مصنوعی چیزی جز میدانی نیست که سود آن به اندازه آگاهی و منهجِ کاربر چند برابر میشود.
از اینرو، کنش معرفتی در حقیقت همچنان کنشی انسانی باقی میماند، و ابزار تابع است نه مؤسّس، یاریدهنده است نه تولیدکننده.
در نهایت، این بحث ما را به اصل بنیادینِ اصالت «انسانِ آگاه» و مرکزیت «قوّه عاقله» بازمیگرداند؛ چرا که ارزش هر ابزاری نه در ذات آن، که در حُسن تدبیر و نیت کاربرش تعریف میشود. هوش مصنوعی در این نگاه، نه یک رقیب، بلکه مرکبی راهوار است که انسان را از پردازشهای مکانیکی رها میکند تا فرصت بیشتری برای تدبر در غایات و کشف معانی متعالی بیابد. بنابراین، چالش اصلی، راهبریِ حکیمانه این ابزار است تا «کنش معرفتی» به عنوان امانتی الهی، همچنان فعالیتی انسانی باقی بماند.



نظر شما